معرفی و دانلود کتاب آدمکشی هرگز - آدمکش حرفهای جلد نهم
برای دانلود قانونی کتاب آدمکشی هرگز - آدمکش حرفهای جلد نهم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آدمکشی هرگز - آدمکش حرفهای جلد نهم
کتاب آدمکشی هرگز - آدمکش حرفهای جلد نهم نوشتهی یو وو رمانی تخیلی برای نوجوانان است که داستان قاتلی تحت تعقیب را روایت میکند و ادامهی ماجرای لیولا و کایسر را به تصویر میکشد.
کایسر، دیلایت و لیولا مجبور شدند تا سر حد مرگ بجنگند، اما هیچ کدام حاضر به پذیرفتن شکست در دوئل نشدند و تمام زندگی خود را روی یک شرطبندی بزرگ گذاشتند؛ پیروزی یا شکست؟! مرگ یا زندگی؟!
مینان و پیورتی که نتوانسته بودند لیولا و سایرین را پیدا کنند، باور دارند که دوستان آنها بازمیگردند و برای اینکه بار سنگینی بر دوش لیولا و دیگران نباشند، تمرینات سختی را آغاز میکنند تا به آنها یاری برسانند. آیا گروه «دردسرسازان آکلان» که مدت زیادی است یکدیگر را ندیدهاند، میتوانند دوباره دور هم جمع شوند؟ چه اتفاقات مهمی در جهان اصلی رخ داده است؟
آدمکشی هرگز (Kill no more) نوشتهی یو وو (Yu Wo) جلد نهم از مجموعهی 13 جلدی است که داستان هیجانانگیز و جذابی دارد.
جلد هشتم کتاب آدمکش حرفهای در این بخش به پایان رسید:
حتی بسیاری از آدمکشهای فارغالتحصیل شده فقط میتوانستند به یک مرحله برسند. اما حالا مرحله دوونیم هم کافی نبود! این بچه خیلی کمسنوسال بود و جثه جوانش او را در موقعیت ضعیفتری قرار میداد. پس مجبور بود از کِی برای جبران این ضعف استفاده کند. برای آزمایش بعدی که قرار بود با آن مواجه شود، سطح دوونیم خیلی بیشتر از حد نیاز بود!
کویلین خم شد و شانههای سیلور مون را محکم گرفت و گفت: «امروز بهت فن حس هوشیاری رو آموزش میدم. این درسی که معمولاً به دانشآموزهای با حداقل سن شانزده سال آموزش داده میشه. و اینکه بتونند یادش بگیرند یا نه؟همیشه به استعداد ذاتی اونا بستگی داره. با این وجود، تو باید اونو تو سه روز یاد بگیری، میفهمی؟»
سیلور مون با قیافه مبهوت به مربیاش نگاه کرد. چون چهرهاش به سردی همیشه نبود. با این وجود، او مطیعانه سرش را تکان داد و گفت: «فهمیدم.»
کویلین مطمئن نشد. او احساس کرد که این بچه متوجه جدیت ماجرا نیست. پس جدیتر گفت: «اگر طی سه روز حس هوشیاری رو یاد نگیری، میمیری. فهمیدی؟»
سیلور مون با چشمان براق به مربیاش خیره شد و تکرار کرد. «فهمیدم.» سپس ادامه داد. «مثل کسان دیگهای که قبلاً مردن، متوجه شدم.»
کویلین ناگهان احساس حماقت کرد. چطور ممکن بود سیلور مون نفهمد؟ در طول پنج سال گذشته، تعداد بچههایی که کنار او مردن بسیار بیشتر از تعداد کل مرگومیرهای دانشآموزان طی بیست سال قبل بود. پس چطور ممکنه بچهای که زندگیاش با مرگ عجین شده، نفهمد که ممکنه بمیرد؟
سیلور مون سرش را تکان داد. «مربی، نگران نباشید. من تا سه روز این فن رو یاد میگیرم.»
غریزه کویلین به او میگفت یادگیری حس هوشیاری طی سه روز غیرممکنه! اما به بچهای که با اشتیاق مقابلش ایستاده بود، نگاه کرد و امیدوار بود یک معجزه رخ بدهد زیرا...
یک بچه نباید به این شکل بمیرد!
در بخشی از کتاب آدمکشی هرگز - آدمکش حرفهای جلد نهم میخوانیم:
این همان تفنگی بود که کایسر به او عادت داشت. اما انگار ناگهان وزنش یک تن سنگین شده بود. و ماشه آن هم انگار چندین تن وزن داشت. او با صدای خفهای التماس کرد. «نزدیکتر نیا، باشه؟ تسلیم شو، باشه؟»
خیلی عجیب بود. با توجه به چشمهای بیروح لیولا، نیمی از فعالیت ذهنیاش باید از دست رفته باشد. بگذریم از اینکه او یک کلمه هم از حرفهای کایسر را متوجه نمیشد و کاملاً داشت بر اساس غرایزش عمل میکرد. اما سرش را تکان داد و پاهایش از حرکت باز نهایستاد.
دیلایت با چهره رنگپریده سعی کرد جلوی کایسر را بگیرد. «کایسر... صبر کن. لیولا تا همین جا هم خون زیادی از دست داده. اگه ادامه پیدا کند، میمیره.»
کایسر خودش بدن غرق به خون لیولا را میدید و این مساله را میدانست. وگرنه در کشیدن ماشه درنگ نمیکرد. اما هیچکار دیگری هم از او برنمیآمد زیرا بهمحض اینکه لیولا به کایسر نزدیک میشد، آنها بودند که بازنده این مبارزه میشدند.
کایسر دید لیولا تقریباً به آنها نزدیک شده است. اما بازهم نتوانست ماشه را بکشد. دستش میلرزید. او واقعاً جرئت نداشت که تصمیم بگیرد اگر ماشه را بکشد، لیولا زنده میمانه یا نه.
کایسر از تنها امیدش سوال کرد. «دیلایت، هنوز میتونی مبارزه کنی؟ اگر میتونی فقط بیهوشش کن... »
دیلایت با شنیدن سوال کایسر، فلیمز را کنار زد، سرپا ایستاد و محکم گفت: «البته. زخمهای من بهشدت مالِ لیولا نیستند.»
فهرست مطالب کتاب
مبارزه مرگبار بین دوستان
مینان و پیوریتی
بازگشت
پدر
خواهر بزرگتر، برادر کوچکتر
پیشگو مکا
قلب امپراتور اژدها
داستان فرعی: بدبختی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آدمکشی هرگز - آدمکش حرفهای جلد نهم |
نویسنده | یو وو |
مترجم | آرمان دیانت مهر |
ناشر چاپی | انتشارات طلوع ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 158 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6679-74-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی نوجوان |