معرفی و دانلود کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو

معرفی کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو

محمدرضا شمس در مجموعه کتاب‌های آمیتیس بی‌کله، قصه‌ی دختری نترس را روایت می‌کند که هیچ موجودی نمی‌تواند او را بترساند. در کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو، مادر آمیتیس مجبور شده به‌خاطر شغلش او را برای مدتی در خانه تنها بگذارد؛ اما جای هیچ نگرانی برای آمیتیس وجود ندارد! زیرا همان لحظه‌ای که تصمیم می‌گیرد کمد جادویی مادرش را باز کند و وارد دنیای عجیب‌وغریب کمد شود، می‌داند که قرار نیست از موجودات مختلف داخل آن بترسد؛‌ اما...

درباره‌ی کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو

همانطور که از عنوان کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو برمی‌آید، آمیتیس دختری نترس و متفاوت است که بازی فوتبال را به خاله‌بازی ترجیح می‌دهد و شیفته‌ی ورزش‌های رزمی است! موهای فرفری و چشم‌های سیاهی دارد که در ترکیب با هم چهره‌ی بامزه و بازیگوشی را برای او ایجاد کرده! مادر آمیتیس برای گذراندن دوره‌ی پزشکی‌اش از شهر خارج شده و آمیتیس با پدر شاغلش زندگی می‌کند و از زمانی که مادرش از شهر خارج شده او شب‌ها کابوس‌های مختلف می‌بیند. یک روز که آمیتیس از مدرسه به خانه برمی‌گردد، وارد اتاق مادرش می‌شود و چشمش به کمد قدیمی می‌افتد که از پدربزرگش به مادرش رسیده است.

محمدرضا شمس نویسنده‌ی کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو با استفاده از عناصر فانتزی و خیالی مانند یک جعبه‌ی جادویی درون کمد، قرار است آمیتیس را با هر موجود ترسناکی که در دنیای خیالی او وجود دارد مواجه کند. موجودات یک‌به‌یک تلاش می‌کنند و تمام ادا و اطوارهای ترسناک خودشان را به آمیتیس نشان دهند اما او این موضوع را خیلی خوب می‌داند که در خانه‌ی‌شان هیچ چیز ترسناکی وجود ندارد که برای او خطرناک باشد. آمیتیس بی‌کله حالا یک به یک با هیولاهای خیالی مواجه می‌شود؛ اما آیا به نظر شما در ادامه هیولاها موفق به ترساندن او خواهند شد؟

این اثر به‌همت انتشارات افق چاپ و منتشر شده و در اختیار کودکان علاقه‌مند به داستان‌های خیالی قرار گرفته است.

درباره‌ی مجموعه کتاب آمیتیس بی‌کله

مجموعه کتاب آمیتیس بی‌کله دنیای ماجراجویانه‌ی دخترکی به نام آمیتیس را روایت می‌کند که در آن کودکان می‌توانند با بازسازی ترس‌های خود به‌صورت قصه و روایت خیالی، یک نگاه فانتزی و جالب را نسبت به ترس‌های خود پیدا کنند. کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو را نشر افق در چهار جلد و با قاب زیبا و تصویرگری‌های هنرمندانه به انتشار رسانده است. این مجموعه چهار جلدی با عناوین «حباب سخنگو»، «معلم پرنده»، «غار هیولا» و «الی اسکلت» به چاپ رسیده است که در هر جلد روایتی از آمیتیس و شکل مواجه شدن او با هیولاها در مکان‌های مختلف است. محمدرضا شمس داستان‌های آمیتیس بی‌کله را با لحن ماجراجویانه و سبک فانتزی به‌گونه‌ای روایت کرده است که بتواند مساله ترس از ناشناخته‌ها در کودکان و نوجوانان را به صورتی سرگرم کننده، حل کند.

کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای گروه سنی 9 تا 12 سال درنظر گرفته شده است. همچنین اگر به واسطه‌ی شاغل بودن، نگران تنها ماندن کودکان خود در خانه هستید می‌توانید با انتخاب این کتاب نگرش فرزندتان را نسبت به تنها ماندن در خانه تغییر دهید.

در بخشی از کتاب آمیتیس بی‌کله 1: حباب سخنگو می‌خوانیم

هیولاها تندی دست‌ها را از توی سوراخ دماغشان درآوردند و توی گوش‌هایشان چپاندند. پوتو، مثل خرس گنده‌ای که آمپول پنیسیلین به آنجایش زده باشند، نعره کشید: «حیف کی های تفتفکی به دردنخور لومبونکی. همه‌ی کارها رو خودم باید انجام بدم؟» هیولاها همه نعره کشیدند: «حیف کی های به دردنخور تفتفکی لومبونکی‌ایم ما. دنده‌ات نرم! همه‌ی کارها رو خودت باید انجام بدی». یک دفعه پای راست پوتو رفت توی سطل آشغال. ماخی گفت:

«پای راست توی سطل‌آشغال... غال... غال».

هیولاها تندی یکی یک سطل آشغال پیدا کردند و پای راستشان را چپاندند توی آن. بعضی‌ها هم، که پای چپ و راستشان را نمی‌شناختند، پای چپشان را توی سطل کردند. پوتو، دست به گوش و پاتو سطل، می‌رفت که افتاد روی یک فرغون و همانجا نشست. ماخی گفت: «همه توی فرغون... غون... غون»! هیولاها، دست به گوش و پا تو سطل، دویدند و یکی یک فرغون پیدا کردند و توی آن نشستند. جزغولک یواشکی و زیرلبی به ماخیلوبیا گفت: «هیچ فکر کردی اون دختره چه جوری میتونه ما رو ببینه؟»

ماخیلوبیا هم یواشکی و زیر لبی گفت: «نه. فکر نکردم... دم... دم. چه‌جوری می‌تونه... نه... نه؟»

جزغولک یواشکی و زیرلبی جواب داد: «حتماً صندوقچه رو پیدا کرده. ما به جای این کارها باید اول فکری برای گرفتن اون صندوقچه بکنیم. بعد سر فرصت بریم سراغ ترسوندن اون دختره».

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: صندوقچه‌ی اسرارآمیز
فصل دوم: دو هیولا
فصل سوم: جلسه‌ی هیولاها
فصل چهارم:‌ سرسره
فصل پنجم: مجتمع هیولاها
فصل ششم: آمیتیس می‌خوابد
فصل هفتم: کله‌ای که شوت شد
فصل هشتم: یک اسکلت واقعی
فصل نهم: پوتو عصبانی می‌شود
فصل دهم: یک خبر داغ‌ِداغ
فصل یازدهم: آبی ارغوانی!
فصل دوازدهم: آمیتیس کونگ‌‍فوکار
فصل سیزدهم: دماغ‌سوخته می‌خریم
فصل چهاردهم: پایان