معرفی و دانلود کتاب پاگرد
برای دانلود قانونی کتاب پاگرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پاگرد
حضور در مکان و زمانی اشتباه. این احساس آشنا چیزی است که محمدحسن شهسواری در کتاب پاگرد روی آن دست میگذارد تا اثری ماندگار خلق کند. داستان این کتاب حول محور وقایع کوی دانشگاه در سال 1378 میگذرد؛ اما نه به شکلی مستقیم. بیژن مشفق شخصیت اصلی داستان، مردی تلخ و منطقی و صدالبته بدشانس است که برای کار بانکی به شعبهی بانک روبهروی دانشگاه تهران مراجعه میکند؛ اما پس از آن خودش را در دل درگیریها مییابد. او برای گریز از درگیریها پایش به کوچهای بنبست باز میشود و به یک خانه پناه میبرد. در پاگرد خانه با دختر صاحبخانه آذر آشنا میشوند و در این حین افراد دیگری هم به این جمع افزوده میشوند. آدمهایی که شاید سنخیتی با هم نداشتهاند؛ ولی دست تقدیر همه را روی یک قایق نشانده است.
دربارهی کتاب پاگرد
کتاب پاگرد داستان چندین نفر را روایت میکند که بر حسب اتفاق در یک خانه قرار گرفتهاند. بیژن مشفق، دانشجوی اخراج شدهی پزشکی دانشگاه تهران برای فرار کردن از درگیریها به خانهای در کوچهای بنبست پناه میبرد در آنجا با دختری به نام آذر آشنا میشود که با مادرش زندگی میکند. پدر آذر رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده و خودش هم از دانشگاه انصراف داده است. هنگامی که هر دو در پاگرد خانه منتظرند تا اوضاع امن شود، افرادی دیگر هم به جمع آنها اضافه میشوند که لزوماً از نظر عقاید و شکل زندگی شبیه به هم نیستند و تفاوتهای آنها باعث بهوجودآمدن روابطی پیچیده میشود.
محمدحسن شهسواری در این کتاب تلاش کرده تا با نثری روان و زنده برشهایی از زندگی این افراد را به تصویر بکشد و هر فصل به نحوی بخشی از زندگی افراد حاضر در پاگرد را نشانه میرود. در یکی از فصول کتاب پاگرد، داستان کودکی بیژن و عشقش به دختری به نام ثریا را میخوانیم. ماجرایی که نشان میدهد، سایهی جنگ تحمیلی چگونه کودکی بیژن را در بر گرفته است و این تأثیرات خودشان را تا کجا در زندگی او بهپیش میرانند.
در فصلی دیگر با کارگری به نام حیدر را آشنا میشویم که در درگیریها مجروح شده و بیژن و آذر او را به داخل خانه میآورند و برای نجاتدادنش تلاش میکنند. نویسنده در ابتدا ما را با یک پازل ناتمام مواجه میکند، بهطوریکه دوست داریم برای فهمیدن همه چیز آن را تا انتها بخوانیم و خوشبختانه هر چقدر جلو میرویم به ترکیبی از اطلاعات جدید و بسط دادن داستان شخصیت اصلی میرسیم که باعث میشود این اثر از نظر روایی بسیار خواندنی باشد.
محمدحسن شهسواری قلمی معماگونه دارد، دوست دارد ذهن مخاطب را برای خواندن ادامهی ماجرا درگیر کند و البته شخصیتپردازی او حداقل در شخصیتهای اصلی بهگونهای نیست که احساس کنیم صرفاً با تعدادی کاراکتر روبهرو هستیم. زبانی که او در دیالوگها به کار میگیرد به دلیل پیشینهاش در مطبوعات بسیار به زبان طبیعی روزمره نزدیک است و از سوی دیگر طنزی که لابهلای کلماتش ریشه میدواند، باعث میشود تنشهایی که در داستان خلق کرده است، آنقدرها آزاردهنده نباشد. به نمایش گذاشتن شخصیتهایی با پیشینهها و عقاید مختلف، تکثر جامعهای را به تصویر میکشد که با وجود تمام انتخابهای متفاوت کماکان در سرنوشتی مشترک با یکدیگر سهیم هستند و بهتر که بتوانند در زندگی راهی را برای همدلی و نه صرفاً همزبانی، پیدا کنند.
کتاب پاگرد یکی از آثار درخشان محمدحسن شهسواری است که در نشر افق به چاپ رسیده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب پاگرد برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای ایرانی با فضای تاریخ معاصر علاقهمندید و از داستانهایی با مضمون اجتماعی و سیاسی لذت میبرید، این کتاب برای شما گزینهای مناسب است.
در بخشی از کتاب پاگرد میخوانیم
- گوجهها را قاچ کن.
نوشآفرین ساکت شد. بیژن خندهاش گرفت که آن را خورد. نوشآفرین در سکوت بشقاب را نزدیک خود آورد و چاقو را در دست راست گرفت. ناشیانه گوجهها را میبرید. بعضی شل بودند که با همان تماس اول وا میرفتند. چهرهی نوشآفرین درهم شد اما چیزی نگفت. آذر داشت یک قالب پنیر را میبرید. نگاهش افتاد به نوشآفرین.
- اِ دختر داری چه کار میکنی؟! رب که نمیخواهیم درست کنیم.
نوشآفرین با غیظ آذر را نگاه کرد. آذر بیتوجه به احساس نوشآفرین بشقاب گوجه را نزدیک خودش آورد. شاید هم اصلاً متوجه آن نشد. بیژن گفت: «شما انگار متوجه نیستید آذرخانم! این دستهای آشپزخانهای نیست؛ مقاله، تریبون، مشت گرهکرده برای شعار و اینطور چیزها.»
آذر گفت: «به نظر من زن قبل از هر چیز باید کدبانو باشد.»
بیژن زد زیر خنده. به چهرهی متعجب نوشآفرین نگاه کرد. شانه بالا انداخت. گفت: «میبینید؟! صاحبخانه حتی به اندازهی ارزن هم به فمینیسم اعتقاد ندارد.»
آذر که از گوجهها فارغ شده بود گفت: «پس نظرم را دربارهی مردها گوش کنید.»
نمکدان را برداشت. گفت: «مرد هم قبل از هر چیز باید غیرت داشته باشد.»
نوشآفرین خندید. آذر روی گوجهها و خیارها نمک پاشید. بیژن هم خندهاش گرفته بود. گفت: «منظورتان حتماً من که نیستم؟»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پاگرد |
نویسنده | محمدحسن شهسواری |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۸۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 248 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-369-073-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |