معرفی و دانلود کتاب صوتی تونل

معرفی کتاب صوتی تونل

خوآن پابلو کاستل، تنها زنی که در میان تمام آدم‌های زندگی‌اش قادر به درک او بود، تنها زنی که می‌توانست به او عشق بورزد را به قتل رسانده! ارنستو ساباتو، نویسنده‌ی برجسته‌ی آرژانتینی در کتاب صوتی تونل که از معدود رمان‌های اوست، داستان هنرمندی منزوی و جامعه‌گریز را روایت می‌کند که در پی دست یافتن به مفهوم عشق حقیقی، زندگی خودش و دیگران را به آتش می‌کشد.

درباره‌ی کتاب صوتی تونل

ویژگی محوری و پررنگی که می‌تواند شخصیت خوآن پابلو کاستل را تعریف کند، نفرت و بیزاری او نسبت به تمام آدم‌ها و جامعه‌ی آن‌هاست. هیچ کاری به اندازه‌ی خلوت کردن و دور شدن از جمع آدم‌ها، برای این نقاش جوان ضروری نیست. خوآن پابلو کاستل، همان شخصیت اصلی کتاب صوتی تونل (The Tunnel)، قرار است خودش داستان این کتاب و زندگی‌اش را روایت کند. او که حالا به جرم قتل در سلولی زندانی شده، قصد دارد علت نهفته پشت این جنایت را برای خوانندگان فاش کند. ارنستو ساباتو (Ernesto Sabato) داستانش را با اعتراف خوآن پابلو کاستل به قتل زنی به نام ماریا ایریبارنه آغاز می‌کند.

پابلو کاستل تصمیم دارد تا با وسواسی جنون‌آمیز همه‌ی جزئیات واقعه و علل دخیل در آن، ازجمله ویژگی‌های روانی و شخصیتی خودش را در بخش‌های مختلف کتاب صوتی تونل شرح دهد. ارنستو ساباتو رمان خود را در قالب صفحات اعتراف‌نامه‌ی این هنرمند درآورده؛ اعترافات هنرمندی که تصور می‌کند هیچ ویژگی خاصی ندارد و مثل تمام دیگر انسان‌ها، موجودی آمیخته با امیالی پست و نفرت‌انگیز است. نقاش تلاش می‌کند تا انگیزه‌اش را برای نگارش کامل و باجزئیات این اعترافات واکاوی کند. ظاهراً او تصور می‌کرده حالا که با این جنایت مشهور شده، عده‌ی زیادی از مردم نوشته‌های او را خواهند خواند و از در نظر گرفتن این احتمال که شاید چند نفری بتوانند واقعاً او را درک کنند، سرشار از امید و شعف می‌شده. میل به درک شدن توسط دیگری، جرقه‌ی نهفته در انتشار اعترافاتش بوده. جالب اینجاست که جرقه‌ی ارتکاب او به قتل نیز اشتیاق نسبت به برطرف شدن همین میل بوده است.

راوی کتاب صوتی تونل، داستان آشنایی خود را با ماریا این‌گونه آغاز می‌کند: در نمایشگاه آن سال، خوآن یکی از تابلوهای خود را که «مادری» نام داشته، به نمایش گذاشته بوده. تنهایی عمیق و گریزناپذیر انسان، معنای نهفته در این تابلو بوده، اما نقاش جوان احساس می‌کند که هیچ‌یک از آن بازدیدکنندگان و منتقدان پرادعا و پرسروصدا، این را درک نمی‌کنند. درواقع آن‌ها بدون توجه کافی به اثر او و تنها به اتکای جملات پرطمطراق و تکراری خود، در موردش صحبت می‌کنند و این قضیه موجب رنجش و احساس تنهایی خوآن می‌شود. در تابلو زنی دیده می‌شود که انگار مشغول تماشای فرزندش در حال بازی کردن شده. آن سوتر، قاب پنجره‌ای دیده می‌شود که به چشم‌اندازی در دوردست منتهی می‌شود. هیچ کدام از حاضران در نمایشگاه متوجه نمی‌شوند که چشم‌انداز مقابل نگاه زن، نکته‌ی اساسی تابلو است؛ هیچ کدام؛ به‌جز زن جوانی که خوآن تابه‌حال او را ندیده. تنها همین زن، به جای توجه به جزئیات غیراساسی نقاشی، مدت زیادی را به آن چشم‌انداز خیره می‌شود.

ارنستو ساباتو همین دیدار را که در مقابل تابلوی نقاشی صورت می‌گیرد،‌ بهانه‌ی آشنایی و ایجاد ارتباط میان دو شخصیت محوری کتاب صوتی تونل، یعنی خوآن و ماریا قرار می‌دهد. نقاش جوان با دیدن زنی که غرق در تماشای اثر او شده - طوری‌که انگار متوجه اتفاقات بیرون از خود نیست – غرق در این احساس شیرین می‌شود که عاقبت کسی را یافته که او را درک می‌کند. پس از پایان آن شب، مرد نقاش موفق نمی‌شود ماریا را پیدا کند. احساس ناامیدی بر خوآن چیره می‌شود و این باور را به او القا می‌کند که در میان هزاران ساکن این شهر، هیچ‌گاه موفق نخواهد شد زن را بیابد. بااین‌حال زن برای او از چنان اهمیتی برخوردار بوده که تا آخرین روز نمایشگاه، به امید دیدن مجدد او به آن‌جا می‌رفته و همه‌ی افراد را زیر نظر می‌گرفته است.

با پایان دوره‌ی نمایشگاه، خوآن پابلو کاستل از دیدار مجدد ماریا ناامید می‌شود؛ اما مدتی بعد به‌صورت اتفاقی او را در خیابان می‌بیند و جلو می‌رود تا با او صحبت کند. ارتباط میان آن‌ها و علاقه‌ی خوآن به زن، هر روز بیشتر می‌شود؛ اما مشکل اینجاست که ماریا ازدواج کرده و شوهر دارد. ارنستو ساباتو در کتاب صوتی تونل، به تحلیل روانی مرد جوان و جامعه‌گریزی می‌پردازد که در نهایت دست به قتل شخص محبوب خود می‌زند. راوی داستان ما را با خود همراه می‌کند و در اعماق لایه‌های شخصیتش، نقاطی مثل حسادت، خودشیفتگی، ابتذال و حرص را می‌یابد. آیا ظهور عشق در انسان، با وجود تمام این نقاط منفی ممکن است؟

کتاب صوتی تونل را نشر صوتی رادیو گوشه با صدای مسعود کرامتی و براساس ترجمه‌ی مصطفی مفیدی منتشر کرده و نسخه‌ی متنی کتاب را انتشارات نیلوفر به چاپ رسانده است.

اقتباس سینمایی از کتاب تونل

• لئون کلیمووسکی (León Klimovsky) در سال 1952 با اقتباس از این رمان ارنستو ساباتو، فیلم El túnel را بر پرده‌های سینما برد.
• در سال 1988 نیز فیلم دیگری با همین نام، The Tunnel و با اقتباس از همین کتاب، اکران شد. کارگردان این فیلم تریلر، آنتونیو دروو (Antonio Drove) بود.

کتاب صوتی تونل برای چه کسانی مناسب است؟

گوش سپردن به کتاب صوتی تونل را به تمام علاقه‌مندانِ ادبیات آمریکای جنوبی و رمان‌های روان‌شناختی توصیه می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی تونل می‌شنویم

خودبینی در جاهایی بسیار نامحتمل لانه می‌کند؛ در پوشش مهربانی، ازخودگذشتگی و گشاده‌دستی. وقتی پسربچه‌ای بیش نبودم، از این فکر که روزی مادرم خواهد مرد، دچار یأس می‌شدم. آدم وقتی بزرگ می‌شود، می‌فهمد که مرگ نه‌تنها قابل تحمل، بلکه آرامش‌بخش است. برایم قابل تصور نبود که او هم می‌تواند مرتکب خطاهایی بشود. حالا که مرده، می‌توانم بگویم که او هم همان‌اندازه خوب بود که یک انسان می‌تواند باشد. ولی به یاد می‌آورم که در سال‌های واپسین عمرش که دیگر مرد بزرگی شده بودم، وقتی آثار نامحسوس خودبینی یا غرور را در زیر پوشش مهربانی و بخشندگی‌اش کشف کردم، دلم به درد آمد. اتفاقی بس روشنگرتر، وقتی برای من رخ داد که او به سبب سرطان، تحت عمل جراحی قرار گرفت. من برای اینکه سر وقت برسم، ناچار بودم دو شبانه‌روز تمام را بی‌خواب در راهرو باشم. وقتی به کنار بسترش رسیدم، لبخند مهربانی چهره‌اش را روشن کرد و در این حال، زیرلب کلمات مهرآمیزی را زمزمه کرد و من در اعماق تاریک وجودم، بیدار شدن غروری خودپسندانه را برای اینکه خودم را به موقع رسانده بودم، احساس کردم. فکرش را بکنید! او برای من دلسوزی می‌کرد که این‌قدر خسته شده‌ام.

فهرست مطالب کتاب صوتی