معرفی و دانلود خلاصه کتاب صوتی آسیاب کرانه فلاس

معرفی خلاصه کتاب صوتی آسیاب کرانه فلاس

جورج الیوت رمان‌نویس برجسته عصر ویکتوریا در کتاب صوتی آسیاب کرانه فلاس، داستان دختری جوان را به تصویر می‌کشد که در دوران ویکتوریایی انگلستان زندگی می‌کند و به خاطر دلبستگی و حمایت از خانواده‌اش از تمام آرزوها و خواسته‌های شخصی خود می‌گذرد و دردهای زیادی را تحمل می‌کند.

درباره کتاب صوتی آسیاب کرانه فلاس:

جورج الیوت با استفاده از تجربیات کودکی خود، داستانی فراموش نشدنی از تجربه عشق اول، روابط خانوادگی و رقابت میان خواهر و برادر ارائه می‌دهد. قصه کتاب آسیاب کرانه فلاس (The Mill on the Floss) درباره دختری جوان و پرشور به نام مگی تولیور است که در نزدیکی رودخانه فلاس در روستای سنت اوگس زندگی می‌کند. او برادرش تام را به شدت دوست دارد و با وجود تمام تفاوت‌های اخلاقی و شخصیتی، به تام بسیار وابسته است. با این حال مگی رابطه‌ای پرتنش با خانواده‌اش دارد و نمی‌تواند رضایت آن‌ها را جلب کند.

سال‌ها می‌گذرد و آقای تولیور پدر این خواهر و برادر به خاطر مشکلات مختلف ورشکست می‌شود و از نظر مالی ضربه شدیدی می‌خورد؛ از سوی دیگر مگی نیز بزرگ شده و میان خواسته‌های درونی خود و انتظارات خانواده و جامعه گرفتار شده است؛ چرا که باید روابط خود را با سه مرد مهم در زندگی‌اش مشخص کند؛ یکی از آن‌ها تام برادر مغرور و سرسختش، دومی پسر بزرگ‌ترین دشمن خانواده‌شان و سومین نفر نیز خواستگار کاریزماتیک و خطرناک اوست که هرکدام تاثیری مهم بر موقعیتش گذاشته‌اند.

سرانجام مدتی بعد مگی به دیدار دخترخاله پولدار و نامزدش می‌رود، ماجراها و اتفاقاتی برایش رخ می‌دهد که باعث طرد شدنش از سوی خانواده و جامعه می‌گردد...

جورج الیوت رمان درام و تراژیک خود را نخستین بار در سه جلد و سال 1860 به چاپ رساند. این رمان که داستانش در روزهای آغازین دهه نوزدهم میلادی روی می‌دهد، از آرزوها و امیال شخصی و فدا کردن آن‌ها برای حمایت از ارزش‌های خانوادگی، عشق و جبرگرایی و مبارزه با آن سخن می‌گوید.

رمان آسیاب کرانه فلاس یکی از ارزشمندترین آثار دوره ویکتوریایی به شمار می‌رود. مگی دختری با شور و ذوق و هیجان زیاد و عاشق یادگیری و زندگی است اما همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا او نتواند آن طور که دوست دارد زندگی کند. مگی انرژی و حرارت و شور پایان‌ناپذیرش را با کتاب، موسیقی، عشق و دین تخلیه می‌کند اما در نهایت زندگی چیزی جز ناامیدی برای او ندارد.

در بزرگداشت کتاب صوتی آسیاب کرانه فلاس:

- وقتی کسی بعد از سال‌ها غیبت به کتاب‌های [الیوت] برگردد، کتاب‌ها برخلاف انتظارش، مملو از همان انرژی و گرمای سابق است، به طوری که دلمان می‌خواهد بیش از هر چیزی در این گرما وقت بگذرانیم. (ویرجینیا وولف)

کتاب صوتی آسیاب کرانه فلاس برای چه کسانی مناسب است؟

این اثر عاشقانه و کلاسیک شما را به قلب تاریخ انگلستان یعنی دوران ویکتوریایی خواهد برد و تجربه‌ای دلچسب برایتان رقم خواهد زد.

با جورج الیوت بیشتر آشنا شویم:

ماری آن ایوانس ملقب به جورج الیوت (George Eliot) در 22 نوامبر سال 1819 در چیلور کتون در ایالت ورکشایر انگلیس زاده شد. او که یکی از مهم‌ترین نویسندگان دوره ویکتوریایی به شمار می‌رود، پایه‌گذار روش آنالیز شخصیت رمان‌های مدرن نیز بوده است.

ماری آن ایوانس به این دلیل نام مستعار مردانه جورج الیوت را بر خود گذاشت تا اطمینان یابد به آثار و نوشته‌هایش توجه جدی می‌شود، در حالی که در آن دوره زنان با آزادی می‌توانستند نامشان را بر روی کتاب‌هایش درج کنند.

کتاب‌های او با توجه به سبک قلم و همین طور دیدگاه‌های رئالیستی و روان‌شناختی و مطرح کردن واقعیت‌ها و مشکلات جامعه توانست توجه بسیاری از دوستداران ادبیات را به خود جلب کند. آدام بید، افسانه جوبال، فلیکس هالت افراطی، سیلاس مارنر، میدل مارچ و دانیل دروندا از جمله آثار او هستند.

به عقیده برخی از منتقدان، ایوانس تنها نویسنده‌ای است که پس از جین آستین به صراحت به بیان انتقادهای سیاسی و مشکلات اجتماعی زمانه‌اش در آثار خود پرداخته. همچنین بسیاری از ناقدان او را به دلیل مهارت و ژرف‌بینی‌ منحصربه‌فردش بزرگ‌ترین رمان‌نویس انگلیسی قرن نوزدهم می‌شمارند. الیوت سرانجام در 22 دسامبر سال 1880 در لندن درگذشت.

در بخشی از کتاب صوتی آسیاب کرانه فلاس می‌شنویم:

روزها می‌گذشتند و مگی سیزده ساله در تعارض میان خواسته‌های درون و حقایق بیرون دست و پا می‌زد. این سرنوشت، سرنوشت محتوم همه موجودات خیال‌پرداز و عاشق پیشه است. زندگی مگی به طرز غم‌انگیزی یک‌نواخت شده و هر چه بیشتر در خودش فرو برده بود.

پدرش به سرکار برگشته بود و برای ویکم کارگری می‌کرد. تام صبح‌ها می‌رفت و غروب‌ها برمیگشت و هر روز کم‌حرف‌تر می‌شد و تازه حرفی برای گفتن وجود نداشت. خانم تولیور بیچاره هم دیگر آن زن سابق نبود؛ هر روز لاغرتر و پژمرده‌تر می‌شد. بعد از کارهای روزانه‌اش در خانه خالی پرسه می‌زد و از این اتاق به آن اتاق می‌رفت، با این حال نمی‌گذاشت که مگی کارهای سخت را انجام دهد. می‌گفت: «دستات خراب میشن. اون کارها رو بذار برای من. سوی چشم‌هام کم شده و نمی‌تونم خیاطی کنم.» هنوز هم موهای مگی را شانه می‌کرد و می‌بافت...

فهرست مطالب کتاب صوتی