معرفی و دانلود کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من: مجموعه داستان
برای دانلود قانونی کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من: مجموعه داستان
دغدغههای زنانه از درونمایههای رایج داستانهای معاصر است که میتواند بیانگر حقایق اجتماعی و فرهنگی مهمی در جامعهی ایران باشد. در کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من، نوشتهی مریم السادات میرحسینی، ده داستان کوتاه با محوریت شخصیتهای زن گرد آمده است. زبان این داستانها پخته و سرشار از عواطف انسانی و صور خیال است.
دربارهی کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من
در دهههای گذشته نویسندگان مختلفی با بهرهگیری از نوشتار زنانه توانستهاند به بیان عواطف عمیق، انسانی، نیازهای جنسیتی و دغدغههای اجتماعی زنان کشورمان بپردازند. در اینگونه آثار داستانی شخصیتهای زن حضوری پررنگ دارند و ذهنیتهایشان از طریق گفتوگوهای درونی، گفتگو با دیگر زنان و افراد جامعه بازتاب داده میشود.
مریم السادات میرحسینی در کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من سعی داشته با بهرهگیری از زبانی منسجم و به دور از ابهام روایتهایی از زندگی زنان ایرانی و دغدغههای متفاوت آنان به دست دهد. در این داستانها اغلب شاهد شخصیتهایی هستیم که با خود، زنان دیگر و مردان کشمکشهایی را تجربه میکنند.
از دیگر ویژگیهای داستانهای موجود در این مجموعه باید به تعلیق و استفاده از توصیفات خیالانگیز اشاره کرد که به غنای دو عنصر عاطفه و خیال در اثر حاضر کمک کرده است. در مجموع چنانکه از یک مجموعه داستان کوتاه انتظار میرود در آثار مجموعه داستان مادرها و مادربزرگهایی شبیه من در مجالی اندک بخشی از واقعیتهای جهان پیرامون به تصویر کشیده شده و نویسنده از همین فرصت کوتاه برای واکاوی دغدغههای زنانه بهره گرفته است.
کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان به داستانهای کوتاه معاصر قرار داده است.
کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به داستان های کوتاه از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من: مجموعه داستان میخوانیم
پدر قبل از اینکه او بیاید از خانه رفت. لباس شیری لکهدارش را پوشید و چکمههایش را به پا کرد. مادر که بالای سرش ایستاده بود، خم شد و بند پوتینش را محکم کرد. پدر خیلی وقت بود که لباس شیری و لکهدارش را نپوشیده بود. من سلما را توی بغلم گرفتم و صورتش را به سینهام چسباندم تا پدر صدای گریههایش را نشنود. پدر از پلهها پایین رفت. روی نوک پاهایم بلند شدم و تا آخرین پله نگاهش کردم. روی آخرین پله پدر ایستاد و نگاهم کرد. برایم دست تکان داد و لبخند زد.
لبخند میزنم و برایش دست تکان میدهم. اما او هیچوقت مرا از زیر آن کلاه لبهدارش نمیبیند. مادر گفته نباید هیچوقت جلو پنجره بایستم. اما من هر روز همین ساعت برای دیدن او میآیم و برایش دست تکان میدهم. سلما از این کار خوشش نمیآید و مدام میخواهد دستم را پایین بیاورد، اما من به او میگویم:
- لباسش رو ببین. شبیه لباس باباست.
- تفنگش که نیست!
- حتماً بابا فرستادتش که مواظبمون باشه.
مواظب هستم که سرم از لای شیشههای شکسته پنجره دیده نشود. به خانه روبهرویی نگاه میکنم. نصف دیوارش ریخته و همه پنجرههایش شکسته است. دیوارهایش سوراخسوراخ شدهاند. انگار یکی با کلنگ به جان دیوارهایش افتاده باشد. قسمتی از دیوار روبهرویی سیاه شده. شبیه نقاشی است. نقاشی گنجشکها و قمری سیاه رنگی است که از روی زمین پر گرفتهاند.
فهرست مطالب کتاب
تلهموش
مرثیههای قمری
جیغهای بیپدر
مادرها و مادربزرگهایی شبیه من
سفید، قرمز، سفید
چشمهای مردابی دخترم
جای خالی ما روی دیوار
دل صاحب مردهام شور میزند
کسی شبیه ما
جنگ بدون زن
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مادرها و مادربزرگهایی شبیه من: مجموعه داستان |
نویسنده | مریم السادات میرحسینی |
ناشر چاپی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 122 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-208-655-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |