معرفی و دانلود کتاب گمشده ایرانشهر
برای دانلود قانونی کتاب گمشده ایرانشهر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گمشده ایرانشهر
برای سفر به گذشتههای دور و گشتوگذار در لابهلای صفحات تاریخ ایران کافی است در کتاب گمشده ایرانشهر با مهسا محمدی همراه شوید. در این داستان تاریخی، با ماجرای عاشقانهی یک پسر روستایی و یکی از دختران دربار روبهرو میشوید و نظارهگر پیوند عمیق میان آنها خواهید بود. برای اینکه ببینید آیا عشق این دو دلداده به سرانجام میرسد یا نافرجام میماند، باید تا آخرین صفحات کتاب شکیبا باشید.
دربارهی کتاب گمشده ایرانشهر
ماجرای عشقی که از لابهلای زبانههای آتش جنگ سر بر میآورد! در کتاب گمشده ایرانشهر، داستان دلاوریها و دلدادگیهای جوانی به نام سیامک را میخوانید که در آستانهی بیستسالگی، همراه با سربازان پیادهنظام و سوارهنظام ایرانی راهی جنگ با سربازان تُرک شده. جنگی سخت و نفسگیر که بر سر تصاحب شهر هرات رخ داده. سیامک در حقیقت اولین بار است که بهعنوان یک سرباز، قدم در میدان نبرد میگذارد. با وجود اینکه هیچ تجربهای در زمینهی شمشیرزنی نداشته، توانسته به یکی از بهترین شمشیرزنان سپاه ایران بدل شود. تا جایی که یکبار در طول جنگ موفق میشود سردار سپاه ایران را که با شش سرباز ترک احاطه شده بود، از مهلکه نجات دهد. در نهایت، جنگ با پیروزی ایرانیان به پایان میرسد و هرات در تصرف حکومت ایران درمیآید، اما این پایان ماجرا نیست و اتفاقاً جنگ حقیقی سیامک قرار است بعد از پایان این نبرد آغاز شود. مهسا محمدی در این رمان تاریخی شما را به دوران پادشاهی شاپور بزرگ میبرد تا هم شاهد وقایع تاریخی و هم نظارهگر عشق دیرپای سیامک به دختری باشید که با همان نگاه اول، قلب این جوان شجاع را به تسخیر خود درمیآورد.
پس از پایان جنگ و پیروزی ایرانیان شاه ایران، شاپور، از سپاهبد و سردار سپاه ایرانیان میخواهد تا صد تن از برجستهترین سربازانی را که علیه ترکان جنگیده بودند با خود به دربار بیاورد. سیامک اولین کسی است که سپاهبد برای ورود به قصر شاه انتخاب میکند. در ادامه، همگی راهی کاخ شاپور میشوند تا در آنجا با غذاهای بینظیر از آنها پذیرایی شود. همچنین بخشی از کاخ، یعنی حیاط چهارم آن به این گروه از سربازان اختصاص داده میشود. پس از خوشی و خوشگذرانی بسیار، سیامک تصمیم میگیرد تا از حیاط چهارم خارج شود و بخشهای دیگر قصر را نیز از نظر بگذراند. البته این کار ممنوع است و اگر حین بازدید از سایر بخشهای کاخ، به دست سربازان دربار بیفتد، آیندهی شومی در انتظار او خواهد بود. بااینوجود، سیامک شجاعتر و کنجکاوتر از آن است که تمام روزهای اقامتش در کاخ را با ماندن در حیاط چهارم سپری کند. به همین خاطر، مخفیانه از دیوار حیاط بالا میرود و همین جاست که با دختر زیبارویی از اهالی دربار روبهرو میشود که پریزاد نام دارد.
این دختر موبلند با زیبایی خیرهکنندهاش، سیامک را مجذوب خود میکند. البته در همین لحظه یکی از سربازان دربار متوجه سیامک میشود و زمانی که میخواسته او را برای مجازات به نزد شاه ببرد، پریزاد بانو وساطت میکند و جان سیامک را نجات میدهد. پس از پایان اقامت در کاخ، سیامک به خانه و آغوش پدر و مادرش برمیگردد؛ درحالیکه قلبش هنوز با پریزاد بانوست و نتوانسته عشق خود را نسبت به او از یاد ببرد.
مهسا محمدی در نگارش این داستان عاشقانه، سعی داشته تا در عین سادگی و روانی کلام، از برخی از واژگان و ساختارهای دستوری مربوط به زبان قدما بهره ببرد. از آنجایی که کتاب حاضر در زمرهی رمانهای تاریخی قرار میگیرد، چنین انتخابی کاملاً معقول و مناسب به نظر میرسد. بااینحال، هرگز نگران این نباشد که در طول مطالعهی کتاب گمشده ایرانشهر به کلمات و جملاتی بربخورید که درک معنایشان برای شما دشوار باشد. معانی لغت کهن، همگی در خود کتاب آورده شدهاند و ساختهای دستوری متن هم آنقدر دشوار نیستند که در خوانش این اثر دچار مشکل شوید. کلیهی وقایع از زبان راوی سومشخص و دانای کل بیان شدهاند و ضرباهنگ تندی دارند. به همین سبب، کتاب حاضر را میتوان رمانی نفسگیر دانست که هیجان مخاطب را برمیانگیزد و او را به خواندن ادامهی داستان وامیدارد.
از اطلاعات تاریخیای که در متن گنجانده شده، درمییابیم که مهسا محمدی برای نگارش این رمان تحقیقات گستردهای در مورد حکومتهای قدیم ایران داشته؛ همینطور با اسامی رایج در آن دوران و ساختار کاخهای شاهان آشنایی بوده است. همین نکته باعث میشود تا کل رمان و ماجراهایش برای خوانندگان باورپذیر باشد. نویسنده قصد داشته تا در خلال شرح وقایع، نکتههای اخلاقی مهمی را به مخاطبان خود بیاموزد. نکتههایی مانند اینکه جایگاه اجتماعی یک فرد هرگز موجب برتری او نسبت به انسانهای دیگر نخواهد شد. همهی انسانها شایستگیهایی دارند که فارغ از موقعیت اجتماعیشان، ارزشمند و درخور توجه هستند. هیچکس نمیتواند ادعا کند که ارزش وجودی یک شاه، صرفاً به خاطر مقامی که در کشور دارد، از ارزش وجودی یک جوانک بااستعداد روستایی بیشتر است. عشق حقیقی آن معجزهای است که میتواند مرزهای اجتماعی را پشتسر بگذارد. به عبارت دیگر، وقتی پای عشق در میان باشد هیچکدام از محدودیتهای اجتماعی توان مقابله با آن را ندارند. نویسنده با نشان دادن پیوند عمیق میان سیامک و پریزاد نشان میدهد که عشق واقعی در برابر هیچ مرز و محدودیتی شکست نخواهد خورد.
به تمامی علاقهمندان رمانهای عاشقانه و دوستداران ادبیات معاصر فارسی پیشنهاد میکنیم برای شناخت بهتر جریان داستاننویسی تاریخی در سالهای اخیر، سری به کتاب گمشده ایرانشهر بزنند. گفتنیست چاپ و انتشار این داستان خواندنی را نشر آئیسا به عهده داشته است.
کتاب گمشده ایرانشهر برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب گمشده ایرانشهر برای طرفداران رمانهای تاریخی و داستانهای عاشقانه بسیار لذتبخش خواهد بود.
در بخشی از کتاب گمشده ایرانشهر میخوانیم
باتیس نمیتوانست این پسر همیشه خندان و بازیگوش همانند کودکان را اینچنین غمزده و اندوهگین ببیند. دستش را پس کشید و دستانش را از پشت به یکدیگر قفل کرد. به سوی در گام برداشت و پس از نگاهی به سیامک از اتاق خارج شد. سیامک پس از مدت کوتاهی از جلوی پنجره بلند شد و بعد از بر تن کردن جامهاش به کنار در رفت. تا شب همراه شهروز کنار در ایستادند. آن شب شاهزاده به اتاق خود بازنگشت و پادشاه هم از نبود او در کاخ خشمگین شد.
شاپور بزرگ بارها به او گفته بود که تو در آینده به جای من پادشاه میشوی پس سعی کن رفتار و کارهایت همانند یک جانشین باشد. لیکن مهرداد گوش فرا نمیداد و هر زمانکه میتوانست همراه با دوستان خود به میخانهای خلوت میرفت. از نظر او زنان میخانه بسیار زیباتر از زنانی بودند که مادرش انتخاب میکرد و با آن زنان خوشگذارنی شکل دیگری داشت. مهرداد در حال خوردن شراب بود و نمیدانست پدر کسی را برای تعقیب او فرستاده است.
سیامک پس از مدتها در اتاق خود به خواب رفت. تمام افراد درون کاخ به خواب رفته بودند و فقط شاپور بزرگ بیدار بود. در اندیشه بود که چه کند با این پسر نادان و خوشگذران خود. اگر او در آینده پادشاه میشد، سلسلهی ساسانیان را به یکباره سرنگون میکرد و ایرانشهر به ویرانشهر تبدیل میشد.
مهرداد، صبح با سردرد از خواب نازش بلند شد. سنگینیای را بر روی بازوی خود احساس کرد. به سمت راست چرخید و دختری را دید که سر بر بازوی او خوابش برده است. بدون توجه به او دستش را کشید و سر آن دختر محکم به تخت خورد. شاهزاده درحالیکه صورتش از درد سرش درهم شده بود، بلند شد و پس از پوشیدن جامهی خود به بیرون رفت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گمشده ایرانشهر |
نویسنده | مهسا محمدی |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 400 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6462-98-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |