معرفی و دانلود کتاب پیوست به نامه قبلی

معرفی کتاب پیوست به نامه قبلی

کتاب پیوست به نامه قبلی داستان دختری را روایت می‌کند که پس از آشنایی با پسری جوان در یک هتل و عاشق شدنشان، پیوندی عاطفی میانشان شکل می‌گیرد اما در این میان حوادثی رخ می‌دهد که آن‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند.

درباره‌ی کتاب پیوست به نامه قبلی:

داستان کتاب پیوست به نامه قبلی (Attached to the previous letter) درباره‌ی دختری جوان است که در یک هتل کار می‌کند. بعد از آشنایی و دیدار با پسری جوان و عاشق و شیفته شدن هر دو، میان آن‌ها پیوندی عمیق شکل می‌گیرد. کمی بعد پسر به دلایلی به اجبار از مرز به طور غیرقانونی خارج و در این راه کشته می‌شود. پس از مرگ وی، دختر می‌ماند و کودکی که هنوز پا به این دنیا نگذاشته است.

او یک نامه از تمام خاطراتشان و شکست‌هایشان می‌نویسد و نامه را به همراه موی بافته شده‌ی خود به یک آدرس ارسال می‌کند، این نامه دست به دست می‌چرخد و سرانجام به دست دیوانه‌ترین آدم شهر می‌افتد.

کتاب پیوست به نامه قبلی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های عاشقانه ایرانی علاقه‌مند هستید، این کتاب برای شماست.

در بخشی از کتاب پیوست به نامه قبلی می‌خوانیم:

ظهر جمعه‌ی نمناکی بود.

باد و باران، دیشب تا صبح انگار بر سر حاکمیت آسمان می‌جنگیدند، اما انگار زورشان فقط به لانه‌ی قمری‌های روی درخت اقاقیا رسیده بود.

تازه دیروز که نگاه کردم یک تخمش را گذاشته بود و حتماً منتظر بود که باز هم تخم بگذارد، اما امروز سیخ و پر و تمام ادواتی را که لانه‌شان شده بود، باد و بارانی که دیشب جنگ داشتند و با هم‌دست به یکی کرده بودند، خراب کردند.

باد انداخته بود و باران شسته بود.

می‌دانم که قمری‌ها دو تخم می‌گذارند. از قیافه‌اش معلوم بود غمباد گرفته است. شاه تخم یک‌روزه‌اش را از دست داده و تخم نیم‌بندش هم که زبری لانه را تجربه نکرده و نیم‌بند ماده و غمباد شده بود.

قمری نر هم جور دیگری مست بود. نه از آن مستانگی‌هایی که هر روز صبح کوکوکنان باد به گلو می‌انداخت و برای جفتش قمری‌گری می‌کرد. باد به گلویش بود ولی صدایی در نمی‌آمد. باد و باران او را به سکوت واداشته بودند. هی از جای خالی لانه به پایین می‌پرید و سیخ و پر جمع می‌کرد که دوباره لانه را بسازد. شاید هم جفتش را دلداری می‌داد.

خورشید لحاف‌ کهنه‌ی خاکستری‌رنگی را که آسمان چند روزی بود روی خودش کشیده بود سوراخ‌سوراخ کرده بود. آب تمیزی داخل جوی‌های نسبتاً بزرگ دو طرف کوچه راه افتاده بود و آهنگ خوبی به خود گرفته بود. مثل صدای ریختن لیوانی پر از آب به داخل پارچی که تا نیمه آب دارد. ریختن آب روی آب. با این تفاوت که صدایش قطع نمی‌شد. صدا انگار از لایه‌های زیرین آب می‌آمد. همان دانه‌های آبی که وقتی لیوان را داخل پارچ بلوری خالی می‌کنیم، خودشان را به کف پارچ می‌رسانند. این صدا انگار از همان صداها بود.

فهرست مطالب کتاب

پیش‌گفتار
فرستنده
حامل
دندانه‌شمار
کتابچه‌ی تمبر
مهر پستی