معرفی و دانلود کتاب آنچه زندگی به من آموخت

معرفی کتاب آنچه زندگی به من آموخت

کتاب آنچه زندگی به من آموخت به قلم فرهاد فیوضی متخلص به رها تنها، دومین کتاب وی پس از «مجموعه اشعار رها»، از تجربیات شخصی خود در زندگی گفته، از فراز و نشیب‌هایی که تجربه کرده و آن‌ها را در قالب کتاب آورده تا نوری باشد در مسیر تاریک جوانان و نوجوانان که بتوانند تصمیمات معقول‌تری بگیرند.

درباره‌ی کتاب آنچه زندگی به من آموخت

فرهاد فیوضی در کتاب آنچه زندگی به من آموخت با تکیه بر تجربیات شخصی خودش و بازگو کردن داستان‌هایی از زندگی‌اش تحت عناوینی چون «خدمت به دیگران»، «خودبزرگ‌بینی، غرور»، «نگاه ما به جهان هستی»، «همدلی و همدردی» و... می‌کوشد به یاری جوانان بیاید تا رسم رفاقت بیاموزند، دچار غرور و خودبزرگ‌بینی نشوند، همواره مهر و محبت به دیگران ارزانی بدارند، درصورتی‌که برای انجام خواسته و تقاضای فردی قادرند آن را دریغ نکنند چراکه هستند کسانی که حتی برای انجام تقاضایی آسان قدمی برنمی‌دارند و با بادی در غبغب به خودبزرگ‌بینی‌شان ادامه می‌دهند.

فرهاد فیوضی در جایی از کتابش تلاش دارد تا نوع نگاه به جهان هستی را منطقی‌تر کند چراکه ما انسان‌ها عادت داریم با توجه به دشواری‌ها و مشکلاتی که جهان هستی بر سرمان آوار می‌کند به آن نگاه کنیم؛ همچنین وقتی آن روی خوش و خوب خود را نشانمان می‌دهد، با دیده‌ی خوب نظاره‌اش می‌کنیم. فرهاد فیوضی در جایی دیگر از کتاب آنچه زندگی به من آموخت به چند مورد ناپسند، ازجمله قضاوت و دروغ گفتن و تهمت زدن و عیب‌جویی اشاره می‌کند. او درباره‌ی قضاوت، که آن را از موارد بسیار بدِ اخلاقی می‌داند، این اعتقاد را دارد که سبب می‌شود خیلی از دوستی‌ها و روابط به دشمنی و دلخوری و جدایی منجر شود و می‌گوید قضاوت کردن انسان‌ها از روی درک نکردن ما است. نویسنده همچنین معتقد است اصولاً کسی که این رفتار ناپسند را دارد، حتماً دروغ می‌گوید و تهمت هم می‌زند و موارد ناشایست دیگر نیز ممکن است از آن شخص سر بزند. رها تنها همچنین در پایان کتاب از دل‌سروده‌های خود چند بیتی را به یادگار تقدیم خوانندگان، خاصه عاشقان شعر، می‌کند.

کتاب آنچه زندگی به من آموخت برای چه کسانی مناسب است؟

آن‌هایی که خواستار زندگی آرام هستند و نمی‌خواهند تصمیمات اشتباه زیادی بگیرند و اسیر رفتارهای ناشایست شوند، خاصه نوجوانان و جوانان، مخاطبان خوبی برای این کتاب محسوب می‌شوند.

در بخشی از کتاب آنچه زندگی به من آموخت می‌خوانیم

خداوند در خلقت تمام موجودات زنده (انسان، گیاه و حیوانات) و در خلقت و طبیعت بی‌جان (کرات آسمانی، کوه‌ها، دریاها و آنچه در جهان هستی) موجود است که تا به امروز انسان پی به وجودشان برده نهایت سلیقه، دقت و تکامل در خلقت را در نظر داشته و همه آنچه که نام برده شد را به صورت کامل خلق نموده، پس چرا ما انسان‌ها با دیدن برخی از حیوانات، انسان‌ها و طبیعت احساس می‌کنیم کمبود و نقصی در ذات و خلقت آنهاست. آیا این نقص واقعاً وجود دارد و یا این ما هستیم که نتوانستیم به آن حد از علم و شناخت و درک واقعی در راز خلقت خدا برسیم و همین امر باعث می‌شود، بعضی از ما دیگران را ناقص می‌پنداریم، حال آنکه نقص در کوته‌فکری ماست، اگر انسان با تحقیق درست و عالمانه به خداوند و خلقش نظر کند، به خیلی از رازهای وجودی خود؛ قدرت‌های بسیار عالی وجودش و رازهای‌های خلقت پی می‌برد. اگر با چشم درون و عاقلانه دقت کنیم واقعا انسان موجود پرقدرتی است. قدرت‌های روحی بالایی دارد، می‌تواند به راحتی با کائنات ارتباط بگیرد، می‌تواند با خدای خود یک رابطه دوستی عالی و ناب داشته باشد، می‌تواند به دوردستان دست یابد، به کرات دیگر پا بگذارد و تا عمق اقیانوس‌ها و دریا‌ها برود.

گاهی اوقات و البته صادقانه بخواهم بگویم در خیلی از افراد جهان در کشورهای مختلف؛ نژاد‌ها و ادیان مختلف؛ هنوز یک بار هم در خلوت خود نخواسته یا ندانسته که باید تفکر کند؛ در خود، در جهان هستی، در خلقت و حداقل در آنچه که در وجود خودش خدا قرار داده، نیروهای فوق‌العاده فکری و جسمی وجود دارد.

فهرست مطالب کتاب

سرآغاز
زندگی
خدمت به دیگران
خود بزرگ‌بینی، غرور
محبت
خدمت‌گذار بودن به همه
رسم رفاقت
نگاه ما به جهان هستی
قضاوت
دروغ گفتن و قضاوت کردن، تهمت و عیبجویی
پذیرفتن – سلیقه – خدا
انسان و قدرت‌های فوق‌العاده‌اش
خانواده محیط رشد در کودکی و نوجوانی
قدر خود را بدانید
بهترین‌ها را بیاموزیم
سعی کن نه کم باشی و نه زیادی
استرس
جرأت و شهامت
عشق!
کودک درون
صداقت
رؤیا
همدلی و همراهی
معامله زندگی
زبان بدن
درد دل