معرفی و دانلود کتاب ارزش یک دختر

معرفی کتاب ارزش یک دختر

راشل دن هولیندرر در کتاب ارزش یک دختر از عناوین پرفروش نیویورک تایمز، از داستان تلخ و تکان‌دهنده‌ی تجاوز پزشک تیم المپیک زنان ژیمناستیک آمریکا به دختران ورزشکار پرده‌برداری کرده است. اثری درباره تجاوز، سکوت، جنگ و گریزهای درونی و مداوم قربانیان آزار جنسی که شما را شگفت‌زده خواهد کرد.

درباره‌ی کتاب ارزش یک دختر:

کارشناسان جوامع مختلف اعتقاد دارند که سکوت قربانیان، دلیل اصلی موفقیت متجاوز است؛ یعنی اکثر قربانیان به ‌خاطر تابوها و ترس‌هایی که از قضاوت دیگران وجود دارد، در مورد این موضوع سکوت کرده و صحبتی از آن نمی‌کنند. شاید دلیل عمده‌ی این سکوت این باشد که والدین یا معلمان از دوران خردسالی و کودکی آموزشی جهت آگاهی داشتن و پیشگیری کردن از تجاوز به کودکان نمی‌دهند. دلیل دیگر سکوت، فردی است که مورد تجاوز قرار گرفته است؛ متجاوز کودک را از برملا شدن این موضوع می‌ترساند و همیشه می‌گوید که این یک راز است و به دلایل متفاوت و مختلفی، عمده‌ی کودکان و نوجوانان آن راز را نگه می‌دارند؛ به دلیل اینکه متجاوز، کودک را تهدید می‌کند و می‌ترساند که اگر کسی از این راز چیزی بفهمد، عواقب بدی به‌ دنبال خواهد داشت. بنابراین کودک آزار دیده، ترسیده و سکوت می‌کند.

کتاب ارزش یک دختر (What Is A Girl Worth) داستان واقعی و الهام‌بخش رشد و تحول راشل دن هولیندر (Rachael Denhollander) از نوجوانی ورزشکار به یک زن قوی و مصمم است که بعد از سال‌ها، جسارت و جرات مطرح کردن این را که قربانی تجاوز بوده، پیدا کرد. حتی زمانی که فکر می‌کرد دنیا ممکن است به او گوش ندهد. او یکی از 100 فرد تاثیرگذار در دنیا از سوی مجله تایمز در سال 2018 شناخته شده و اکنون وکیل، فعال اجتماعی، نویسنده و یک جریان‌ساز تاریخی در آمریکا است. این روایت کاملاً آسیب‌های فیزیکی و عاطفی ناشی از سواستفاده را روشن می‌کند و اینکه چرا بسیاری از قربانیان تمایلی به افشای حقیقت ندارند.

صدای راشل دن هولیندر هنگامی که برای پایان دادن به تکان دهنده‌ترین رسوایی ژیمناستیک آمریکا در تاریخ صحبت کرد، در سراسر جهان شنیده شد. او اولین قربانی دکتر لری نصار بود که این راز را فاش کرد، باقی دختران برای سال‌هایی طولانی در مورد این آزارها سکوت کرده بودند. هولیندر، لری نصار پزشک اسبق تیم ژیمناستیک ایالات متحده آمریکا که صدها ورزشکار جوان را مورد آزار جنسی قرار داده است، متهم کرد. او در کتاب حاضر داستان کامل خود و دیگر قربانیان را برای مردم بیان کرده است. با خواندن این اثر فوق‌العاده متوجه خواهید چطور نصار برای مدتی طولانی به آزار و تجاوز جنسی دختران ادامه می‌داد. چگونه سرانجام راشل و سایر بازماندگان جلوی او را گرفتند و او را به دادگاه کشاندند و چگونه می‌توان از افراد آسیب‌پذیر در جامعه و حتی خانواده مراقبت کرد.

در ابتدا هولیندر به هیچ عنوان پیش‌بینی نمی‌کرد که حرف‌هایی که تحویل روزنامه می‌دهد، بعد از مدتی به بزرگترین رسوایی سوء‌استفاده‌ی جنسی در آمریکا تبدیل شود؛ اتفاقی که احتمالاً تا سال‌ها تأثیر آن دیده خواهد شد. نصار مدتی طولانی پزشک تیم المپیک زنان ژیمناستیک آمریکا بود و در این مدت به بهانه‌های واهی دختران ورزشکار را مورد آزار و اذیت قرار داده بود. در جلسه دادگاه که یک هفته کاری طول کشید، دختران زیادی حتی برخی از مدال‌آوران ورزش ژیمناستیک علیه آزار جنسی او شهادت دادند.

با مطالعه‌ی کتاب ارزش یک دختر متوجه خواهید شد صحبت از تجاوز، بی آبرویی نیست. قربانیان تجاوز، اغلب سکوت می‌کنند و خانواده اکثر این قربانیان، آن را لکه ننگی می‌دانند که تا همیشه بر پیشانی آن‌ها باقی می‌ماند، حال آنکه این میان دختران بی‌گناه‌ترین هستند. در هنگام تعرض جنسی عموما دو واکنش وجود دارد: جنگ و گریز. برخی از زنان می‌جنگند و برخی دیگر، فرار را برمی‌گزینند.

جوایز و افتخارات کتاب ارزش یک دختر:

- از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز
- فینالیست جایزه ECPA در سال 2020

در بخشی از کتاب ارزش یک دختر می‌خوانیم:

این آخرین باری بود که لری را دیدم. او هرگز از من نخواست تا قرار ملاقات دیگری را هماهنگ کنم. دستم بهتر نشده بود؛ شاید در این مورد، هیچ کاری نمی‌شد کرد. شاید هم علاقه‌اش را از دست داده یا به هدفش رسیده بود. در هر صورت، تمام شده بود. به مدت یک سال، سعی کردم آن را از ذهنم بیرون کنم. هر‌وقت خاطرات آن روز زنده می‌شد، به خودم یک شوک ذهنی محکم می‌دادم. پیش خودم استدلال می‌کردم که کاری از دستم بر‌نمی‌آید؛ بنابراین، دلیلی برای فکر‌کردن به این موضوع وجود ندارد. هر‌بار که احساس خشم یا ترس می‌کردم، به خودم نهیب می‌زدم و همان دروغ‌هایی را که به هر قربانی تجاوز جنسی می‌گویند، تکرار می‌کردم: بس کن؛ اتفاق خاصی نیفتاده است. با فکر کردن به آن، فقط اوضاع را خراب‌تر می‌کنی.

چرا؟ چرا نمی‌توانستم از شر آن خلاص شوم؟ با گذشت ماه‌ها، بیشتر مضطرب می‌شدم. آستانۀ تحملم نسبت به فشاری که زن‌ها به‌طور منظم با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، به ‌هیچ‌وجه بهتر نشد. حالا می‌دانستم که افکار، می‌توانند بدون هیچ هشداری، به عمل تبدیل شوند و همیشه احساس نا‌امنی و خطر می‌کردم. کابوس‌ها بدون اخطار قبلی به سراغم می‌آمدند و خاطرات آن دانشجوی وقیح، دوباره در من بیدار شد. ذهنم مدام کار لری را مرور می‌کرد؛ می‌پرسیدم: چطور می‌توانم به صداقت کسی اعتماد کنم؟ اساسی‌ترین رابطۀ انسانی، مورد سوء‌استفاده قرار گرفته بود؛ اعتمادم سلب شده بود؛ از درخواست من برای کمک، سوء‌استفاده شده بود. شاید تنها راه جلوگیری از سوءاستفادۀ مجدد، خودداری از اعتماد‌کردن به دیگران بود. هرگز نباید به کسی اعتماد کرد.