معرفی و دانلود کتاب پیچکهای پشت دیوار
برای دانلود قانونی کتاب پیچکهای پشت دیوار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پیچکهای پشت دیوار
کتاب پیچکهای پشت دیوار به قلم محمدحسین خورسندی در خلال به تصویر کشیدن ماجرای مردی که زندگی خود را در بازه زمانی حکومت پهلوی میگذراند، بخشهایی از تاریخ معاصر ایران را نیز بازگو میکند.
درباره کتاب پیچکهای پشت دیوار:
انقلاب 57 دگرگونی بسیار عظیمی را در زمان خود موجب شد و زندگی بسیاری از افراد را تحت تأثیر قرار داد. گویی سیل خروشان انقلاب آدمها را بدون آنکه اختیار و انتخابی داشته باشند از جایگاه خود جدا میکرد و آنها را به هر نقطه غیرقابلتصور دیگری منتقل میکرد.
نویسنده این کتاب محمد حسین خورسندی در زمان انقلاب چهارده ساله بود و سرشار از کنجکاوی و هیجان. او به سبب فعالیتهای انقلابیاش در همان سالها دستگیر و محکوم به اعدام میشود، اما به دلیل این که سنش کمتر از سن قانون بوده، حکمش به حبس ابد تقلیل مییابد و پس گذراندن 7 سال حبس در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آزاد میشود.
او پس از آزادی از زندان همچنان پر شور و هیجان زده بود، اما چیزی که باعث میشد به شدت احساس فقدان و ناآگاهی کند. عدم آگاهیاش نسبت به وقایع تاریخی بود؛ پس تصمیم میگیرد به طور گسترده درباره تاریخ مطالعه کند. این که او شنیده بود آنچه زمینه را برای انقلاب اسلامی در سالهای دهه پنجاه ایجاد کرد، انقلاب مقدمتری به نام مشروطه بود، انگیزهاش را برای مطالعه در این زمینه دو چندان کرد.
کتاب پیچکهای پشت دیوار نه مانند بسیاری از رمانهای تاریخی که در آنها واگویی حوادث تاریخی جنبه ثانویه دارد - و مشکلاتی همچون پرش در زمان و غلو کردن و بعضاً قصهسرایی بجای حقیقتگویی، گریبان گیر توأمان کتاب و خواننده است -رمان نامیده میشود و نه (صدالبته) یک اثر تاریخی با استناد به دهها و صدها سند، منبع و مآخذ است که معمولاً برای محققان و دانشپژوهان این حوزه به کار میآید.
شخصیت محوری این قصه و افراد وابسته به او و حس و حالی که در گذر زمان تجربه میکنند، داستان را شکل میدهند. در متن این قصه، هفتاد و دو سال حوادث تاریخ معاصر، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی سال 57 جریان دارد که نویسنده سعی کرده است در نهایت دقت و توجه به جزییات و با رجوع به دهها کتاب، مقاله، مصاحبه، زندگی نامه، نشریات و... آن را به تحریر درآورد.
خورسندی درباره مطالعاتش در زمینه تاریخ معاصر ایران میگوید:
بارها شنیده بودم که همه چیز از انقلاب مقدمتری که مشروطه نام گرفته بود شروع شد. هفتاد و دو سال حوادث بین دو انقلاب را در پیش داشتم که میتوانست مسئله مورد ابتلا امثال مرا صورتبندی کند و برای فهم انقلاب 57 و لاجرم اتفاقات بعدتر که به آن تراژدی منجر شد باید درکی درست و متسلسل از این دوران میداشتم. در عمل اما حوزه دیگری از شناخت تاریخ معاصر خود را نمایان کرد که عدم شناخت نسبت به آن نمیتوانست پازل مورد نظر مرا تکمیل کند. اینطور فهمیدم که باید رد پای ورود مدرنیته به ایران را حداقل از زمان شاهزاده عباس میرزا جستجو کنم. همو که در دیدار با مسیو ژوبر، نماینده بناپارت گفته بود که مگر تابش خورشید در سرزمین شما کیفیت دیگری دارد که شما اینقدر ترقی کردهاید و ما اینقدر رشد نایافته باقیماندهایم. و این جمله تاریخی سرفصلی بود برای نشان دادن عقبماندگی جامعه ایرانی از کاروان پرشتاب ترقی و تجدد که دیر زمانی در مغرب زمین براه افتاده بود.
رد پاهای عباس میرزا را دنبال کردم و به رد پای چریکهایی رسیدم که سالهای آخر عمر شاه و حکومتش را به چالش کشیدند و هزار و یک اتفاق که در این میان واقع شد و آن همه تاریخ که مورخان و بازیگران و شاهدان و بعضاً افراد ذینفع و یا مغرض - و حتی کسانی که بخشی را کنتراتی برای کارفرمایان مشخص، ساختهوپرداخته کردند! - گفتند و نوشتند.
کتاب پیچکهای پشت دیوار مناسب چه کسانی است؟
اگر به خواندن رمانهایی با درونمایه تاریخی به ویژه درباره تاریخ معاصر ایران علاقه دارید، مطالعه این کتاب برای شما مطلوب خواهد بود.
در بخشی از کتاب پیچکهای پشت دیوار میخوانیم:
صدای گامها نزدیک و نزدیکتر میشد و بعد هیکلی درشت با لباس و پوتین نظامی و شنلی بلند بر دوش از میان مه غلیظ آن سوی میز خارج شد و با همان گامهای سنگین به اینسو حرکت کرد. خوب که دقت کرد شاه را شناخت که با عصبانیت چوبدست خود را بر فرق و پشتمیزنشینان فرود میآورد و همزمان هم فحشهای رکیکی بر زبان میراند. میرزا فیالفور سر خود را قاپید و بین دستانش قایم کرد و بقیه هم سعی میکردند گارد خود را حفظ کنند تا از ضربات در امان بمانند. جلال که این وضع را دید با عصبانیت فریاد زد: «رفقا! نترسید، او دیگر کارهای نیست. دیکتاتور سفاک از کشور بیرون رانده شد. نترسید... نترسید... نترسید»
دستان اسکلتی این بار روی شانههایش قرار گرفتند و آن را با شدت تکان میدادند. چشمانش باز شد و عزیز را دید که با دستان استخوانی او را تکان میدهد. عرق سردی تمامصورتش را پوشانده بود و قلبش با شدت میتپید. توی این سن و سال دیگر از عزیز به خاطر این خوابهای آشفته خجالت میکشید. «ببخش عزیز، باز کابوس دیدم»
عزیز لبخندی زد و گفت: «حالا از کی باید نترسیم؟»
جلال هم لبخند زد و گفت: «از اونی که زمانی همه ازش حساب میبردند و الان برای ترسوندن بچهها هم کارساز نیست. ساعت چنده عزیز؟ ظاهراً زیاد خوابیدم؟»
«ساعت لنگ ظهره، بلند شو آبی به صورتت بزن، برو کارگاه یکی اومده دیدنت»
«کیه عزیز؟»
«چه میدونم، حتماً مشتریه»
به چابکی خود را مهیا میکند و وارد کارگاه میشود. خوشبختانه و برخلاف دفعات پیشین این بار به لطف کاردانی و مدیریتی که به خرج داده بود و به همت چند کارگر وفادار و شریف، کارگاه او در این چند سال دایر بود و نیاز نبود عزیز در این سن و سال خود را برای خرجی به دردسر بیاندازد. وارد که شد غلام که ارشدتر از بقیه و بهنوعی ادارهکننده آن جا بود، با اشاره دست او را متوجه جایگاهی کرد که فردی اتوکشیده در حال مطالعه روزنامه انتظار او را میکشید. فاصله تا آن جا و زاویه نیمرخ فرد منتظر انقدری نبود که نتواند او را بهجا آورد. جلوتر رفت و با سرفه خشکی حضور خود را اعلام کرد. فرد روزنامهخوان سرش را بلند کرد و با خوشرویی گفت: «سلام اوس جلال»
«سلام جناب ملکی، چه عجب از اینطرفها؟ راه گم کردین»
ملکی جلوتر رفت و در زیر نگاه کنجکاو کارگران که لابهلای کار، نگاهی به این دیدار تازه کنی میانداختن، دو همبند نهچندان دیرین همدیگر را در آغوش گرفتند و شاید هم نم اشکی سرازیر کردند که از نگاه هر دو و آن تماشاگران دزدکی دور نماند. ملکی که زلفانش تا پشت خط نیمه هم عقبنشینی کرده بود با آن نگاه نافذ و چشمان براق پاسخ داد: «اوس جلال عزیز، من که راه گم کرده خدایی هستم. دیگه لازم نبود اینو تو فرقم بکوبی! بههرحال این حوالی کار داشتم چشمم به تابلوی کارگاه افتاد، گفتم بیام سری بهت بزنم.»
فهرست مطالب کتاب
چرا این کتاب؟
فصل اول- و اینک بهار
فصل دوم- تابستان سرد
فصل سوم- تلألوی پاییز
فصل چهارم- زمستان طولانی
منابع مورد استفاده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پیچکهای پشت دیوار |
نویسنده | محمدحسین خورسندی |
ناشر چاپی | انتشارات متخصصان |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 340 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-743392-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |