معرفی و دانلود کتاب صوتی خارج از هزارتو

معرفی کتاب صوتی خارج از هزارتو

کتاب صوتی خارج از هزارتو ادامه اثر پرفروش چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد، شما را راهنمایی می‌کند تا در راستای اهداف‌تان قدم بردارید و در سرنوشت‌تان تحولی اساسی به وجود آورید. اسپنسر جانسون در این کتاب پرفروش وال ‌استریت ژورنال همراه‌تان است تا برای ساختن آینده‌ای شاد و درخشان تمام تلاش‌تان را به کار بگیرید.

درباره کتاب صوتی خارج از هزارتو:

در کتاب چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد (Who Moved My Cheese)، داستان کوتاه و خواندنی‌ای را دنبال کردید که از حقایق اثرگذار در کسب‌وکار سخن می‌گفت. شما آموختید که اگر در رکود اقتصادی گرفتار شدید از چه طریقی با این تغییر انطباق پیدا کنید و راه‌حل خوبی برای رویارویی با رابطه‌ای که در آن به مشکل خورده‌اید، بیابید.

حال کتاب صوتی خارج از هزارتو (Out of the maze) حقیقت‌های خارق‌العاده‌ای را برای ایجاد تغییراتی نو در زندگی‌تان آشکار می‌سازد. در کتاب چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد؟ با کاراکترهایی هم‌اندازه موش با نام‌های «هم» و «هاو» آشنا شدید. آن‌ها زمانی که پنیر مورد علاقه خود را گم کردند، با تغییرات بسیاری روبه‌رو شدند. در این مسیر «هاو» آموخته بود که چطور با این تغییرات کنار بیاید و به دنبال پنیر جدیدی بگردد و به موفقیت برسد. در حالی که «هم» در همان جایی که قرار داشت، ماندگار شد و راه هماهنگی و همسازی با تحولات را نیاموخت.

اکنون نیز در کتاب خارج از هزارتو درمی‌یابید که سرنوشت «هم» به کجا ختم شد و می‌آموزید که چطور از هر دالان پرپیچ‌وخمی که در آن گرفتار می‌شوید، راه نجاتی پیدا کنید.

«پنیر» به عنوان نمادی است از هر آنچه که به شما قوت و اطمینان می‌دهد همچون: ثروت، آرامش، سلامتی، شغل عالی، موقعیت اجتماعی مناسب و داشتن رابطه خوب. هزارتو نیز نمادی است از هر آنچه که شما را وارد چالش می‌کند، یعنی مشکلات و سختی‌هایی که مانع رسیدن‌تان به پنیر می‌شود و اجازه نمی‌دهند شما از آن‌ها آن گونه که باید لذت ببرید.

زمانی که شما ماجرای «هم» و دوست جدیدش «هپ» را دنبال می‌کنید، متوجه می‌شوید چگونه می‌توانید با خارج شدن از حصارها، بهترین و بیشترین بهره را از زندگی‌تان ببرید و عالی‌ترین‌ها را برای خود رقم بزنید.

نکوداشت‌های کتاب صوتی خارج از هزارتو:

- خارج از هزارتو یک کتاب کوتاه و شیرین است؛ اما یک کتاب خواندنی، آرام و سریع نیز هست و یک روش خوش‌بینانه و قابل دسترس برای فکر کردن درباره تغییر به شمار می‌رود. (The Financial Times)

- این داستان برای همه کسانی است که با یک وضعیت دشوار در زندگی روبه‌رو هستند و هر کسی نیز زمانی آن را تجربه می‌کند. آیا چیزی در زندگی شما ناپدید شده است؟ دقیقاً مانند دو شخصیت اصلی، هِم و هاو پنیر خود را از دست داده‌اید؟ پس این اثر واقعاً می‌تواند به شما کمک کند با انتخاب یک باور جدید، موارد غیرممکن را کشف کنید. (Florida Times-Union)

کتاب صوتی خارج از هزارتو به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به دنبال ایجاد تغییر در خود و زندگی‌تان هستید و دوست دارید به موفقیت‌های بی‌شمار شخصی و شغلی دست پیدا کنید، این کتاب صوتی برای شماست.

با اسپنسر جانسون بیشتر آشنا شویم:

اسپنسر جانسون (Spencer Johnson) یکی از معتبرترین متفکران و نویسندگان محبوب جهان است که با نوشتن کتاب پرفروش چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد، در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار گرفت. این کتاب که جانسون را به شهرتی جهانی رساند، تاکنون به 37 زبان دنیا ترجمه شده و 28 میلیون بار به چاپ رسیده است.

از این نویسنده و پزشک آمریکایی همواره به عنوان فردی یاد می‌شود که موضوعات پیچیده را انتخاب می‌کند اما می‌تواند راه‌حل‌هایی ساده برای آن‌ها ارائه دهد.

از دیگر آثار مهم و مشهور او می‌توان به کتاب مدیر یک دقیقه‌ای اشاره کرد که با همکاری کن بلانچارد نوشته شده و یکی از کتاب‌های محبوب در زمینه مدیریت به شمار می‌رود. همچنین در مجموع بیش از 46 میلیون نسخه از کتاب‌های اسپنسر جانسون به چهل و هفت زبان دنیا منتشر شده است.

نوشته‌های جانسون در رسانه‌های بزرگی همچون آسوشیتدپرس، بی بی سی، سی ان ان، فورچون، نیویورک تایمز، نمایش امروز، مجله تایم، یو اس‌ای تودی و یونایتد پرس اینترنشنال دیده شده و توانسته توجه آن‌ها را به خود جلب کند. او سرانجام بر اثر ابتلا به سرطان در سن 78 سالگی درگذشت.

در بخشی از کتاب صوتی خارج از هزارتو می‌شنویم:

هِم برای روزها در خانه ایستگاه راهروی 30 منتظر ماند و هر روز در فکر بدبختی و بیچارگی‌اش قدم می‌زد. او هنوز انتظار داشت که پنیرهای بیشتری ظاهر شود و نمی‌توانست باور کند که این اتفاق نیفتد. او احساس می‌کرد که اگر همان جا بماند و صبر کند اوضاع تغییر می‌کند. اما اوضاع تغییر نکرد. ولی چرا هاو برنگشت؟ هِم در حالی که قدم می‌زد، جواب‌های مختلفی به این سؤال داد. ابتدا به خودش گفت که او برمی‌گردد و هر لحظه ممکن است که از راه برسد و شرایط به حالت عادی خودش برگردد.

روزها گذشت و هاو برنگشت. هر چه بیشتر می‌گذشت، افکار هِم جهت‌گیری‌های بیشتری به خودش می‌گرفت. «او مرا فراموش کرده. او خودش را از من پنهان می‌کند. این کار را عمداً انجام می‌دهد. چطور ممکن است دوست من به من خیانت کند؟»

این افکار، آخر هِم را عصبی کرد و هر چه بیشتر فکر می‌کرد بیشتر عصبی می‌شد، عصبی از اینکه هاو او را ترک کرده، عصبی از اینکه چرا دیگر پنیری در کار نیست؟ عصبی از اینکه چرا هر کار می‌کند نمی‌تواند شرایط را تغییر بدهد. بالاخره متوقف شد و فریاد زد: «این منصفانه نیست.» خسته از قدم زدن و آکنده از ناراحتی، هِم روی صندلی موردعلاقه‌اش نشست و شروع به فکر کردن کرد. «اگر هاو گم شده باشد چی؟ اگر صدمه دیده باشد یا بدتر چی؟» هِم عصبانی بودن را فراموش کرده و به فکر کردن درباره هاو و اینکه چه بلایی ممکن است سرش آمده باشد پرداخت.

فهرست مطالب کتاب صوتی