معرفی و دانلود رایگان کتاب آتش اجنه
برای دانلود قانونی کتاب آتش اجنه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آتش اجنه
کتاب آتش اجنه، به تألیف کورت گونتر، داستان دختر و پسر کوچکی است که شبی، در کنار آتش چیزهای عجیبی را ملاحظه میکنند گویا والدین آنها و بسیاری دیگر از مردم تا آن زمان بارها در کنار آتش بودهاند امّا تنها آنها متوّجهاش شده بودند...
در بخشی از کتاب آتش اجنه میخوانیم:
تاریکی فرا رسیده بود و هوا در وضعیت گرگ و میش قرار داشت. لحظاتی قبل خانوادهای با غروب خورشید پس از یک روز کوهپیمایی به اقامت شبانه اقدام نموده بودند. خواهر و برادر گرداگرد آتشی که همراه والدین افروخته بودند، نشستند. برادر 6 سال و خواهر 10 سال داشت. آنها خواب آلود و مَنگ بودند زیرا یکروز کامل را با والدینشان در سراشیب کوه بلند راهپیمایی کرده بودند.
برادر برای دومین دفعه درحالیکه چشمهایش در حالت بسته شدن بود، از خواهرش خواهش کرد: برایم داستانی تعریف کن.
خواهر مجدداً نجوا کرد: امشب نوبت تو است.
هوایی رقیق ولی پُر دامنه اطرافشان را فرا گرفته بود. آنها سکوت روح افزائی را حس میکردند. صدای ترق و تروق حاصل از سوختن آتش به گوش می نشست. صدای آهستهٔ چلیب و چلوب حاصل از شستن ظروف شام توسط والدین آنان از فاصلهای نزدیک در هوا پیچیده بود ولیکن خودشان اصلاً دیده نمیشدند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آتش اجنه |
نویسنده | کورت گونتر |
مترجم | اسماعیل پورکاظم |
ناشر چاپی | خانه داستان چوک |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 6 |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |
لازم در مورد یه خواهر و برادر است که با پدر مادرشان راهپیمایی طولانی در کوه انجام دادند و نیمه شب آتش روشن کردند که استراحت کنند خواهر و برادر بدون آتش نشسته بودند و پدر و مادرشان در حال شستن ظرف ها بود پسر گفت اکنون نوبت توست که برای من داستان تعریف کنی خواهر گفت نه اکنون نوبت توست و آن ها به آتش زل زدند خواهر گفت انگار درون آتش شعله هایی در حال رقص هستند صدای درون آتش گفت رست است ما در حال رقص و پای کوبی هستیم خواهر و برادر تعجب کردند و گفتند تو کیستی صدای درون آتش گفت من مرجع نور و روشنایی هستم صدای درون آتش گفت سرچشمه نورها در واقع جادویی است که کودکان قبل از اینکه پابستانی بزرگسالی بگذارند می بینند دختر گفت سرچشمه نورها در واقع امیدها باورها و زندگی من است پسر گفت سرچشمه نورها در واقع چیزهایی است که هر کس قابل دیدن آن ها نیست قدرت درک جادو و عجایب آن صدای درون آتش گفت آیا حاضرید یک نمایش زیبا از آتشین و نورها ببینید سپس نوارهای رنگی نورانی از آتش از دل آتش بیرون آمدند و در آسمان در حال چرخش و بازی بودن بعضی از این نورهای رنگی تا دور دست ها در اطراف کوه های بلند به چرخش در می آمدند درست همانند یک نمایش آتش بازی در شب خواهر و برادر بسیار تعجب کردند صدای درون آتش گفت علوم است که تا به حال چنین نمایشی ندیده اید پس از مدتی نمایش تمام شد و خواهر و برادر به خواب رفتن صبح سپیده دم که بیدار شدند برای راهپیما با پدر مادرشان حاضر شدند آن ها هرگز نمی دانستند آنچه در شب اتفاق افتاده بود یک خواب بود یا واقعیت