معرفی و دانلود کتاب پیرمردی که به گذشته رفت
برای دانلود قانونی کتاب پیرمردی که به گذشته رفت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پیرمردی که به گذشته رفت
سفر به گذشته جذابیتهای فراوانی دارد. برای رفتن به سفری پررمز و راز زمینههای ذهنی لازم است که در ادبیات داستانی مخاطب میتواند این زمینه را در فضاسازی داستان پیدا کند. کتاب پیرمردی که به گذشته رفت نوشتهی مجید ادیب زاده داستانی از سفر مردی سالخورده به گذشته را روایت میکند.
دربارهی کتاب پیرمردی که به گذشته رفت
داستانهایی که به بازگویی خاطرات گذشته میپردازند با حسی از نوستالژی همراهند؛ روایتگری در این گونه داستانها مهارت خاصی را میطلبد. در ادبیات داستانی نویسندگان بسیاری از تکنیک خاطرهگویی بهره بردهاند و در ادبیات ایران آثار ارزشمندی در این قالب نوشتاری وجود دارد. نوستالژی به احساسی گفته میشود که آمیخته به اندوه و افسوس گذشته است. اگرچه این احساس در بازنگری نشانههای دوران کودکی تاثیر مثبت و خوشایندی به جا میگذارد، اما حال و هوای غمانگیزی را نیز در ذهن ایجاد میکند. کتاب پیرمردی که به گذشته رفت نوشتهی مجید ادیب زاده شخصیتی را به مخاطب معرفی میکند که در کهنسالی و تنهایی به گذشته پناه آورده و روزگارش را با سفرهای خیالی به گذشته میگذراند.
داستان کتاب پیرمردی که به گذشته رفت دربارهی مرد سالخوردهای است که پس از مرگ همسرش در تنهایی به سر میبرد. او از تنهایی و افسردگی به تنگ آمده و روزهای خود را با رفتن به محلههای قدیمی سپری میکند. بازدید از مکانهای خاطرهانگیز نشانههایی از دوران کودکی را برای پیرمرد بازسازی میکند که احساسی خوشایند به همراه دارد. او هر روز به مغازههای دستدومفروشی رفته و وسایل قدیمی را با لذت تماشا میکند. مجید ادیب زاده در این کتاب به سراغ درونیات شخصیتش میرود و باعث ایجاد همذاتپنداری مخاطب با او میشود. نویسنده با خلق موقعیتی نوستالژیک و طراحی گرههای داستانی ساده تصویری تلخ و شیرین از زندگی افراد سالخورده را نمایان میسازد.
در ادامهی داستان کتاب پیرمردی که به گذشته رفت، مرد سالخورده به سراغ سمساریهای محلههای قدیمی رفته و در یکی از مغازهها دفترچهای را خریداری میکند. دفترچهی قدیمی برای پیرمرد خاطراتی را زنده کرده و او تصور میکند که این دفترچه هم مثل اشیای دیگر خاصیتی غیر از تماشایی بودن ندارد. وقتی که پیرمرد به خانه میرسد و با دقت بیشتری دفترچه را نگاه میکند، حقایقی برای او آشکار و داستان تازهای در زندگیاش آغاز میشود. او با مطالعهی دستنوشتهها درمییابد که چگونه خواهد توانست به گذشته سفر کند.
مجید ادیب زاده در کتاب پیرمردی که به گذشته رفت با در نظر داشتن لذتهایی که در یادآوری خاطرات گذشته برای افراد سالخورده وجود دارد، موقعیت اصلی داستان را با محوریت خاطره و شیرینی بازگشت به گذشته ترسیم میکند. نویسنده در این کتاب با طراحی شخصیتی سالخورده که در اوج تنهایی و انزوا به سر میبرد، ذهن مخاطب را برای همراهی در سفری به گذشته آماده میسازد. ناگفته پیداست که سفر شخصیتهای داستانی به گذشته ضرورتی را لازم دارد تا مخاطب همذاتپنداری با شخصیت اصلی را بپذیرد و احساس نزدیکی به وقایع داستانی را لمس کند. این کتاب با لحنی صمیمانه و به دور از پیچیدگیهای روایی ارتباط خوبی را با خوانندگان سالخورده و همینطور افرادی که ادبیات معاصر فارسی را دنبال میکنند، برقرار میسازد.
کتاب پیرمردی که به گذشته رفت نوشتهی مجید ادیب زاده توسط انتشارات الفبای فرهنگ منتشر شده است.
کتاب پیرمردی که به گذشته رفت برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای نوستالژیک فارسی و موضوع سفر در زمان مناسب است.
در بخشی از کتاب پیرمردی که به گذشته رفت میخوانیم
شوهرخواهر بزرگترش، راننده تاکسی بود و در گذشته پدرش مثل پدر او، در بازار با الاغ باربری میکرد و از همانجا با خانواده آنها آشنا بودند. خواهر دیگرش هم با پسری ازدواج کرده بود که پدرش بقال محله بود. پسر پیش پدرش در همان بقالی کار میکرد و ظاهراً وقتی خواهر پیرمرد برای خرید مایحتاج روزانه به مغازهی آنها میرفته، پسر همانجا دختر را میبیند و بعداً به پدرش میگوید و او هم از مادر پسر میخواهد که با مادر دختر حرف بزند و قول و قرار بگذارند تا بعد برای شیرینی خوردن به خانهی آنها بروند. برای خواهر کوچکش هم شیرینی خورده بودند که پیرمرد به خواستگار مشکوک شد و ته و توی قضیه را درآورد و مشخص شد که طرف معتاد است و این شد که خانوادهی آنها پا پس کشیدند و خواهر کوچکترش همچنان در خانه بود.
پیرمرد بعد از پیاده طی کردن مسافتی که چندان هم کم نبود، دیگر داشت به خانه میرسید. دو سالی بود که به این خانه آمده بودند. خانهی قبلی آنها چند کوچه پایینتر بود و وقتی پدرش با پساندازی که از درآمد خودش، فروش قالیهایی که دخترانش بافته بودند و مبلغی که زنش از خیاطی جمع کرده بود، توانست یک مغازهی خرازی راه بیندازد، کمکم وضعشان بهتر شد و به این خانهی جدید آمدند که بهجای یک اتاق، دو اتاق داشت. اینجوری پیرمرد هم این شانس را پیدا کرد که بهجای یک کنج کوچک در خانهی قبلی، در یکی از اتاقها جای بزرگتری برای خودش داشته باشد و میزی چوبی در آن جا بگذارد و به جای اینکه در حالت خوابیده روی زمین به درسهایش برسد، در پشت میز و به حالت نشسته این کار را بکند. در خانهی جدید، مادرش هم توانسته بود وسایل آشپزی بیشتری بگذارد و کنج آشپزخانهشان بزرگتر شده بود. مدتی که گذشت، چون از سه دختر، فقط یکی برایشان ماند و جایشان بازتر شد، بخشی از خانه را هم به حالت کارگاه خیاطی و قالیبافی درآورده بودند و مادر در آن جا خیاطی میکرد و دختر کوچک خانه هم مشغول قالیبافی بود.
فهرست مطالب کتاب
پیرمرد و کتابچه!
کودکی سالخورده!
خاطرات فراموش شده!
جوانی را دوباره زندگی نخواهی کرد
زمان با چشم بستنی، میآید و میرود!
فرصت کوتاه است و گذشته پر از اشتباه!
همیشه باید رو به آینده زندگی کرد!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پیرمردی که به گذشته رفت |
نویسنده | مجید ادیب زاده |
ناشر چاپی | انتشارات الفبای فرهنگ |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 114 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-91119-0-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |