معرفی و دانلود کتاب آدم و خاک

عکس جلد کتاب آدم و خاک
قیمت:
۳۶,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب آدم و خاک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب آدم و خاک و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب آدم و خاک

کتاب آدم و خاک از جواد رضایی، روایت خانواده‌ای‌ست که هر یک از اعضای آن با مشکلات عجیب‌وغریبی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، همه‌ی فرزندان خانواده یک ویژگی مشترک دارند: همه به اتفاق معتقدند که تمام مشکلاتی که دارند، از وجود پدرشان و رفتارهای او سرچشمه می‌گیرد. در این رمان از خانواده‌ای می‌خوانیم که همیشه با غم و چالش روبه‌رو است و در نهایت هم سرنوشت غم‌انگیزی برای آن‌ها رقم می‌خورد.

درباره‌‌ی کتاب آدم و خاک

شروع و پایان کتاب آدم و خاک به هم گره خورده‌اند. داستان از غسالخانه‌ای شروع می‌شود که فُوتی جدیدی که به آن انتقال داده شده و تمام بدنش در آتش سوخته است. معلوم نیست که آتشی که در آن گیر افتاده بوده را خودش به پا کرده، یا برایش به پا کرده‌اند. آغاز داستان را از زبان زنی می‌خوانیم که سال‌هاست در این غسالخانه مشغول به کار است و حالا به وجود افرادی که جان در بدن ندارند عادت کرده؛ دیگر ترسی نسبت به آن‌ها ندارد، مگر زمانی که به چشم‌هایشان نگاه کند! زنی خود نیز سرگذشتی عجیب و غم‌انگیز داشته است. در ادامه، کتاب آدم و خاک به سراغ خانواده‌ی «کاظم» می‌رود. کاظمی که هم همسر و هم فرزندانش، او را مسبب تمام بدبختی‌ها و مشکلاتشان می‌دانند و این نفرت تا جایی پیش رفته که در قسمتی از کتاب، از زبان «زهرا»، همسر کاظم می‌خوانیم: «خدایا، من رو بیوه کن و بچه‌هام رو یتیم!» جواد رضایی در این رمان اجتماعی، از خانواده‌ای می‌گوید که زندگی‌شان، از همان ابتدا با تلخی و سختی گره خورده بوده و به همان تلخی هم ادامه می‌یابد...

معرفی و دانلود کتاب آدم و خاک

«فرزانه»، «سارا»، «مجتبی» و «مصطفی»، فرزندان این خانواده‌ی عجیب‌وغریب‌اند. هر کدام به نحوی با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و درگیری‌هایی دارند. در رمان آدم و خاک، از شب خواستگاریِ سارا می‌خوانیم که با وجود این که همگی فکر می‌کردند به خاطر شرایط خانوادگی‌شان، هیچکس جرئت نمی‌کند درِ خانه‌شان را به صدا در بیاورد و تصمیم بگیرد عضوی از این خانواده شود، به وقوع می‌پیوندد. اما همان‌طور که پیش‌بینی می‌کردند، سرانجام خوشی ندارد و باز هم مشکلاتی که پدر همیشه برایشان ایجاد می‌کرده، دامن‌گیرشان می‌شود. از مجتبی می‌خوانیم که همیشه با صدای بلند فریاد می‌زند که می‌خواهد این خانه را ترک کند، ولی باز هم به همان زندگی قبلی ادامه می‌دهد، چون عملاً چاره‌ای ندارد و هیچ فرصتی برایش فراهم نیست. فقط می‌تواند تمام فقر و نداری و به گفته‌ی خودش بی‌آبرویی‌ها، اینکه در چهل‌سالگی هنوز هم وضعیت مساعدی ندارد و اینکه خانواده‌ای تشکیل نداده، همه را به فریادهایی بدل کند که کاظم را مقصر می‌خوانند.

وضعیت مصطفی که حالا دچار جنونی شده که داروهای روان‌پزشک هم رویش اثری ندارند را هم از چشم کاظم می‌بینند. مادر می‌گوید روزهایی را به یاد دارد که مصطفی هم یک بچه‌ی معمولی بوده، مثل همه‌ی بچه‌ها، اما رفتارهای پدر بوده که او را به این حال و روز انداخته‌ است. فرزانه که تنها فرزند این خانواده است که خانواده‌ی خود را تشکیل داده هم، هنوز با مشکلات زیادی روبه‌روست. «امیرحسین» و «نرجس»، فرزندان او هستند که مجبورند بار تلافی تمام بدرفتاری‌هایی که با مادرشان می‌شده را تحمل کنند و آن‌ها هم به نوعی قربانیان این خانواده‌‌اند. رمان آدم و خاک، از اندوهی می‌گوید که سال‌هاست اعضای این خانواده به دوش می‌کشند و مشکلاتی که روزبه‌روز بیشتر می‌شوند...

داستان، دوباره به همان غسالخانه برمی‌گردد. انگار جسدی که به غسالخانه انتقال داده شده، هیچ کس و کاری ندارد. هیچ‌کس هم منتظر نیست تا او را تحویل بگیرد و هیچ‌ کسی پشت در اشک نمی‌ریزد. چه سرنوشتی انتظار این خانواده را می‌کشد؟ تقدیر، سرانجام هر یک از آن‌ها را چطور رقم می‌زند؟ جواد رضایی در رمان آدم و خاک، داستانی غم‌انگیز را به شیوه‌ای خواندنی و پرکشش روایت کرده است که خواندن آن برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی ایرانی، بسیار دلنشین خواهد بود.

این اثر توسط انتشارات روزگار به چاپ رسیده است.

کتاب آدم و خاک برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این رمان جذاب را به تمامی دوستداران داستان‌های اجتماعی ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب آدم و خاک می‌خوانیم

«آبرو می‌خوای؟ شرف می‌خوای؟برو! من جات باشم همین الان میرم. توی تاریکی شب هم برو. خودت رو گم و گور کن. اگه به فکر آبرویی پس چرا مثل صغیر و علیل نشستی توی این خونه و چشمت به جیب منه؟ موی سرت سفید شده. الان باید بچه‌هات مدرسه می‌رفتن. تکلیف اون یکی که معلومه. یه روز توی همون اتاق تاریک نفله میشه. شاید هم خودم راحتش کنم. تو چه مرگته؟ تو که ادعات میاد عاقلی. چرا یه فکری به حال خودت و خواهرت نمی‌کنی؟ نشستی تو خونه که چی بشه؟معجزه؟ از آسمون واست بباره؟ به همین خیال باش. واسه من و تو از آسمون فقط نکبت می‌باره. اونقدری که سرتاپامون رو گه بگیره».

مجتبی دیگر چیزی نگفت. همیشه همین‌طور بود. فقط منتظر بود تا چند جمله‌ای که ته گلویش یخ بسته بود را فریاد بزند. بعد دیگر زبانش بند می‌آمد و نمی‌توانست چیزی بگوید. بعد از آن فقط نگاه بود و تیغ نفرت که گلوی پدر را از ‌دور چنگ می‌زد. پدر را مقصر همه‌ی اتفاقات بد زندگی می‌دانست. چروک‌های پیشانی و گوشه‌ی چشم‌ها، تنهایی و تجرد کلافه‌کننده‌ی چهل سالگی، فقر و نداری و بی‌آبرویی و تمام آنچه که دریای خیالش را طوفانی می‌کرد همه و همه زیر سر او بود.

کاظم با چشم و دهان به او پوزخند زد و به تاریکی شب و سیاهی غلیظی که از پنجره به درون خانه راه می‌یافت چشم دوخت. صدای جیرجیرک‌ها حفره‌هایی سبز و سپید بر روی چادر شب بودند که آرام آرام پوستین کهنه‌اش را می‌جویدند تا پس‌مانده‌ی آن را به روشنایی صبح برسانند.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب آدم و خاک
نویسنده
ناشر چاپینشر روزگار
سال انتشار۱۴۰۲
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات119
زبانفارسی
شابک978-622-233-263-1
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب آدم و خاک

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب آدم و خاک

برای دریافت کتاب آدم و خاک و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.