معرفی و دانلود کتاب گرمازده
برای دانلود قانونی کتاب گرمازده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گرمازده
کتاب گرمازده با ماجرای گم شدن یک سگ آغاز میشود و با تلاشهای راوی داستان برای پیدا کردن او و آغاز آشناییاش با صاحب سگ ادامه پیدا میکند. مهام میقانی در این رمان واقعگرایانه در تلاش بوده تا شمّهای از سرگشتگی و ازخودبیگانگی انسانها را برای مخاطبان ترسیم کند. کتاب پیشرو نخستین اثر اوست که از قلم توانمند وی حکایت دارد و در سال 1391 توانسته بهعنوان نامزد جایزهی ادبی گلشیری معرفی شود.
دربارهی کتاب گرمازده
تمامی اتفاقات و شخصیتهایی که مهام میقانی در کتاب گرمازده به نمایش میگذارد، گویی زیر سایهای از رخوت، سکون، تنهایی و ناامیدی پنهان شدهاند. داستان قهرمانانی که به دنبال گمشدههای خودشان میگردند، غافل از اینکه خودشان سالهاست گم شدهاند!
کل ماجراها با یک آگهی برای پیدا کردن سگی گمشده آغاز میشود. نکتهی جالب در مورد این برگهی آگهی، محل قرارگیری آن است. کسی که داشته آگهی را میچسبانده جداافتادهترین تیرچراغ برق را برای آن انتخاب کرده! طوریکه انگار خیلی هم دلش نمیخواسته سگ گمشده پیدا بشود. بااینحال، راوی داستان که به گردشهای طولانیمدت تابستانی علاقه دارد، چشمش به آگهی میخورد و شبی را به یاد میآورد که هنگام برگشت به خانه، لابهلای شمشادها صدای خفیف سگی را شنیده بوده. بعد از دیدن آگهی هم برای اینکه ببیند آیا واقعاً صدای سگ را شنیده یا صرفاً دچار اوهام شده، با مقداری کالباس به سراغ شمشادها میرود. اینجاست که حدسش درست از آب درمیآید و میبیند که سگ گمشده برای گرفتن کالباسها از دست او، خودش را نشان میدهد. زمان زیادی نمیگذرد که با شماره تماس درجشده در آگهی تماس میگیرد و صاحب سگ هم سر میرسد. بااینوجود، سگ که دوباره به میان شمشادها پناه برده، خیلی هم قصد بازگشت نزد صاحبش را ندارد.
همین اتفاق باعث آشنایی «اردشیر»، یعنی صاحب سگ، با راوی داستان میشود. او و اردشیر از مدتها پیش در همسایگی هم زندگی میکردند بدون اینکه مراودهای با یکدیگر داشته باشند. اما حالا گم شدن سگ اردشیر که «کیتی» نام دارد، موجب آغاز دوستیشان میشود. اردشیر پیرمرد میانسالی است که بهعنوان معاون در یکی از شعبههای دانشگاه علمی-کاربردی کار میکند اما به کارش علاقهای ندارد و به خاطر ناامیدی از پیدا کردن یک شغل بهتر، فعلاً همانجا ماندگار شده. ضمناً پانزده سال پیش، زنش از سرطان سینه فوت کرده و او را تنها گذاشته. راوی داستان هم آقای معلمی است که در مدرسه به بچههای دبیرستانی، درس زمینشناسی میدهد و چندان از کارش دل خوشی ندارد. پنج ماه پیش از همسرش جدا شده و در این روزها هم قصد دارد با گردش در پارک نزدیک خانه، از تعطیلات تابستانیاش نهایت استفاده را ببرد. اینطور که به نظر میرسد دو شخصیت اصلی کتاب، مشابهتهایی با یکدیگر دارند. هر دو تنها و بدون همسر، در حالی که از شغلشان لذت نمیبرند، در حال ادامه دادن به زندگی هستند. همین شباهتها آنها را بیشتر به هم نزدیک میکند، تا جایی که به اصرار اردشیر، راوی رمان برای مهمانی به خانهاش میرود.
کتاب گرمازده از آن رمانهای شلوغ و پرسروصدایی نیست که لازم باشد حتماً اسم شخصیتهایش را یکجا یادداشت کنید که یادتان نروند. برعکس، داستانی است که انزوا و گوشهنشینی از عناصر اصلی آن به شمار میرود. شخصیتهای معدود آن انسانهای تکافتادهای هستند که به زندگی خود مشغولند و ترجیح میدهند نظارهگر دیگر انسانها باشند تا اینکه با آنها طرح دوستی بریزند. کیتی هم یکی از همین شخصیتهایی است که اگرچه انسان نیست اما مشخصاً از احساسات انسانی برخوردار بوده و بد نیست او را هم یکی از قهرمانان این کتاب بدانیم. کیتی مادهسگی است که شانزدهسال سن دارد. سگهای نژاد او معمولاً حداکثر تا پانزدهسالگی زنده میمانند اما گویا کیتی یا به قول راوی، «پیرزن اطواری» حالاحالاها قصد ندارد از زندگی کردن دست بکشد.
اردشیر باور دارد که سگش چون فهمیده دارد روزهای پایانی عمرش را میگذراند، برای اینکه صاحبش او را در این حالوروز نبیند از خانه فرار کرده. علاوهبر این، خود اردشیر هم اوضاع جسمانی خوبی ندارد. هر دو بیمارانی هستند که گویا در حال گذراندن روزهای آخر عمرشان هستند؛ اما یکی از آنها تصمیم دارد در تنهایی بمیرد و آن دیگری ترجیح میدهد تا لحظهی آخر، سگش در کنار خودش باقی بماند. همین درگیری عاطفی سگ و صاحبش، راوی کتاب را هم نسبت به موضوع کنجکاو میکند. رفتهرفته داستان با ورود «عطا» و سپس گم شدن ناگهانیاش رنگ دیگری به خود میگیرد و به این ترتیب سلسلهای از وقایع مرموز را به تصویر میکشد که موجب جذابیت هرچه بیشتر کتاب برای مخاطبان میشود.
مهام میقانی در این رمان خواندنی توانسته مهارت خود را در ترسیم صحنهها و توصیف مکانها بهخوبی نشان دهد. بااینحال، نه در شرح موقعیتهای مکانی زیادهروی کرده و نه خواننده را با پرداختن به مشخصات جزئی صحنهها دچار کسالت میکند. البته بُعد مکانی داستان یا شاید بهتر باشد بگوییم دنیای بیرونیای که در این کتاب نشان داده میشود، با دنیای درونی شخصیتهایش هماهنگی کاملی دارد. همان ملالی که قهرمانان کتاب دچار آن شدهاند، در مکانهای توصیفشدهی داستان نیز دیده میشود. یکی از مشخصههای قابلتوجه این اثر، غیرقابلپیشبینی بودن آن است. مخاطب هر لحظه یا باید منتظر اتفاق تازهای باشد یا باید خودش را برای فهمیدن یک حقیقت غیرمنتظره آماده کند. بخش زیادی از جذابیت کتاب گرمازده، به همین ویژگیاش مربوط میشود. باید بگوییم برخلاف ادعای برخی از صاحبنظران مبنی بر افول داستاننویسی فارسی در سالهای اخیر، کتاب حاضر ثابت میکند، اتفاقاً ادبیات داستانی معاصر آیندهی روشنی پیش رو دارد که با قلم مهام میقانی و سایر نویسندگان نوقلم محقق میشود.
نشر چشمه چاپ و انتشار این اثر را به عهده داشته.
کتاب گرمازده برای چه کسانی مناسب است؟
طرفداران ادبیات معاصر فارسی و مخاطبانی که تمایل دارند جریان داستاننویسی امروزی و نمونههای درخشان آن را بهتر بشناسند، از تهیه و خواندن کتاب گرمازده غافل نشوند.
در بخشی از کتاب گرمازده میخوانیم
نزدیک دو نیمهشب بود که تلفن به صدا درآمد. گوشی را برداشتم و با صدایی که تلاش میکردم خوابآلود بهنظر نیاید سلام کردم. از توی گوشی صدایی نمیآمد. چند لحظه بعد، در فاصلهی قورت دادن آب دهانم، صدایی مثل موجهای کمرمق دریا، که از دور به گوش برسد، میشنیدم که با قطعووصل شدن یک دستگاه دیجیتال خودکار درمیآمیخت و مرا مطمئن میکرد برای منتقل شدن صدایم باید بیشتر صبور باشم.
«الو؟! الو! صدای منو میشنوی؟»
مادرم پشت تلفن بود. هنوز عادت نکرده بود برای رسیدن صدایش منتظر بماند، با وجود اینکه چندبار برایش توضیح داده بودم که صدای او از میان نوارهای کابل زمینی تلفن باید به ماهوارهای که در هوا پرسه میزند برسد و از آنجا به ماهوارهی دیگری که هزاران کیلومتر دورتر در آسمان شهر خودمان سرگردان است مخابره شود و از آنجا دوباره بیاید روی زمین و در این مرحله صدایش بار دیگر باید از امواج دیجیتالی به پیامی مغناطیسی تبدیل شود، وارد جعبهی تقسیم عظیمی بشود که تلفنهای دریافتی را تفکیک میکند و صداها را هُل میدهد توی سیمهای نازک و تازه از اینجا به بعد است که انگار صدایش از شهر خودمان به گوش پسرش میرسد، انگار که فاصله همان دو خیابان بیمقدار همیشگی است. وقتی باید منتظر میماند من جوابش را بدهم سؤال بعدی را میپرسید و مضطرب میشد که صدایش به گوش ما نمیرسد. به هر ترتیب پاسخش را دادم و از اینکه او در این نیمهشب بارانی و دمکرده به چیزی که بارها به او آموزش داده بودم اهمیت نمیداد ناراحت نبودم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گرمازده |
نویسنده | مهام میقانی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 330 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-362-986-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |