معرفی و دانلود کتاب چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟: اقتصاد برای خردسالان

معرفی کتاب چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟: اقتصاد برای خردسالان

کتاب چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟ یک اثر آموزنده و داستانی مصور و سرگرم‌کننده است که با هدف آموزش اقتصاد به کودکان توسط تاتیانا پاپُوا، الگا منشیکوا و لاریسا کنیشوا به نگارش درآمده است. در این کتاب آموزشی، داستان خرسی به نام میشا را می‌خوانید که همواره در موقعیت‌های گوناگونی قرار می‌گیرد و همین موقعیت‌ها نحوه‌ی مدیریت پول، خرج و مخارج،‌ پس‌انداز و... را به او آموزش می‌دهند.

درباره‌ی کتاب چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟

احتمالا شما هم موافقید که امروزه شرایط زندگی پیچیده‌تر و سخت‌تر از گذشته‌هاست و زمانه‌ای‌ست که داشتن سواد و تحصیلات، فقط به توانایی خواندن و نوشتن محدود نمی‌شود. در عصر حاضر و در زندگی هر کدام از ما دغدغه‌های بی‌شماری وجود دارد که بسته به شرایط هر فردی بروز پیدا می‌کنند. به‌ویژه اگر فرزند داشته باشید، مشغولیت‌های ذهنی متعددی برای این‌که او را استوار و با معلومات بالا تربیت کنید، خواهید داشت. در همین راستا، تهیه‌ی کتاب‌های آموزشی که در قالب داستانی سرگرم‌کننده، مفاهیم و مهارت‌های مهم زندگی را به کودکان آموزش می‌دهند، تصمیم درست و انتخاب به‌جایی خواهد بود.

کتابِ چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟ (ECONOMY FOR KIDS, or How Misha became a businessman) نوشته‌ی تاتیانا پاپُوا (Tatʹi︠a︡na Lʹvovna Popova)، اُلگا منشیکُوا (Olʹga Ivanovna Menʹshikova) و لاریسا کنیشُوا (Larisa Vasilʹevna Knyshova)، مجموعه‌ای از 20 داستانِ کوتاه و تصویری است. در هر داستان، میشای مغازه‌دار که یک خرس و شخصیت اصلیِ کتاب است، ماجرایی را رقم می‌زند تا مفاهیم پایه و آموزه‌های مهم اقتصادی را به‌آسانی و به‌شکلی قابل فهم به خوانندگان کوچک خود آموزش دهد.

نویسندگان کتاب چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟ با توجه به اهمیتِ آموزش به کودکان، به‌ویژه ضرورتِ یادگیری مهارت‌های اقتصادی، مانند چگونگی خرج کردن پول، دلیل افزایش قیمت‌ها ، کمبود پول و این‌که اصلا کسب‌وکار چیست، یک داستان جذاب و سریالی را به تحریر درآورده‌اند که پس از پایانِ هر داستان، تمرینی قرار گرفته است تا داستانِ آموزنده را به شکلی کاربردی در ذهن کودک جا بیندازند.

کتابِ چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟ توسط آبتین گلکار ترجمه شده و به کوشش انتشارات دنیای اقتصاد ذیل مجموعه‌کتاب‌های کودک دارکوب، به چاپ رسیده است.

کتاب چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟ برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای تمامی کودکان 8 تا 12 سال و و والدین دغدغه‌مندی که در عین سرگرم کردن کودک خود قصد آموزش مفاهیم اقتصادی به او را دارند، کاربردی و مفید است.

در بخشی از کتاب چگونه میشا اهل کسب و کار شد؟: اقتصاد برای خردسالان می‌خوانیم

میشا دیگر یادش هست که باید هزینه‌هایش را هم از پولی که از مشتریان می‌گیرد، جبران کند. یعنی در تعیین قیمت کالا باید این را هم در نظر بگیرد. فراموش نکرده بود که چطور خودش شاه‌توت پرورش داد و قرض‌هایش را از این راه پرداخت. کیف پول میشا داشت پُر و پُرتر می‌شد. البته او نتوانست تمام پول‌هایش را در قلک بگذارد. حتی فرصت نکرده بود آن‌ها را درست و حسابی بشمارد که زنبورها از راه رسیدند: «میشا، وقتش رسیده که بابت عسل تسویه حساب کنیم.»

میشا پول آن‌ها را شمرد و تمام بدهی‌اش را برگرداند. هنوز کیف پولش را نبسته بود که داشوتای سنجاب دوان‌دوان پیشش آمد: ‌ «لطفا پول گردوهای مرا هم بده. می‌خواهم برای بچه‌سنجاب‌هایم لباس بخرم.»

میشا با سنجاب هم تسویه‌حساب کرد. به او گفت: «خیلی ممنون!» و تعظیم بلندبالایی کرد. بعد با او قرارومدار گذاشت تا داشوتا سال آینده هم برای او گردو جمع کند. میشا فهمیده بود که اگر رابطۀ دوستانه‌اش با داشوتا و همسایه‌های دیگر را حفظ کند، می‌تواند کالایش را به کمک آن‌ها تامین کند و اگر ناگهان اتفاق بدی هم بیفتد، دوستانش او را تنها نمی‌گذارند.

بعد یادش افتاد که باید دستمزد یاشا را هم بپردازد. مبلغی را که قرار گذاشته بودند، شمرد، پول را لای یک برگ زیبای افرا گذاشت، دارکوب را صدا زد و پاکت و پول را به او داد و گفت که خیلی از کار یاشا راضی است و دلش می‌خواهد در آینده هم به همکاری‌شان ادامه بدهند. یاشا از شنیدن این تعریف‌ها خیلی خوشحال شد و معلوم است که موافقت کرد به کارش در مغازه ادامه بدهد. این را هم مخفی نکرد که از کارش خیلی خوشش می‌آید.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه برای بزرگسالان
به خوانندگان کوچک، از طرف نویسندگان
داستان اول / چگونه میشا از خریدار به فروشنده تبدیل شد
داستان دوم / عسل مغازه‌ی میشا از کجا آمده بود؟
داستان سوم / چگونه زاغچه از کالای میشا تعریف کرد؟
داستان چهارم / چگونه میشا قیمت تعیین کرد؟
داستان پنجم / چگونه میشا شاه‏‌توت خیلی خیلی زیادی فروخت؟
داستان ششم / چگونه هم شاه‌‏توت‌‏های میشا رشد می‌‏کردند و هم قیمت‏‌های او
داستان هفتم / چگونه دارکوب دستیار میشا شد؟
داستان هشتم / چگونه میشا فهمید که باید حساب پولش را نگه دارد؟
داستان نهم / چگونه میشا یاد گرفت که باید برای پولش حساب و کتاب داشته باشد؟
داستان دهم / میشای بورس‏‌باز
داستان یازدهم / چطور تمشک میشا فاسد شد و عسلش به همه نرسید
داستان دوازدهم / چطور میشا خودش را بیمه کرد
داستان سیزدهم / چرا میشا مالیات می٬‏پردازد
داستان چهاردهم / پس‌انداز بانکی چیست و چه چیزی را باید در بانک پس‌‏انداز کرد
داستان پانزدهم / جشن در مغازه‌ی میشا
داستان شانزدهم / چطور میشا به فکر افتاد در جنگل بازارمکاره راه بیندازد
داستان هفدهم / چطور میشا تصمیم گرفت کارخانه بسازد
داستان هجدهم / میشا برای تولید صندلی به چه چیزهایی نیاز پیدا کرد
داستان نوزدهم / چگونه میشوتکا پولش را به سرمایه تبدیل کرد
داستان بیستم / چگونه مهمان خارجی به دیدن میشا آمد