معرفی و دانلود کتاب و چشمهایش کهربایی بود
برای دانلود قانونی کتاب و چشمهایش کهربایی بود و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب و چشمهایش کهربایی بود
کتاب و چشمهایش کهربایی بود رمانی ایرانی است درمورد هستی و نیستی. مهری بهرامی در این کتاب به گونهای متفاوت به مسائل روزمرهی زندگی پرداخته و با محوریت قرار دادن شخصیتهای زن، از عواطف، دغدغهها و ترسهای زنان ایرانی گفته است. توصیفات دقیق و زیبا و استفاده از صنعت تشخیص، از جمله ویژگیهایی است که این رمان را به اثری خواندنی تبدیل میکند.
دربارهی کتاب و چشمهایش کهربایی بود
رنجهایی که در طول تاریخ پنهان و مغفول مانده و از آنها آنچنان که باید حرفی به میان نمیآید، دغدغهی اصلی کتاب و چشمهایش کهربایی بود اثر مهری بهرامی است. بهرامی در این رمان با روایت روزمرگی آدمها، از زبان اشیای خانه، بینشی متفاوت نسبت به جریان زندگی روزمره ارائه کرده که با زیباییهای آرایهی تشخیص همراه شده است. داستان از دید یک موزاییک و گردنبند روایت میشود که با سوگل، هاشم و ثریا همخانه و همنشین هستند. کتاب و چشمهایش کهربایی بود داستانی است درمورد مرگ، زندگی، ترسها و ناکامیها که ماجرای آدمهای مختلف را به شیوهای خلاقانه به یکدیگر پیوند زده است.
یکی دیگر از راویان داستان جنینی است که از شکم مادرش شاهد اتفاقات گوناگون است. پرداخت روابط و عواطف انسانی، با استفاده از جانبخشی به اشیا و حافظهای که در این داستان با خود به دوش میکشند، روایتی جذاب و خوشخوان ارائه داده که کتاب و چشمهایش کهربایی بود را از دیگر رمانهای معاصر فارسی متفاوت میکند. گردنبند بهعنوان وسیلهای زینتی برای زنان، راوی زنانگی جاری در داستان است که احساسات و نگرانیهای ثریا و سوگل را به تصویر میکشد. موزاییک بهعنوان یکی از عناصر کف حیاط خانه، شاهد رفتوآمدهای شخصیتهای داستان بوده و روایتش میان رویدادهای جاری در دل قصه و زندگی موزاییکی خودش، در حرکت است. این استفادهی خلاقانه از صنعت تشخیص در رمان، نوعی فاصله میان روایت و خواننده ایجاد و فرصت بازنگری در باورها و عقاید رایج را فراهم کرده است.
مرور خاطرات و روایت غیرخطی از زبان گردنبند، ما را با شخصیت ثریا و سوگل بیشتر آشنا کرده و به درک بهتر رنج و شادمانیهای آنها کمک میکند. نویسنده در کتاب و چشمهایش کهربایی بود بیشترین بهره را از قدرت تصویرسازی برده و با توصیفات دقیق و شاعرانه، قابهایی واضح از رویدادهای رمان تصویر میکند.
کتاب پیش رو به همت انتشارات هیلا در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب و چشمهایش کهربایی بود برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب به علاقهمندان رمانهای معاصر فارسی و روایت زندگی روزمره پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب و چشمهایش کهربایی بود میخوانیم
وقتى که خوردم به لبه آن کاسه لعنتى دوباره دردِ همهچیز برایم تداعى شد. دوباره و دوباره کاسه را که مىزد کف زمین، بدجور مىخورد تا مغز جانم. درد دارد این وضعیت، فقط چند میلیمتر قد و اندازهات باشد با چینخوردگىهایى که قرار است بعدها باز و بازتر شود و بشود دست و پا و گردن و... و اینها هى گیر کند به اینجا و آنجا، خُب بَندِ جانت مىبُرد و بعد هم بدترش اینکه آخرِ بدشانسى باشى و روى لبهی کاسه گیر کنى! یک تکهام ماند توى کاسه و یک تکهام بیرون. آخ دردش بدتر از وقتى بود که بیرونم کشیدند زورکى و افتادم توى تشت استیل. کاش به همین لبهی کاسه ختم مىشد. بدشانس که باشى از لبهی کاسه هم یکراست نمىروى توى بشکه، باز مىمانى روى لبهی بشکه. همهچیز روى همین لبههاست، مرگ و زندگى هم، بودن و نبودن هم. دیگر نایى برام نمانده بود. بالههاى کوچکى که تازه مىخواست بزند بیرون از رستنگاهش، در کشاکش و بریدگى روى این لبهها زخم شده بود و مجروح.
تشت را که خالى کردند توى چاهک، دنیایم بهیکباره وارونه شد. آنچنان سرد بود و یخکرده و فرق داشت با رحم مادر که مرگ و نبودن حتمى بود. در آن ظلمات تا مدتها از شوکى که تمام وجودم را منجمد کرده بود چیزى یادم نمىآمد. دیگر حرارت و گرمایى نبود نه به جسم و نه در جانم. نهتنها جریان گرم خون مادر قطع شده بود و از جاى امن بیرونم کشیده بودند، که ترس نابودى هم همهچیز را یختر و بىجانتر کرده بود. از تشت استیل گرفته تا دیواره چاهک و بدتر از همه دریچه آهنىاى که سرماش از همهجا نچسبتر بود و وحشتناکتر. لبه تیزش از یک طرف لرز به تهمانده جانم مىانداخت و چینخوردگىهاى اندامم که قرار بود بعد از این شش هفته در هفتههاى بعدى بهمرور باز و بازتر شوند، هر آن امکان داشت گیر کنند به آن لبه لعنتى. هر لمبرِ خونابههاى توى چاهک بارها برده بودم تا نزدیک آن دریچه...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب و چشمهایش کهربایی بود |
نویسنده | مهری بهرامی |
ناشر چاپی | انتشارات هیلا |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 151 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6209-07-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |