معرفی و دانلود کتاب مفهوم احساس‌ها: درک احساسات برای بهتر زیستن

معرفی کتاب مفهوم احساس‌ها: درک احساسات برای بهتر زیستن

با خواندن کتاب مفهوم احساس‌ها: درک احساسات برای بهتر زیستن نوشتۀ مری لیمیا می‌آموزید چگونه احساس‌هایتان را تعبیر کنید و به آن‌ها عکس‌العمل نشان دهید تا برایتان مزیتی اجتماعی، آموزشی و فردی به همراه آورد.

درک احساسات‌ اهمیتی اساسی دارد، زیرا احساس‌ها به شکلی جالب توجه شما را آگاه می‌سازند، بر تصمیم‌گیری‌تان تأثیر می‌گذارند، تعیین می‌کنند از چه راه‌هایی باید در قبال موقعیت‌های مختلف واکنش نشان دهید و جوابگویشان باشید، و برای رسیدن به هدف‌هایتان به شما انگیزه می‌بخشند.

احساس‌ها به گونه‌ای چشمگیر و قابل ملاحظه در افزایش هوش و قابلیت‌تان برای پیمودن ماهرانه‌ی مسیر زندگی نقش دارند. صرفاً با اتکا بر برخی مطالعات و پژوهش‌ها که به شکلی اجمالی و فشرده در فصل‌های مختلف کتاب مفهوم احساس‌ها: درک احساسات برای بهتر زیستن (Emotions! Making Sense Of Your Feelings) آمده‌اند، خواهید آموخت:

- تمرکز بر احساسات، به جای پرداختن به جزئیات، در مواقعی که اتخاذ تصمیم پیچیده و غامض است، به بهبود کیفیت تصمیم‌ها منجر می‌شود.
- دلشوره می‌تواند خلاقیت، بازدهی و کیفیت کار و تلاش‌تان را بهبود ببخشد.
- در موقعیت‌های رقابتی، ترس می‌تواند موفقیت‌تان را مختل کند، اگر باعث شود استراتژی‌تان را تغییر دهید.
- رفتارِ خجالت‌آور دوست‌تان را به حساب شما نمی‌گذارند.
- افراد قلدرمآب خود را کم‌ارزش نمی‌دانند، هرچند آسان دچار شرمساری می‌شوند.
- احساس تقصیر، در حفظ روابط‌تان، به شما کمک می‌کند.

اصلاً لازم نیست این کتاب را از اول تا آخر بخوانید. شما می‌توانید، بنا بر احساسی که تجربه می‌کنید، سراغ مبحثی بروید که حال و هوای روحی‌تان با آن هم‌نوایی دارد. اگر دچار دلشوره هستید، شاید مناسب باشد فصل دوم را بخوانید: «دلشوره دوست شماست»، که کمکتان می‌کند تا چشم‌انداز و دیدگاهی نسبت به آنچه احساس می‌کنید بیابید. اگر، در لحظه‌ای خاص، رشک عذابتان می‌دهد، فصل سیزدهم می‌تواند برایتان سودمند باشد: «زندگانیِ مخفیِ رشک». شاید درگیر خجالت‌زدگی یا شرم باشید؛ در این حال، ممکن است به مطالعه‌ی فصل چهارم: «خجالت‌زدگی: انگشت‌نما شدنِ تأسف‌بار» و همین‌طور فصل پنجم: «پنهان شدن از شرم» رغبت داشته باشید. ممکن است رابطه‌ی عاطفی مهمی در زندگی‌تان به پایان رسیده باشد و دچار غصه باشید؛ در این حالت فصل دهم: «اندوه و محبت اندوهبار» می‌تواند به دردتان بخورد.

دکتر مری لامیا (Mary Lamia) روانپزشک و روانکاوی است که در کنفیلد، به طبابت مشغول است، و به موازات آن در انستیتوی رایت در برکلی تدریس می‌کند. او به مدت سی سال کوشیده تا مخاطبان عام را با مفاهیم روانشناسی آشنا کند. کتاب حاضر آخرین اثر اوست که در 2013 منتشر شده است.

در بخشی از کتاب مفهوم احساس‌ها می‌خوانیم:

احساس تنهایی، مثل تمامی احساس‌ها، نوعی شناخت به همراه دارد و از این رو می‌تواند باعث شود تصور کنید که همه‌ی کسان دیگر از پیوندها و وابستگی‌هایی برخوردارند که شما شدیداً خواهانشان هستید، یا اینکه دیگران از معاشرت‌های مطبوع لذت می‌برند و فقط شما این وسط وصله‌ی ناجورید. اشتیاقتان به وابستگی ممکن است، گاهی وقت‌ها، منجر به این شود که تصور کنید وضعیت‌تان هرگز پایان نمی‌گیرد. کاملاً قابل فهم است که چرا آن‌هایی که تنها هستند ممکن است گمان ببرند که ناخواسته‌اند، کسی دوستشان ندارد، کسی راغب نیست با آن‌ها همنشین شود، بی‌اهمیت‌اند، کلافه‌ کننده و مأیوس‌ کننده‌اند، نامطمئن‌اند یا به امان خدا رها شده‌اند. آدم وقتی با سایرین پیوند و ارتباط دارد، خود را ارزشمند می‌پندارد، و هنگامی که احساس تنهایی را تجربه می‌کند، می‌کوشد آن را درک کند، حتی اگر نتیجه‌ی این فرایند به ملامت و سرزنش شخص بیانجامد. شماتت خویش شاید زمینه‌ای ساده باشد برای طرح احساس تنهایی‌تان، اما با جامه‌ی عمل پوشاندن به افکارتان و یافتن رفتاری متفاوت می‌تواند شما را یاری کند تا راهی برای خروج از وضعیت تنهایی بیابید.

رغبت به صحبت درباره‌ی خودتان و ایجاد نوعی کنش و واکنش متقابل که در آن با همتایان‌تان راجع به موضوع‌های شخصی گفت‌وگو کنید مثلاً اینکه از چه کسی خوشتان می‌آید، اتفاق بامزه‌ای که برایتان پیش آمده یا کار مضحکی که از شما سر زده، و حتی درس‌هایی که در دبیرستان یا دانشگاه دوست دارید ‌می‌تواند از تنهایی‌تان بکاهد. منظور این است که باید با کسی که کنارتان نشسته یا با هم در یک صف ایستاده‌اید سر صحبت را باز کنید. بله، این اقدام خالی از ریسک نیست، اما اگر می‌خواهید کمتر تنها باشید، بهتر است منتظر نمانید که یک نفر سر و کله‌اش پیدا شود و برای ایجاد ارتباط سراغتان بیاید.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
فصل اول: احساس‌ها: مبنای همه‌شان در ضمیرتان است
فصل دوم: دلشوره دوست شماست
فصل سوم: پیچیدگی ترس
فصل چهارم: خجالت‌زدگی: انگشت‌نما شدن تأسف‌بار
فصل پنجم: پنهان شدن از شرم
فصل ششم: حُسن احساس تقصیر
فصل هفتم: مباهات و گستاخی مشخص‌ کننده‌ی خویش‌اند
فصل هشتم: احساس تنهایی هم مقصود دارد
فصل نهم: امید و بازشناختن چاره‌ناپذیری
فصل دهم: اندوه و محبت اندوه‌بار
فصل یازدهم: شاید لازم باشد عصبانی شوید
فصل دوازدهم: انزجار می‌تواند حالتان را به هم بزند
فصل سیزدهم: زندگانی مخفی رَشک
فصل چهاردهم: دلبستگی از آنچه تصور می‌کنید هیجان‌انگیز‌تر است
فصل پانزدهم: خوشبختی می‌تواند شما را بخنداند یا بگریاند
مؤخره
درباره‌ی نویسنده