معرفی و دانلود کتاب گردنبند چرمی

معرفی کتاب گردنبند چرمی

کتاب گردنبند چرمی، رمان کوتاهی به قلم مهرناز مشعشع است که با صداقت و صراحت کامل، مشکلات و مسائل یک زن جوان مجرد را به تصویر می‌کشد. نویسنده در این کتاب در واقع زندگی دختر جوانی به نام مهرانگیز را دنبال می‌کند که با وجود استقلال و موفقیت در کار و درس و داشتن یک خانواده‌ی امن و آرام، از انتظاراتی که از طرف جامعه به او تحمیل می‌شود در عذاب است. در خلال دنبال کردن داستان مهرانگیز، مسائل و مصائبی که زنان از طبقات و شرایط مختلف، در جامعه‌ی امروز با آن‌ها درگیر هستند را نیز خوانده و درک می‌کنیم.

درباره‌ی کتاب گردنبند چرمی

مهرناز مشعشع، در کتاب گردنبند چرمی، محوریت داستان خود را به روایت مشکلات و مسائل زنان در جامعه‌ی امروز ایران اختصاص داده است. شخصیت اصلی داستان، مهرانگیز، دختر سی‌وسه ساله‌ای است که از تنهایی و ناامیدی در عذاب است. در ظاهر زندگی مهرانگیز خوب به‌نظر می‌رسد. او کار و درآمد مناسب، خانواده‌ی حمایتگر و استقلال و سلامتی و زیبایی دارد؛ اما از همان اوایل داستان متوجه می‌شویم که موضوعی مهرانگیز را آزار می‌دهد. او از اینکه ازدواج نکرده است می‌ترسد. مهرانگیز در روایت زندگی خود، مخاطب را متوجه می‌کند با وجود اینکه خودش می‌تواند با این مشکل کنار بیاید، اما اشاره‌ و کنایه‌های دیگران است که او را بیشتر از همه چیز آزرده می‌کند. فکر پیر شدن، تنهایی، طرد شدن، و حتی یائسگی و از دست دادن قدرت باروری، همه از موضوعات و مسائلی است که دائماً از طرف دیگران به او یادآوری شده و احساساتش را جریحه‌دار می‌کند. در همین اوضاع و احوال که فکر به‌ پایان رسیدن زندگی‌ و از دست رفتن همه چیز، این دختر جوان را تا مرز جنون کشانده، تصمیم می‌گیرد که کاری را بکند که هرگز فکرش را نمی‌کرد: برای حل مشکلش به سراغ فالگیر برود!

مهرانگیز به همراه مادر و مادربزرگش برای باز کردن گره‌ی مشکلاتش به سراغ دعانویسی خارج از شهر تهران می‌رود و از او طلسمی برای خود می‌گیرد. اما اوضاع به‌ هیچ‌ عنوان، طوری که فکرش را می‌کرده پیش نمی‌رود. او گردنبند چرمی را از سید دعافروش گرفته و به گردنش می‌اندازد. از همان روز است که اتفاقات عجیب و غریب و مشکلات بیشتری که فکرش را هم نمی‌کرد بر سرش آوار می‌شوند. او در نهایت با انتخاب سختی میان اعتماد به عقل و تسلیم شدن به وحشتش، روبه‌رو می‌شود.

کتاب گردنبند چرمی با محوریت مسائل و مشکلات زنان و از دیدگاهی زنانه نگاشته شده است. طرح اصلی داستان یکی از قدیمی‌ترین مشکلات فرهنگی است که زنان ایرانی را با خود درگیر کرده است. مهرناز مشعشع برای به تصویر کشیدن این چالش‌ها در سیر روایت داستان، تمرکز اصلی را بر شخصیت‌های زن داستان قرار داده است. در طول داستان علاوه بر همراهی با شخصیت اصلی، با عقاید، مشکلات، دیدگاه و باورهای زنان مختلفی روبه‌رو می‌شویم که با وجود تفاوت‌هایشان، همه با موضوعاتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند که برای زنان خواننده‌ی اثر غریب نخواهد بود. کتاب پیش رو با نگارش مهرناز مشعشع و چاپ انتشارات متخصصان به شما تقدیم می‌شود.

کتاب گردنبند چرمی برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب گردنبند چرمی را به علاقه‌مندان ادبیات معاصر فارسی و داستان‌های زنانه پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب گردنبند چرمی می‌خوانیم

چند روزی شد خیلی درگیر این حال عجیبم شدم. حس ترسناک اتمام همه چیز. از فیلم دیدن بدم می‌­آمد. هرجا که می‌رفتم و آدم­‌های مسن را می­‌دیدم وحشت می‌کردم. من که از روی دردهای عادت ماهیانه همیشه می­‌خواستم زودتر این قضیه تمام بشود، حالا با انگشتان دست تعداد عادت ماهیانه‌­های باقی‌مانده را می‌شمردم. از تمام شدنش می‌ترسیدم. جلوی آینه می‌ایستادم و صورتم را برانداز می­‌کردم. نکند خطی، چروکی روی صورتم افتاده باشد. نگاه من تغییر کرده است. الان به کوچک‌­ترین خط روی صورتم توجه­م جلب می­‌شود. به پدر و مادرم دقیق نگاه می­‌کنم. انگار دچار کوری بودم. من کور بودم. چقدر پدر و مادرم تغییر کرده‌­اند. چرا تا پیش از این فکر می‌­کردم چیزی تغییر نکرده، خودم تغییر نکرده‌­ام. چند ماه پیش بود که سارا از دوست­‌های قدیمی­‌ام زنگ زده بود. کلّی از عشقش به شوهرش و لاغر کردن به‌خاطر او صحبت کرد. بعد سر حرف جوانی باز شد. از من پرسید که چه کرمی برای دور چشم­‌هایت می‌­زنی و گفتم هیچی تعجّب کرد و گفت مگر زیر چشم­‌هایت گودی یا سیاهی‌­ای نیفتاده؟ گفتم نمی‌دانم دقّت نکرده‌­ام. سکوت کرد. نمی­‌دانستم وقتی زیر چشم‌­ها گود بیفتد یعنی سنّت بالا رفته است. شاید می­‌دانستم و توجّه نمی‌کردم. الان که جلوی آیینه می‌ایستم متوجه گودی زیر چشمم می­‌شوم.