معرفی و دانلود کتاب غزل امید
برای دانلود قانونی کتاب غزل امید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب غزل امید
عشق را میتوان یکی از مرموزترین و هیجانانگیزترین احساسات انسانی خواند که نویسندگان زیادی دربارهی آن قلم زده و داستانهایی ماندگار خلق کردهاند. ندا سعادتینسب کتاب غزل امید را دربارهی دختری جوان نگاشته که نسبت به عشق ناامید است، اما زندگی شگفتیهایی برایش رقم میزند و مسیر او را به طور کلی متحول میکند.
دربارهی کتاب غزل امید
همهی ما در بیستویکسالگی رویاهایی داریم و میخواهیم دنیا را تغییر دهیم. از انجام کارهای کوچک سر باز میزنیم و در عوض سنگ بزرگ برمیداریم. آدمهای اطرافمان را در تعارض با خود و خواستههایمان میپنداریم و هرکس و هرچیز را مانعی بزرگ میبینیم که باید از آن گذر کنیم. اما رفتهرفته واقعیتِ دنیا ما را متوجه میسازد که بعضی چیزها تغییردادنی نیستند و دنیا سالها به همین منوال برپا بوده است. شاید کمی ناامید و سرخورده شویم، اما خیالمان اندکی راحت میشود که خیلیها مثل ما هستند و مثل ما فکر میکنند. کتاب غزل امید رمانی دربارهی یک آدمِ معمولی است، با رویاها و باورهای منحصربهفردش. این کتاب به قلم ندا سعادتینسب در ژانر عاشقانه و درام نوشته شده است.
غزل دختری بیستویکساله است که در خانوادهای متمول زندگی میکند. او در رشتهی پزشکیِ دانشگاه تهران درس میخواند و رابطهی خوبی با دوستان و همکلاسیانش دارد. اما شکاف بین او و خانوادهاش و خلأ بزرگی که در قلبش وجود دارد، زندگی را برایش بیروح و سخت کرده است. او تصور نمیکند هیچگاه رنگ عشق را ببیند، اما زندگی برای او شگفتیهای غیرمنتظرهای دارد که دیدگاهش را به جهان تغییر میدهد. غزل مثل هر دختر قوی دیگری با سختیهای زندگی شخصی دستوپنجه نرم میکند و با آغوش باز پذیرای رویدادهای غیرقابل پیشبینیِ زندگی میشود...
کتاب غزل امید به کوشش انتشارات اهورا قلم راهی بازار شده است.
کتاب غزل امید برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای دوستداران رمانهای عاشقانهی ایرانی، تجربهای لذتبخش فراهم خواهد کرد.
در بخشی از کتاب غزل امید میخوانیم
خدا رو شکر سوختگی جدی نبود. از جاش بلند شد و گفت: میشه بگی دستشویی کجاست؟ با آب بهتر تمیز میشه. وقتی اون رفت تو دستشویی منم رفتم تو آشپزخونه و مشغول جمع کردن خرابکاری که کرده بودم شدم. با جارو داشتم خردهشیشهها رو جمع میکردم که زنگ در به صدا دراومد، بیاختیار به ساعت نگاه کردم، ساعت حدود هشت شب بود. با کسی قرار نداشتم. از جام بلند شدم، چون صدای زنگ بالا بود حدس زدم شاید همسایهای چیزی باشه. درب آپارتمانو باز کردم که از دیدن کیانوش و شهره پشت در یخ کردم. از تعجب من خندهشون گرفت.
- سلام خانمی. نمیخوای بری کنار بیایم تو.
آخه الان چه وقت اومدن بود. یهو یاد سپهر افتادم، با دیدنش چه فکری راجعبه ما میکردن. رنگ از روم پرید.
- خیلی تعجب کردی. درب پایین باز بود اومدیم بالا گفتیم بیایم با هم شام بریم بیرون.
در همین موقع درب دستشویی باز شد و سپهر بیرون اومد. چشمامو بستم تا شاهد چیزی نباشم. یهو شهره از حرف زدن ایستاد و کیانوش هم خنده از لباش محو شد. سکوت سردی حکمفرما شده بود. همه بهم نگاه میکردیم. حسابی خیس عرق شده بودم. شهره زودتر به خودش اومد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب غزل امید |
نویسنده | ندا سعادتی نسب |
ناشر چاپی | انتشارات اهورا قلم |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 502 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-426-088-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |