معرفی و دانلود رایگان کتاب ملاقات در مدرسه

معرفی کتاب ملاقات در مدرسه

کتاب ملاقات در مدرسه نوشته محمد خانی، عاشقانه‌ای تلخ از شکست‌ها و ناامیدی‌ها است که جوانی عاشق پیشه را به سمت عصیان‌گری می‌برد تا جایی که به کاری خطرناک دست می‌زند و همه‌ی شهر را در ترس و دلهره فرو می‌برد.

او به مدرسه‌ای در یکی از شهرهای آمریکا هجوم می‌آورد و کودکان بی‌گناه را گروگان می‌گیرد و باقی اتفاقات جالبی که در این داستان می‌افتد و داستان را به پایان خودش می‌رساند.

این داستان در مورد انسانی است که زندگی‌اش و احساساتش به شدت خدشه‌دار شده و شکست‌های روحی بزرگی را متحمل گشته و سرانجام دست به کاری می‌زند که شهر را در مشکلی بزرگ فرو می‌برد! این داستان در مورد زندگی شان آنتوان است، شان آنتوان فردی لاغر اندام با صورتی باریک و موهایی بلند و لخت بود.

موهایش را روی شانه‌هایش می‌ریخت و اکثرا تیشرتی بی‌آستین و گشادتر از بدنش بر تن می‌کرد! وزنش حدود 53 کیلو گرم بود و قدش به 175 سانتی متر می‌رسید. او دانشجوی ترم هفتم دانشگاهی در نیوجرسی آمریکا بود و تقریبا 22 سال سن داشت و به سرودن شعر علاقه‌ی زیادی داشت. آرزویش این بود روزی بتواند مانند شکسپیر شعر بسراید و به همین دلیل رشته‌ی ادبیات را انتخاب کرده بود.

در بخشی از کتاب ملاقات در مدرسه می‌خوانید:

آن روز اکثر مردم سخنان غم‌انگیز شان آنتوان را شنیده بودند، شان آنتوان در چند ساعت به جای آن که مورد غضب مردم قرار گیرد به فردی محبوب تبدیل شده بود.

تینا بعد از آن گفتگوی زنده، نظرش کاملا در مورد شان عوض شده بود، حالا دیگر او را واقعا فردی شایسته برای خویش می‌دانست.
شان آن گزارشگر را روی صندلی نشاند و دستانش را بست، در بیرون ساختمان سرهنگ دیلی در این فکر بود که چگونه می‌تواند بچه‌ها را نجات دهد؟!

ولی فکری به ذهنش نمی‌رسید، ناگهان مردی خوشتیپ در جلویش ظاهر شد و گفت:
شما سرهنگ دیلی هستید؟
بله، ولی چه کسی اجازه ورود به شما داده است.
من تام هستم، نامزد سابق تینا کانر.
اینجا چه می‌خواهی؟
من نگران تینا هستم، می‌خواهم او را نجات بدهم.
شان آنتوان او را گروگان گرفته است، ممکن است با دیدنت، تو را بکشد.
سرهنگ دیلی به من اعتماد کنید، من داوطلبانه حاضرم به نزد شان بروم.
باشد، ولی مسئولیت هرگونه برخوردی از سوی شان بر عهده‌ی توست.
باشد، من آن را قبول می‌کنم.
سرهنگ دیلی بیسیم‌اش را برداشت و با شان آنتوان تماس گرفت.