معرفی و دانلود کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم
برای دانلود قانونی کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم
اوتیسم، جهان منحصربهفردی است که برای ورود به آن باید حقایق زیادی را بدانید! در کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم اثر نائوکی هیگاشیدا، 57 پرسش مهم را درباره اوتیسم و چگونگی برقراری ارتباط با افراد مبتلا به آن میخوانید. این کتاب که با قلمی جذاب و گیرا نوشته شده، توانسته در سال 2013 نامزد جایزه گودریدز در بخش خاطرات شد.
دربارهی کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم
آدمها در جهانهای متفاوت و مخصوص به خودشان زندگی میکند. هرکس دنیای منحصربهفردی از دیگری دارد و همهی کارها، رویاها و تلاشهایش را در دنیای خاص خود پیش میبرد! گاهی اوقات ورود به جهان آدمها و درک آنها آسان است و گاهی آنقدر پیچیدگی دارد که راه یافتن به آن، تقریبا غیرممکن به نظر میرسد.
اوتیسم دقیقا یکی از همان دنیاهای خاص، متفاوت و سخت است!
آیا این اختلال را میشناسید؟ اوتیسم یک نوع اختلال رشدی است که در سنین خردسالی بروز میکند و کودکان را با مجموعهای از مشکلات ارتباطی و تعاملات اجتماعی، مهارتهای گفتاری و رفتاری روبهرو میکند و طیف وسیعی را از درجه ضعیف تا قوی و حاد دربرمیگیرد. کودکانی که به اوتیسم مبتلا هستند در برقراری تماس چشمی، بدنی، بروز عواطف و احساسات و هیجانات دچار مشکلاند.
کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم (Warum ich euch nicht in die Augen schauen kann) اثری آموزشی و آگاهیبخش است که درباره اوتیسم و مشکلات ناشی از آن صحبت میکند. نائوکی هیگاشیدا (Naoki Higashida)، نویسنده کتاب، که خودش به اختلال اوتیسم مبتلاست، تلاش کرده است تا با پاسخ به 57 پرسش بسیار مهم و کاربردی درباره این اختلال، مخاطبان را با شیوه رفتاری صحیح برای برخورد با افراد اوتیستیک آشنا کند.
با خواندن این کتاب که به سبک اتوبیوگرافی و با قلمی بسیار گیرا نوشته شده است، میتوانید اطلاعات خودتان را درباره مبتلایان به اوتیسم، مسئولیتها و نحوهی رویایی با آنها افزایش دهید.
نکوداشتهای کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم
- این کتاب، اوتیسم را از نگاه جدیدی به ما نشان میدهد که هرگز آن را ندیده بودیم. (نشریه ایندیپندنت)
- این کتاب، اثری است که کمک بسیاری به من کرد تا به عنوان یک پدر بتوانم روشنگرتر، یاریگرتر و شادمانتر باشم. (دیوید میچل، داستاننویس بریتانیایی و مترجم نسخه انگلیسی کتاب)
کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب برای همه کودکان و نوجوانانی که دوست دارند دنیای اطراف خودشان را بهتر درک کنند و یا احترام به تفاوتها را بیاموزند بسیار مناسب است. همچنین والدین دارای کودکان مبتلا به اوتیسم و مربیان و متخصصان این حوزه میتوانند از این منبع آموزشی غنی استفاده کنند.
با نائوکی هیگاشیدا بیشتر آشنا شویم
نویسنده جوان کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم، نائوکی هیگاشیدا نام دارد. او که متولد سال 1992 و اهل کشور ژاپن است، این کتاب را در سن 13 سالگی نوشته و توانسته توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کند و موفق به دریافت جایزه شود!
او که خود به اختلال اوتیسم مبتلاست، اثری را به رشته تحریردرآورده که علاوهبر آشنایی شما با این اختلال، شیوه درستی را برای برخورد با کودکان و نوجوانان اوتیسم و آموزش آنها، در اختیارتان قرار میدهد.
در بخشی از کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم میخوانیم
شون همیشه فکر میکرد خودش را خوب میشناسد، اما از آن روز به بعد دیگر خیلی مطمئن نبود.
همه زل زده بودند به صورت من. آسمان در گرگ و میش عصرگاهی با آن ابرهای نارنجی رنگش که قابی خاکستری آن را احاطه کرده بود در دل آدم هراس میانداخت. اینها چرا به من زل زدهاند؟ از مغازه که بیرون آمد، پیرمردی نزدیکش شد و گفت: «اینجا چکار میکنی؟»
شون هرگز آن پیرمرد را ندیده بود. پیرمرد کلاه سرخرنگش را تا پیشانی پایین کشیده بود، تیشرت سفیدی به تن داشت و بیتوجه به سرمای زمستان شلوارک سیاهی که تا بالای زانویش بود به پا کرده بود. شون قراری را که با خود گذاشته بود، به یاد آورد: «هیچوقت با غریبهها حرف نزن.» بعد بدوبدو به طرف خانه راه افتاد. در همین لحظه بود که متوجه شد مردم به صورتش زل زدهاند. اولین فکری که به ذهنش رسید، این بود که مردم نگران حالش هستند. اما نه، نگاه مردم از آن نگاهها نبود، چه طوری میشود توصیفش کرد؟ از آن نگاههای متعجب و جستجوگر نبود، بیشتر شبیه نگاههای خیره یخزده و خونسرد بود. هرچه بود، شون دوید به سمت خانه.
«سلام، من رسیدم.»
از اینکه به خانه رسیده بود احساس آرامش میکرد، انگار باری از دوشش برداشته باشند. مادر مثل همیشه داشت شام میپخت. شون یخچال را باز کرد و در همین حال که داشت پاکت آبمیوه را برمیداشت، با مادر حرف میزد. «راستی، مامان، امروز ...» حرفش را خورد. مادر ایستاده بود. پیشبند به کمر، قابلمه در دست و ...، لباس و آرایشش همانطور بود که موقع خارج شدن از خانه دیده بود. شون نمیتوانست هیچ حرکتی بکند. باز همان نگاه خیره یخزده. انگار همهچیز را در حرکت آهسته میدید.
«گم شو، بزن به چاک.»
نمیدانست که این حرفها تصورات خودش بود یا واقعاً فرد دیگری داشت به او دستور میداد؟ بالاخره توانست بدن منجمدش را تکان بدهد و زد بیرون. گریه میکرد و میدوید. آخر سر دید توی یک پارک روی نیمکت نشسته است. یادش نمیآمد که چه طور به اینجا رسیده بود. هوا سرد بود، اما از سر و رویش عرق میریخت. خسته بود. چه خبر بود؟
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
مقدمه
پرسش 1: این جملهها را چطوری مینویسی؟
پرسش 2: چرا شما اوتیستها اینقدر بلند و عجیب حرف میزنید؟
پرسش 3: چرا همهاش همان چیزهای قبلی را میپرسی؟
پرسش 4: چرا هرچه میپرسند، همان را به طرف برمیگردانی؟
پرسش 5: چرا همهاش کارهایی میکنی که هزار بار گفتهاند نکن؟
پرسش 6: آیا زبان بچگانه را راحتتر میفهمی؟
پرسش 7: چرا اینقدر حرف زدنت عجیب و غریب است؟
پرسش 8: چرا یک ساعت طول میدهی تا جواب یک پرسش را بدهی؟
پرسش 9: آیا ما باید هر کلمهای را که از دهانت درمیآید، جدی بگیریم؟
پرسش 10: چرا نمیتوانی درست و حسابی با آدم گپ بزنی؟
معمای واژههای نگفته
پرسش 11: چرا موقع حرف زدن توی چشم آدم نگاه نمیکنی؟
پرسش 12: ظاهراً از اینکه دستت را بگیرند خوشت نمیآید؟
پرسش 13: بیشتر دوست داری تنها باشی؟
پرسش 14: چرا وقتی صدایت میزنند، برنمیگردی؟
پرسش 15: چرا قیافه شماها اینقدر خشک و بیاحساس است؟
پرسش 16: راست میگویند که خوشت نمیآید که بهت دست بزنند؟
پرسش 17: چرا وقتی بایبای میکنی، کف دستت سمت خودت است؟
برنده
پرسش 18: وقتی سرحال و شادی، در کلهات چه میگذرد؟
پرسش 19: تصویر خاطرهها در ذهن تو چه شکلی هستند؟
پرسش 20: چرا به خاطر یک اشتباه کوچک قشقرق راه میاندازی؟
پرسش 21: چرا کاری را که به تو میگویند، انجام نمیدهی؟
پرسش 22: خوشت نمیآید که کاری ازت بخواهند؟
پرسش 23: چه چیز اوتیست بودن از همه بدتر است؟
پرسش 24: دوست داشتی «معمولی» بودی؟
داستان آدمزمینی و اوتیستا
پرسش 25: چرا همهاش بپربپر میکنی؟
پرسش 26: چرا در هوا با انگشتت مینویسی؟
پرسش 27: چرا خیلی وقتها با دستت گوشهایت را میگیری؟ به خاطر سر و صداست؟
پرسش 28: چرا دست و پایت را هی تکانتکان میدهی؟
پرسش 29: چرا کارهایی میکنی که ما انجام نمیدهیم؟ نکند حسهای بدن تو فرق دارند؟
پرسش30: چرا واکنش شما نسبت به درد گاهی زیاد و گاهی کم است؟
پرسش 31: چرا برای غذا خوردن اینقدر بهانهجویی میکنی؟
پرسش 32: وقتی به چیزی نگاه میکنی، اولین چیزی که میبینی چیست؟
پرسش 33: پوشیدن لباس مناسب برایت سخت است؟
پرسش 34: اصولاً درکی از زمان داری؟
پرسش 35: چرا اینقدر بدخواب هستید؟
تابستان بیانتها
پرسش 36: چرا دور خودت میچرخی؟
پرسش 37: چرا دستهایت را جلوی صورتت تکانتکان میدهی؟
پرسش 38: چرا اسباببازیها و لگوهایت را پشت سر هم میچینی؟
پرسش 39: چرا از آببازی خوشت میآید؟
پرسش 40: چرا از آگهیهای تلویزیون خوشت میآید؟
پرسش 41: از چهجور برنامههای تلویزیونی خوشت میآید؟
پرسش 42: چرا برنامه قطارها و اینجور اطلاعات را حفظ میکنی؟
پرسش 43: درست است که از خواندن جملههای بلند و تجزیه و تحلیلش خوشت نمیآید؟
پرسش 44: نظرت درباره مسابقه دو چیست؟
پرسش 45: چرا از پیادهروی خوشت میآید؟
پرسش 46: دوست داری وقت فراغت داشته باشی؟
پرسش 47: میتوانی یک چیزی نام ببری که حسابی خوشحالت کند؟
مجسمه بزرگ بودا
پرسش 48: چرا همهاش سر میگذاری و میدوی؟
پرسش 49: چرا اینقدر گم میشوی؟
پرسش 50: چرا از خانه در میروی؟
پرسش 51: چرا کارهایی را هی تکرار میکنی؟
پرسش 52: چرا کارهایی که صدبار گفتهاند نکن، باز انجام میدهی؟
پرسش 53: چرا کارهایی را اینقدر وسواسی جبری انجام میدهی؟
کلاغ سیاه و کبوتر سفید
پرسش 54: چرا به نشانهها و کلمات کلیدی نیاز داری؟
پرسش 55: چرا نمیتوانی یکجا بند شوی؟
پرسش 56: به برنامه ثابت و راهنمایی نیاز داری؟
پرسش 57: چه وقتهایی دچار وحشت میشوی یا اعصابت خرد میشود؟
پرسش 58: خودت درباره اوتیسم چه فکر میکنی؟
یک داستان: من که کنارت هستم
پسگفتار
درباره نائوکی هیگاشیدا
درباره کتاب حاضر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چرا در چشمانتان نگاه نمیکنم |
نویسنده | نائوکی هیگاشیدا |
مترجم | حسین سرکارحسن خان |
ناشر چاپی | نشر بوی کاغذ |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 124 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-607-047-8 |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |