معرفی و دانلود کتاب ابله
برای دانلود قانونی کتاب ابله و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ابله
کتاب ابله، شاهکاری دیگر از فئودور داستایوفسکی، بیش از هر چیزی بیارزش بودن صداقت در زمان فراگیری دروغ و نیرنگ را بیان میکند. ابله از یک سری حوادث ناگوار و پشت سرهم ترکیب شده، حوداثی که بدست شخصیتهای حساس پیشبینی شده ولی هیچکدام از حوادث بر حسب اراده پیشگیری نشده است.
در کتاب ابله، فئودور داستایوفسکی سرنوشت جهان را از طریق سرنوشت مردمانش درک میکند. این دیدگاه رایج ملیگرایان بزرگ است که بر این باور بودند که انسانیت تنها با میراث ملی میتواند پیشرفت کند. شکوه و عظمت این رمان از طریق وابستگی متقابل قوانین متافیزیکیای که به طور کلی بر پیشرفت بشریت حاکماند با آن دسته از قوانین حاکم بر ملت، نشان داده میشود.
این قوانین، بدان معنا هستند که انگیزههای عمیق انسانی همه در روح روسی با استحکام و صلابت جای گرفتهاند. توانایی نشاندادن این انگیزهها و یا تجلی آنها، که آزادانه در بافت اجتماعی توده معلق میشوند و در عین حال از آن جدایی ناپذیرند، شاید تنها کارکرد جوهر آزادی است که در هنر والای داستایوفسکی وجود دارد. داستایفسکی روانشناسی شخصیتهایش را به عنوان نقطهی شروع انتخاب نمیکند. در اصل، بعد روانشناسی این شخصیتها چیزی بیش از یک بوتهی آزمایش ظریف که در آن انسانیت محض از نیروی آتشین درونی یک ملت در حال گذر تولید میشود نیست. بنابراین روانشناسی چیزی نیست جز طبیعت وابسته به وجود انسان.
همچنین داستایفسکی معتقد است که تنها راه رستگاری برای جوانان و ملت آنها در کودکی شان نهفته است. به وضوح میتوان به این نکته پی برد که در این رمان شخصیتهای کودکانهی کلیا و شاهزاده خالصترین شخصیت هایند، گرچه در رمان برادران کارامازوف داستایوفسکی به دنبال پرورش این ایده که نیروهای بی پایان شفابخشی در سادگی کودکانه وجود دارد نبوده است.
کتاب ابله (The Idiot) مثل هر اثر هنری دیگری، بر پایهی یک فکر استوار است. به گفتهی ناولیس: «این رمان، ایده آلی مقدم بر تجربه است و نیازی غیر مستقیم به بودن دارد». ابله، مکانیسم اثر و هویت ذاتیاش را از این حقیقت میگیرد که خود رمان یک داستان فرعی است، داستانی فرعی از زندگی شخصیت اصلی که شاهزاده میشیکین است. روی هم رفته زندگی این شاهزاده، چه قبل و چه بعد از این داستان فرعی، در هالهای از ابهام مدفون شده است، و با توجه به این که سالها قبل و بعد از داستان را در خارج از کشور سپری کرده است میتوان به وضوح به این قضیه پی برد.
چه احساس نیازی او را به روسیه بازگردانده است؟ هویت روسیاش از دل تیرگی و ابهامی که او را در خار ج از کشور احاطه کرده بود پدیدار میشود، درست مثل رنگهای یک طیف که از دل تاریکیای که آن را در برگرفته است نمایان میشود. اما چه نوری است که در طول زندگی میشیکین در روسیه منکسر میگردد؟ بهاستثنای اشتباهات تعددش و همچنین ویژگیهای پرهیزکارانهای که در رفتارش بروز میداده، نمیتوان بهدرستی تعریف کرد که او در این دوره چه کاری انجام داده است حتا در بهترین لحظات زندگیاش نیز زندگی برای او بیهدف تداوم مییابد و از این نظر او فقط به یک آدم بیکفایت و بیگانه شبیه است. او نه تنها ازنظر ارزشهای اجتماعی شکست خورده است بلکه نزدیکترین دوستاش نیز فقط به این دلیل که منطق حاکم بر رمان باعث شکلگیری یک هدف در زندگیاش شده_ میتواند فکر و یا هدف قطعیای را در زندگی او پیدا کند درست بر خلاف این، شخصیت اصلی در محیطی عاری از هر گونه مزاحمت و در فضایی کاملا انزواگونه احاطه شده است.
زندگی شاهزاده میشیکین به عنوان یک داستان فرعی در برابر ما قرار داده میشود تنها به این منظور که به لحاظ سمبولیک فناناپذیری او برای ما مشهود و قابل رویت باشد. در حقیقت زندگی او به اندازهی زندگی طبیعت فناپذیر است، طبیعتی که او رابطهی عمیقی با آن داشت. طبیعت شاید فناناپذیر باشد، ولی زندگی شاهزاده قطعا فناناپذیر خواهد بود؛ و این حقیقتی است که باید از طریق یک معنای درونی و روحانی دریافت شود. این حقیقت در مورد او و همهی کسانی که در حلقهی جاذبهی دوروبر او قرار دارند مصداق پیدا میکند. اما این فناناپذیری به معنای کامل بودن طبیعت نیست، گرچه به نظر میرسد خیلی به آن نزدیک باشد، چرا که مفهوم کامل بودن، مفهوم ابدیت را نفی میکند، در حالی که ابدیت اوج شکوه و جلالاش را در فناناپذیری به دست میآورد. زندگی جاودانهای که این رمان به آن گواهی میدهد با فناناپذیری در معنای عام آن تفاوت زیادی دارد. زیرا در معنای عام و رایج، زندگی در اصل فناپذیر بوده و تنها چیزهای فناناپذیر انسان، انرژی، شخصیت و روح در شکلهای مختلف آن است. درست در این معنا است که گوته در گفتگو با اکرمن از فناناپذیری کنشوری حرف میزند. به نظر او طبیعت به ناچار پس از آنکه این کنشوری از ما گرفته شد باید حوزههایی جدیدی از کنشوری را برای ما فراهم آورد.
فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی به انگلیسی (Fyodor Mikhailovich Dostoyevsky)، رماننویس، نویسنده داستان کوتاه، مقالهنویس، روزنامه نگار و فیلسوف روسی بود. داستایوسکی آثار ادبی منحصر بفردی خلق کرده است که روانشناسی فضای آشفتهی سیاسی، اجتماعی و معنوی قرن نوزدهم در روسیه را بررسی میکند. او در بیست سالگی نویسندگی را آغاز کرد و نخستین رمان داستایفسکی مردم فقیر (Poor Folk) برای نخستینبار در سال ١۸۴۶ هنگامی که داستایفسکی تنها ۲۵ ساله بود، چاپ شد. آثار مهم او عبارتند از جنایت و مکافات، ابله و برادران کارامازوف. آثار او شامل ١١ رمان بلند، ۳ رمان، ١۷ داستان کوتاه و آثار متعدد دیگر است. بسیاری از منتقدان ادبی از او به عنوان یکی از بزرگترین و برجستهترین روانشناسان در ادبیات جهان یاد میکنند. رمان یادداشتهای زیرزمینی (Notes From Underground) یکی از از اولین آثار ادبی اگزیستانسیالیستی به حساب میآید.
در بخشی از کتاب ابله میخوانیم:
در مرحله اول باید نسبت به دیگران مودب و روراست باشم، کسی بیش از این از من انتظار ندارد. شاید اینجا همه فکر کنند که بچه هستم خوب، بگذار خیال کنند، نمیدانم به چه علت همه فکر میکنند آدم ابلهی هستم. البته در آن زمان مدتی سخت بیمار بودم و شباهت زیادی به آدمهای ابله داشتم، اما حالا هم ابله هستم؟ وقتی خودم میفهمم که مردم مرا ابله میپندارند پس شعور دارم و دیوانه نیستم.
وقتی بهجایی وارد میشوم با خود فکر میکنم. «میدانم که همه مرا احمق میپندارند، اما من آدم باهوشی هستم و آنها این را نمیتوانند بفهمند.»
فقط در برلین بود که چند نامه از طرف بچهها به دستم رسید، آنجا بود که واقعاً فهمیدم چقدر آنها را دوست دارم. دریافت اولین نامه برایم بیش از همه دردناک بود. هنگام بدرقه من چقدر اندوهگین بودند. از یک ماه قبل از اینکه آنجا را ترک کنم مرتباً به دیدارم میآمدند و میگفتند: «لئون از اینجا میرود، لئون برای همیشه ما را ترک میکند.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ابله |
نویسنده | فئودور داستایوفسکی |
مترجم | نسرین محمدی |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 920 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-276-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |
کتابخونهای واقعی حتما پیشنهادش میدم. ممنون از مترجم کتاب و سپاس فراوان از کتابراه برای قرار دادن این فرصت طلایی. من خیلی خوشحالم که این کتاب را در آرشیوم دارم. فهمش برعکس زیادیش آسون بود. گرچه اوایل کتاب کمی اسامی درهم برهم بود برای من و کمی گنگ. اما به نظرم با کمی تامل، روون و واضح میشد. از دستش ندید دوستان مطالعه این کتاب.