معرفی و دانلود کتاب آره، نه، شاید: راهنمای زنان برای سر در آوردن از زبان مردان

معرفی کتاب آره، نه، شاید: راهنمای زنان برای سر در آوردن از زبان مردان

کتاب آره، نه، شاید: راهنمای زنان برای سر در آوردن از زبان مردان نوشته‌ی دیوید توماس و استفن جیمز، اثری شگرف در جهت شناخت بیشتر آقایان برای ارتباطی سالم و درست است.

مردان و زنان مظاهر خدا هستند. احساسات، نیازها، امیال، خواسته‌ها و امیدهای اصلی همه‌ی آن‌ها یکسان است. خدایی که زن و مرد را آفرید: میانشان رابطه‌ای قرار داد و خودش با آن‌ها رابطه برقرار کرد و دنیا را نیز با آنان مرتبط ساخت؛ ولی نوع فعالیت هر یک در این دنیا، چگونگی هدایت روابطشان و روش تفسیر داده‌هایشان متفاوت است. قطعا بسیاری از این تفاوت‌ها در جنسیت ریشه دارد.

هدف خداوند از آفرینش جنسیت بسیار عظیم‌تر و باشکوه‌تر از نمادهای شهوانی، مستهجن و کثیفی است که تا این حد بر فرهنگ ما حاکم شده است. اگر می‌خواهید زندگی را درک کنید و خوب زندگی کنید، خوب عشق بورزید و فرزندانتان را خوب تربیت کنید، باید جزء اصلی تشکیل دهنده‌ی انسانیت، یعنی ویژگی‌های جنسیتی و تأثیر آن بر همه‌ی ابعاد زندگی و ارتباطش با آن را بشناسید.

زنان و مردان از دیدگاه علمی تفاوت‌های بسیاری چه از لحاظ فیزیولوژی و چه از لحاظ ذهنی دارند، به عنوان مثال ارتباط بین دو نیم‌کره‌ی مغز مردان کم‌تر از این ارتباط در دو نیم‌کره‌ی مغز زنان است، که این نشان می‌دهد چرا مردان مهارت بیش‌تری در استدلال‌های انتزاعی دارند و هوش تجسمی و فضایی آن‌ها بیش‌تر است و چرا زنان عموماً در مهارت‌های کلامی و نوشتاری قوی‌ترند، چرا قدرت یادگیری زبان در آن‌ها بیش‌تر است و دارای شهود و حس همدلی بیش‌تری هستند. قطعا از این مثال می‌توان نتیجه گرفت که چرا زنان بیش‌تر مشاور و چرا مردان بیش‌تر مهندس می‌شوند.

دیوید توماس (David Thomas) و استفن جیمز (Stephen James) با استفاده از تحقیقاتی که انجام داده‌اند سعی کرده‌اند تا به تمام تفاوت‌ها و سوالاتی که زنان درباره‌ی مردان دارند و مسائلی که آن‌ها را گیج می‌کند پاسخ دهند. تحقیقاتی که سبب شد تا جیمز و توماس دریابند زنان واقعاً چیز زیادی درباره‌ی مردان نمی‌دانند و در این‌باره سؤالاتشان بیش‌تر از جواب‌هایشان است.

کتاب آره، نه، شاید: راهنمای زنان برای سر در آوردن از زبان مردان (Yup، nope، maybe: a woman's guide to getting more out of the language of men) اثری‌ست درباره‌ی جنسیت، نه درباره‌ی روابط جنسی بلکه درباره‌ی نیرویی که از تفاوت‌های بین زنان و مردان ناشی می‌شود. این کتاب در کمال صداقت به کند و کاو در دینامیک‌های درونی زن و مرد در روابط پرداخته است و عمق قلب و احساس زن و مرد را بررسی می‌کند و حقیقتی امیدوار کننده درباره‌ی عوامل دست‌اندرکار در روابط میان زن و مرد ارائه می‌دهد.

اثر حاضر با هدف درک تفاوت‌های مردان نوشته شده است. همچنین می‌خواهد مردان را ترغیب کند تا آن‌ها هم به اندازه درباره‌ی زنان کنجکاو باشند و به علت واقعی اعمال زنان پی‌ببرند.

در بخشی از کتاب آره، نه، شاید: راهنمای زنان برای سر در آوردن از زبان مردان می‌خوانیم:

آیا این عجیب نیست که اولین چیزی که خدا بعد از خراب شدن اوضاع در باغ بهشت به آدم و حوا گفت یک جمله‌ی باشکوه مذهبی نبود؟ یک توجیه عقیدتی در جهت رفع ابهام آدم و حوا در مورد قانون منع خوردن میوه هم نبود. این همان خدایی است که تنها با حرف زدن همه چیز را از هیچ آفرید، پس بدون شک می‌دانست آدم و حوا کجا مخفی شده‌اند و قطعاً دلیل مخفی شدنشان را هم می‌دانست؛ پس چه دلیلی داشت که سؤال کند؟

خدا با این سؤال آدم را دعوت کرد. منظور او اتهام زدن یا اعلام جرم نبود. سؤال خدا فرصتی بود که به آدم داده شد تا کاری را انجام دهد که قبلاً در این داستان نتوانسته بوده انجام دهد: کمک خواستن و حاضر بودن در لحظه. آدم نمی‌توانست خودش را از خدا مخفی کند. ما هم نمی‌توانیم، ولی این مانع از تلاش ما برای این کار نمی‌شود. می‌شود؟ هیچ چیز همیشه مخفی نمی‌ماند. اولین نامه‌ی پل به دست‌پرورده‌اش، تیموتی، این مسئله را به ما یادآوری می‌کند: «گناهان بعضی از انسان‌ها آشکار است و قبل از خودشان به جایگاه قضاوت می‌رسد. گناهان برخی دیگر به دنبالشان کشیده می‌شود. همین موضوع درباره‌ی اعمال خوب هم صدق می‌کند. اعمال خوب آشکارند و حتی آن دسته هم که آشکار نیستند، مخفی نمی‌مانند.»

پل در کتاب غلاطیان این موضوع را با شدت بیش‌تری بیان کرده است: «مبادا فریب بخورید! خدا را نمی‌توان دست انداخت. هر کسی کِشته‌ی خود را درو می‌کند.» در این ضرب‌المثل قدیمی هم همین موضوع بیان شده است: «خورشید همیشه پشت ابر نمی‌ماند.»

آدم و حوا مقاومت کردند و از مخفی‌گاهشان خارج نشدند. آن‌ها حقیقت را به خدا نگفتند. همه‌ی زنان و مردان هم از همان وقت مخفی شده‌اند، ولی تا زمانی که از مخفی‌گاه‌های‌خود خارج نشویم نمی‌توانیم عشقی را که برای تجربه کردنش خلق شده‌ایم، بشناسیم. در این شعر قدیمی هم همین آمده است: «زمانی گم شده بودم، ولی اکنون پیدا شده‌ام». خدا به ما می‌گوید: «از هر جا که هستید بیرون بیایید.» نیت او مجازات ما نیست، بلکه رهایی ماست رهایی برای با او بودن و لذت بردن از وجود یکدیگر.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه: آیا مردان واقعاً آن‌قدر که ظاهرشان نشان می‌دهد از همه چیز بی‌خبرند؟
آره. نه. شاید
رمزگشایی زبان مردان
من گم نشده‌ام
چرا مردان نمی‌ایستند تا آدرس بپرسند؟
فقط یک دقیقه‌ی دیگر
چرا مردان این‌قدر در توالت می‌مانند؟
نمی‌توانی تا هالف‌تایم صبر کنی؟
بین ورزش و مردان چه رابطه‌ای وجود دارد؟
می‌خواهی؟
آیا مردان همیشه به روابط جنسی فکر می‌کنند؟
مشکل تو اینجاست که
چرا همیشه سعی می‌کند راه‌حلی برای مشکلاتم پیدا کند؟
تو خیلی حساسی!
آیا مردان واقعاً از نظر احساسی یبوست دارند؟
به چه فکر می‌کردی؟
چرا زنان همیشه سؤالی درباره‌ی مردان دارند؟
نتیجه‌گیری: بعد از همه‌ی این‌ها از ما انتظار نتیجه‌گیری هم دارید؟