معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی پونه

معرفی کتاب صوتی پونه

سوده مقصودی در کتاب صوتی پونه داستان زندگی دختری به همین نام را روایت می‌کند که با معضل‌ها و چالش‌های شخصی و اجتماعی بسیاری روبه‌روست. در این اثر به وجوه مختلف زندگی شخصیت اول داستان به‌عنوان یک زن ایرانی پرداخته شده است.

درباره‌ی کتاب صوتی پونه

وقایع کتاب صوتی پونه حول محور زندگی دختر جوانی با همین نام می‌گردد. پونه یک زن ایرانی است که در زمانه‌ی معاصر زندگی می‌کند. شاید فردی شبیه به بسیاری از ما یا نزدیکانمان. چه در ساحت زندگی شخصی و چه در عرصه‌ی اجتماع، از خانواده گرفته تا جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، پونه با معضل‌ها و چالش‌های بسیاری روبه‌روست. رمان پونه درباره‌ی معضلات زنان ایرانی است و شنیدن آن در چنین روزهایی می‌تواند به ما در راستای درک عمیق‌تر این قبیل مسائل کمک کند.

از دیگر شخصیت‌های این کتاب می‌توان به پروانه‌خانمْ مادر پونه، سوسن، کریم‌آقا همسر خواهر پونه و داماد بزرگ خانواده که با پدرش در یک مغازه‌ی کیف‌دوزی کار می‌کند، و علی خواهرزاده‌ی پونه اشاره کرد. رشته‌های زندگی همه‌ی این کاراکترها به‌نحوی در هم تنیده است که تفکیک آن‌ها به‌راحتی از یکدیگر میسر نیست. پس از مرگ پدر پونه، مادرشان او و خواهرانش را بزرگ می‌کند. اکنون پونه درصدد آن است که در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شود تا زندگی مستقلی را برای خودش دست‌وپا کند اما با مخالفت شدید مادرش روبه‌رو می‌شود. پروانه‌خانم آنقدر با تصمیم او مخالف است که حاضر است طلاهایی را که از همسرش به یادگار دارد بفروشد اما به تصمیم پونه رضایت ندهد. اما این تنها معضل پونه نیست...

نشر صوتی کانون فرهنگی چوک با همکاری انتشارات انسان برتر این اثر را با صدای مهدی رضایی در قالب کتاب صوتی تهیه و منتشر کرده است.

کتاب صوتی پونه برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌ها و رمان‌های اجتماعی علاقه‌مند هستید، شنیدن این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی پونه می‌شنویم

وقتی از مغازه بیرون آمدند نسرین نیم نگاهی به کیف انداخت: «خودمونیم. خیلی هواتو داره‌ها.» پونه نگاهی به آسمان گرفته‌ی بالای سرش انداخت: «جای النگوها روی دست مادر خیلی خالی بود. از خواستگار جدید خبری نیست؟ اشتباه کردی اونی رو که سعید معرفی کرده بود رد کردی. تحصیل‌کرده بود. دستشم به دهنش می‌رسید.» کلافه بود. علی را بغل کرد و جلوتر افتاد.

«از نظر شما همه خوبن. فقط اسم شوهر باشه آبجیتون رو دستتون نمونه. بقیه‌ش رو هم خدا بزرگه.» صدایش را کلفت کرد و ادامه داد: «سرکار خانم، استحضار دارید که بنده علاوه بر این که فرهنگی‌ام، یه سوپر کوچولو دارم و دیگه نیازی به کار کردن شما نیست. خب سر کار نمی‌رفتی. من سن تو بودم امیر ابتدایی رو تموم کرده بود.»

- توروخدا تو دیگه عین سوسن حرف نزن. اگه شما عجله داشتید و دبیرستان رو تموم نکرده شوهر کردید، دلیل نمی‌شه که من ترشیده باشم. چی می‌شه یه مدت بی‌خیال من شید؟

- ما فقط نگرانتیم. هرچی هم می‌گیم از سر دوست داشتنه.

فهرست مطالب کتاب صوتی