معرفی و دانلود کتاب صوتی قوانین خلاقیت

معرفی کتاب صوتی قوانین خلاقیت

کتاب صوتی قوانین خلاقیت اثر تینا سیلیگ، دربردانده‌ی راهکارها و شیوه‌هایی است که در عملی کردن ایده‌های ذهن‌تان به شما کمک می‌کند.

کتاب صوتی قوانین خلاقیت (Creativity Rules) برای افرادی است که در ذهن ایده‌های خارق‌العاده‌ای دارند اما نمی‌دانند آن‌ها را چگونه پیاده کنند، این اثر چارچوبی برای به دنیا آوردن ایده‌هایتان ارائه می‌کند، حالا هر چه می‌خواهند باشند. بدون چارچوبی قدرتمند نمی‌توان برای حرکت مداوم در فرآیندِ خلاقیت مهارت‌هایتان را رشد دهید.

تینا سیلیگ (Tina Seelig) در این اثر نقشه‌ی مسیری را به شما نشان می‌دهد که بوسیله‌ی آن از الهام‌بخشی به سوی اجرایی کردن قدم بگذارید. این نقشه‌ی راه چرخه‌ی ابتکار نام دارد و شامل چهار مرحله می‌شود:

تخیل: در رویا دیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارند
خلاقیت: به کارگیری تخیل برای رسیدگی به یک چالش
نوآوری: به کارگیری خلاقیت برای ارائه‌ی راه حلی منحصربه‌فرد
کارآفرینی: به کارگیری نوآوری برای بزرگ کردن ایده‌ها

شما با درگیر شدن و تامل کردن در اطراف‌ و محیط‌تان شروع می‌کنید تا نقاط درد را شناسایی کنید، سپس فقط با کمی انگیزه دست به آزمایش می‌زنید تا راه حل پیدا کنید. پس از آن بالاتر می‌روید و به شکلی پویا چشم‌اندازتان را تغییر می‌دهید و چیزی کاملاً مبتکرانه ارائه می‌کنید. سرانجام به دیگران الهام می‌بخشید تا در بزرگ کردن ایده‌تان به شما کمک کنند. وقتی مردم از ماجرای ایده‌ی شما آگاه می‌شوند، از آن الهام می‌گیرند و از این رو این چرخه با تخیل، خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی بیشتری ادامه می‌یابد.

در کتاب قوانین خلاقیت یاد می‌گیرید چگونه شجاعتِ گرفتنِ تصمیم‌هایِ بزرگ زندگی را پیدا کنید؛ و پس از اینکه وارد دنیای کارآفرینی شدید چگونه کسب و کاری بسازید و آن را رشد دهید. کارآفرینی تنها راه‌اندازی شرکت‌ها نیست؛ بلکه راه‌اندازی هرچیزی می‌تواند باشد. کارآفرینی با ساختن دانش، مهارت و نگرش‌هایی که لازم است تا مشکلات را فرصت ببینیم و شیوه‌ی به کارگیری منابع به منظور به بار نشاندن ایده‌ها سر و کار دارد. این امر به همان اندازه‌ای که به کسانی که یک گروه موسیقی راک تشکیل می‌دهند یا برای سفر دور دنیا برنامه ریزی می‌کنند مربوط است به آن‌هایی که در حال راه‌اندازی یک شرکت جدید هستند نیز ارتباط پیدا می‌کند.

بسیاری از افراد شاغل در کسب و کار به ‌دنبال کارآفرینی هستند، بدون اینکه معنی و سختی‌های آن را بدانند. کارآفرین‌های موفق دریافته‌اند که نمی‌توانند به تنهایی در انجام دادن هرچیزی موفق شوند. پس مجبورند به دیگران الهام ببخشند تا به تیم آن‌ها ملحق شوند، رویای آن‌ها را بخرند و از محصول آن‌ها استفاده کنند. این امر چرخه‌ی ابتکار را از نو شروع می‌کند، چون کارآفرین‌ها به تخیل دیگران الهام بخشیده‌اند.

در انتهای هر بخش از این کتاب صوتی، پروژه‌هایی ارائه شده که شما می‌توانید با انجام دادن آن‌ها مفاهیم را تقویت کنید. این پروژه‌ها بخش مهمی از تجربه هستند: آن‌ها اولین مرحله برای حرکت کردن از ایده به سمت عمل را فراهم می‌کنند. بعضی از آن‌ها به چند دقیقه تفکر شخصی نیاز دارند و برای بعضی دیگر لازم است، کار خاصی انجام دهید.

تینا سیلیگ نویسنده‌ کتاب‌های پرفروش خلاقیت و کارآفرینی و یکی از مدیران برنامه‌ی فناوری کسب‌کارهای جدید استنفورد است. او مدرک دکترای خود را از دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه استنفورد در رشته‌ی علوم اعصاب دریافت کرده و استاد تدریس در دانشکده‌ی مدیریت علوم و مهندسی در دانشگاه استنفورد است. آثار پرفروش و بین‌المللی او عبارت‌اند از: کاش وقتی 20 ساله بودم می‌دانستم و در نبوغ: دوره‌ی فشرده‌ی خلاقیت.

در بخشی از کتاب صوتی قوانین خلاقیت می‌شنویم:

رانندگی ماشین مسابقه چه ارتباطی با تخیل دارد؟ همه‌جور ارتباطی. همین موضوعی‌ست که برای جولیا لاندائر اتفاق افتاد. در برنامه‌ی آماده شدن برای مسابقه، او ساعت‌های بیشماری را برای تجسم این تجربه در ذهنش صرف می‌کند که شامل جزئیات دقیق هر پیچ جاده و بهترین راه در مسیر مسابقه است. او مسابقه را تمام و کمال در پیش چشمش می‌بیند، اینکه پیروزی چه احساسی خواهد داشت و سر و صدا و هیاهوی تماشاچی‌ها وقتی او در جایگاه برنده می‌ایستد؛ همه را می‌بیند.

خیال‌بافی کردن و در رویا دیدن کلید به بار نشستن و عملی شدن هدف جولیاست. او وقتی دانشجوی دانشگاه استفورد بود در این مهارت استاد شد. در آن سال‌ها او نسبت به رقیبانش وقت کمتری برای شرکت در مسابقه داشت، و نگران بود که مبادا در تمرین کردن از آن‌ها عقب بیفتد. کم‌کم خودش را متقاعد کرد اجازه ندهد این مسئله سد راهش شود، او کمبود وقت برای در مسیر مسابقه بودن را با صرف وقت برای تجسم کردن تجربه‌ای که در صورت شرکت در مسابقه بدست می‌آورد، جبران کرد. او چند دعای شخصی برای خودش ساخت که فضای ذهنی درستی برای او به همراه می‌آورد و «واژه‌های محرمانه‌» که برای آرامش گرفتن استفاده می‌کرد.

جولیا دوازده سال مسابقه را با کمک گرفتن از تجسم کردن هر مسابقه در کوچکترین جزئیات تجربه کرد، بدین صورت هر موقع سوار خودروی خود می‌شد از یک لحظه هم نمی‌گذشت. دو هفته پس از بازگشتش اولین مسابقه‌ی فصل را برد. جولیا حتی وقتی که برای تمرین روی هر دور مسابقه وقت داشت هم به استفاده از این شگرد ادامه داد. روزها پیش از مسابقه، او شروع به تجسم کردن آن تجربه در ذهن خود می‌کرد و بدین ترتیب پیش از زمان رویداد واقعی، بارها و بارها مسابقه را در ذهن خود برده بود. شور و شوق جولیا برای مسابقه دادن زمانی شروع شد که او ده ساله بود. زمانی‌که با خواهرش در نیویورک زندگی می‌کرد، پدر و مدارش در پی ورزشی بودند که برای تمام اعضای خانواده مناسب باشد. آن‌ها کارتینگ را انتخاب کردند که هم دخترها و هم پسرها می‌توانستند از آن لذت ببرند. پس از چند سال تجربه‌ی این ورزش، جولیا فهمید وقتی در پیست مسابقه است از هر زمانی شادتر است. او عاشق مسابقه دادن بود، و دریافت که با تمرین کردن می‌تواند بهتر شود.

جولیا وقتی دوازده ساله بود مقاله‌ای درباره‌ی پسری خواند که در مسابقه‌های اتومبیل‌رانی شرکت می‌کرد نه فقط کارتینگ. این پسر انگیزه‌ای ناگهانی در او ایجاد کرد، و با خود گفت وقت آن است که به سراغ مسابقه‌ی اتومبیل‌رانی برود و آن را هم امتحان کند. از آن جا که خیلی کوچکتر از آن بود که بتواند از روی داشبورد جلوی ماشین را ببیند، یک سال طول کشید تا اجازه پیدا کند ماشین‌های مسابقه را براند. یک سال پس از آن، در چهارده سالگی، اولین قهرمانی‌اش در مسابقه‌های اتومبیل‌رانی را بدست آورد. این داستان در موارد بسیاری پرمعنی است و پیام فصل پیشین را نیرو می‌بخشد: که تنها با تعهد و درگیر شدن در کار است که می‌توان شور و اشتیاق را آزاد کرد. اگر جولیا وارد ورزش کارتینگ نشده بود، هرگز نمی‌فهمید که مسابقات اتومبیل‌رانی ورزش اوست. سپس، وقتی نخستین تجربه را کسب کرد، دیگر به او مربوط می‌شد که مراحل بعدی، از بردن هر مسابقه تا یک راننده‌ی حرفه‌ای اتومبیل‌رانی شدن، را در رویا ببیند.

فهرست مطالب کتاب صوتی