معرفی و دانلود کتاب پوکه باز
برای دانلود قانونی کتاب پوکه باز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پوکه باز
کتاب پوکه باز مجموعه داستانی از کورش اسدی است که ده داستان کوتاه با محوریت جنگ را در بر میگیرد. نویسنده زندگی شخصیتهایش را در جغرافیای جنوب، تحت تأثیر جنگ روایت میکند. این کتاب موفق به کسب جایزهی نویسندگان و منتقدان مطبوعات 1378 شده است.
دربارهی کتاب پوکهباز
کتاب پوکه باز شامل ده داستان کوتاه از کورش اسدی (Kourosh Asadi) است که همگی حول مفهوم جنگ میچرخد. این کتاب که به توصیهی هوشنگ گلشیری منتشر شده، یکی از بهترین آثار نویسنده است و جایزهی نویسندگان و منتقدان مطبوعات 1378 را از آن خود کرده. داستانهای این مجموعه از این قرارند: «منزل خاک»، «برزخ»، «پس از انفجار»، «خوابهای جنوبی»، «خنجر»، «گردنبند»، «باز غروب شد»، «گورستان»، «خیشخانه» و «پوکهباز».
جنگ تاکنون دستمایهی نویسندگان زیادی شده؛ کورش اسدی یکی از کسانی است که در پرداخت مفهوم جنگ و نشان دادن آدمهای سرخورده و وامانده و جنگزده موفق عمل کرده است. او روی آدمهایی دست گذاشته که برای شروع زندگی جدید راهی جنوب کشور شدهاند و سپس با جنگ و مشکلات آن دستبهیقه میشوند. داستانهای کتاب پوکهباز روایتگر دههی شصت ایران و آدمهای مربوط به آن زمانند. شاید گوشههایی از این کتاب برای برخی مخاطبین همراه با نوستالژی و برای برخی دیگر مملو از تصاویری جدید و غیرمنتظره باشد. دیالوگ در داستانها در سادهترین و موجزترین حالت خود قرار دارد. شخصیتها با گفتن دیالوگ سعی در افشای ذهنیات خود ندارند و ازاینرو کلام در داستانها به واقعیت نزدیک است. درونیات کاراکترها معمولاً از طریق واگویههایی که با خود دارند، به مخاطب منتتقل میشود. استفادهی دقیق کورش اسدی از کلمات و فعلها و جایگذاری آنها در جمله، به ریتم داستانهای کتاب پوکهباز کمک شایانی کرده است.
مختصری به داستان خنجر از این مجموعه میپردازیم. این داستان روایتگر زندگی سه شخصیت اصلی به نامهای حسین، جعفر و صادق است که هرکدام با سرنوشتی دراماتیک و چالشبرانگیز دستوپنجه نرم میکنند. آنها در بحبوحهی جنگ ایران و عراق زندگی میکنند. حسین که شاهد مرگومیرهای زیادی بوده، از لحاظ روحی آسیب زیادی دیده است. او به دنبال راهی برای پایان دادن به کابوسهایش، به خنجری پناه میبرد. اما این شروعی است برای انجام اعمال خشونتباری که زندگی اطرافیانش را تحت تأثیر قرار میدهد. جعفر، دوست صمیمی حسین، برای نجات حسین از فرو رفتن در این باتلاق سیاهی و سردرگمی تلاش زیادی میکند، اما تلاشهای او راه به جایی نمیبرند. صادق در جبهه به سر میبرد، او نیز بهنوبهی خود نگران حال حسین است، اما او هم نمیتواند تأثیر زیادی بر جا بگذارد. خنجر که برساختهی جنگ است و نقشی نمادین در داستان بازی میکند، هر شخصیت را بهطور مجزا و متفاوتی تحت تأثیر قرار میدهد. کورش اسدی با درک عمیق خود از وضعیت روانی انسانها در شرایط بحرانی، شخصیتهای داستانهایش را در معرض آزمایشهای سختی قرار میدهد. خواننده با مطالعهی داستان خنجر با این پرسش روبهرو میشود که آیا خشونت میتواند با خشونت خنثی شود یا خیر؟
کتاب پوکهباز از سوی نشر نیماژ به بازار کتاب عرضه شده است.
کتاب پوکهباز برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به دوستداران داستان کوتاههای فارسی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب پوکه باز میخوانیم
سیگارش را زیر کفشِ ریگالِ دورنگش، که سفید بود و سرمهای خاموش کرد و خیره شد به روبهرو. روبهرو از جوی آب بخار برمیخاست. پیرمرد داشت دستش میانداخت. خیلی هم جدی داشت کارش را میکرد. به سرش زد ماجرای ظهر را برایش بگوید از مهری و آن تلخترین قهوهی تُرک جهان و خداحافظیِ ناگهانی بعدش تا پیرمرد بفهمد عجیب یعنی چه که دید شانههای پیرمرد هقهق میلرزد.
«آقا!»
سر پیرمرد پایین بود. یک دستش روی پیشانی بود و یک دست کمرِ عصا را گرفته بود. شانهها آرام گرفتند. دست برد توی جیب و دستمالِ چهارخانهای درآورد. عینکش را برداشت و چشمهاش را پاک کرد. فین کرد و دستمال را چهارتا کرد و گذاشت توی جیب.
«آدم چهل سال با کسی باشد و بعد بفهمد آن کس را نشناخته و این را وقتی میفهمد که او دیگر نیست.»
«اینجا نوشته باز غروب شد، همین. چه ربطی به این چیزها دارد؟»
دید که پیرمرد باز دستش رفت توی جیب. سروته خیابان را نگاه کرد. در سرتاسر خیابان تنها چیز جنبندهْ بخار آب بود که داشت رقصان از جوی برمیخاست به هوا و پخش میشد و محو میشد. کلاغ هم بیتکان روی شاخهاش نشسته بود. پیدا نبود خواب است یا بیدار. شاید هم داشت با چشمهای باز خواب حوضی را میدید با ماهیهای سرخ یا خوابِ تکهای صابون یا یک انگشتر. خودش وقتی چشم میگذاشت روی زانوی مهری بیشتر وقتها پسرکی را میدید که دارد توی خاکِ کنارِ حوض چیزی را پنهان میکند یا چیزی را که پنهان کرده از دلِ خاک درمیآورد. آن چیز بیشتر وقتها بوسه بود. امروز ظهر هم بوسه بود. ولی نگفت. مهری نگذاشت. گفته بود: «دیگر بس است، بهتر است تماماش کنیم.» و او چشمهایش بسته مانده بود رو زانوی ناآرام مهری. مهری گفته بود: «هیچ فرقی با کلاغ نداری.» و حالا مثل کلاغِ روی شاخه با چشمهای باز خیرهی پیرمرد بود که داشت دودِ سیگار را فوت میکرد سوی شعلهی کبریت و شعله خم شد و روی سرخی نوک سیگار خاموش شد.
پیرمرد گفت: «یکی بیشتر نداشتم. میتوانیم با هم بکشیم.»
فهرست مطالب کتاب
منزل خاک
برزخ
پس از انفجار
خوابهای جنوبی
خنجر
گردنبند
باز غروب شد
گورستان
خیشخانه
پوکهباز
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پوکه باز |
نویسنده | کورش اسدی |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-094-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس |