معرفی و دانلود کتاب صوتی بندانگشتی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی بندانگشتی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی بندانگشتی
گرتا زنی میانسال است که از دار دنیا هیچ چیز ندارد. تمام فکر و ذکر او یک آرزوی بزرگ است که تا حالا برآورده نشده. به نظر شما آیا مارتین پاول نویسندهی کتاب صوتی بندانگشتی قرار است در این کتاب آرزوی گرتا را برآورده کند؟
دربارهی کتاب صوتی بندانگشتی
مارتین پاول (Martin Powell) در کتاب بندانگشتی (Thumbelina) داستان زندگی زنی میانسال به نام گرتا را روایت میکند که فقط یک آرزوی بزرگ دارد. او زندگی فقیرانهای دارد اما بزرگترین آرزوی او ثروتمند شدن نیست. تمام خواستهی گرتا این است که بچهدار شود! تا این که یک روز او از دیدن یک دختر کوچک که از لابهلای گلبرگهای یک شکوفه بیرون میآید شگفتزده میشود! آیا گرتا دارد خواب میبیند یا این راستیراستی یک گل جادویی است؟
گرتا که همیشه دلش میخواست برای خودش فرزندی داشته باشد، این دختر کوچک را به فرزندی قبول میکند و نام او را میگذارد: «بندانگشتی». اما داستان همینجا تمام نمیشود. یک شب در حالی که گرتا در خواب خوش به سر میبرد، موجودی عجیب از تاریکی بیرون میآید و بندانگشتی را میدزدد. بندانگشتی حالا در یک جنگل گم شده و تنهاست. اگر بخواهد دوباره گرتا را ببیند، باید از موجودات جنگل کمک بگیرد. یعنی داستان بندانگشتی و گرتا چهطور پیش میرود؟ برای جواب این سؤال، کافی است کتاب صوتی بندانگشتی را بشنوید و از ماجراهای گرتا و دختر کوچولویش سر دربیاورید.
کتاب صوتی بندانگشتی برای چه کسانی مناسب است؟
کودکان 8 تا 11 سال مخاطب این کتاب داستان جذاب و شنیدنی هستند.
مارتین پاول را بیشتر بشناسیم
مارتین پاول نویسندهی صدها داستان علمی تخیلی، معمایی و ترسناک است. او از سال 1986 در صنعت کتابهای مصور کار میکند و همکاری با شرکتهای بزرگی همچون مارول، دی سی، مالیبو، کالیبر، مون استون و دیزنی را در کارنامهی حرفهای خود دارد. مارتین پاول همچنین کتابهای کودکانه مینویسد و اغلب این آثار را در قالب نثر و مجموعههای داستان کوتاه منتشر کرده است.
در بخشی از کتاب صوتی بندانگشتی میشنویم
در یک شب بارانی دوتا سکهش رو برداشت و به سمت کلبهی جادوگر، از تپه بالا رفت. وقتی به مقصد رسید، قبل از اینکه در بزنه، پیرزن از کلبه بیرون اومد. گرتا با دستپاچگی گفت: «سلام خانم! شما من رو نمیشناسین. اسمِ من...»
جادوگر: داره بارون میآد، زودتر بیا داخل گرتا. من منتظر اومدنت بودم!»
گرتا: «تو اسم من رو میدونی؟! چطور ممکنه؟»
جادوگر گفت: «البته که میدونم! همینطور میدونم که برای چی اینجا هستی! دوتا سکهت رو پیش خودت نگهدار. اونها تنها سرمایهی تو هستن. به راحتی میتونم چیزی که از من میخوای رو انجام بدم. بیا بگیرش! این دونهی جادویی رو توی گلدونت بِکار تا آرزوت برآورده بشه.»
گرتا با خوشحالی از جادوگر تشکر کرد و مطمئن بود که اون دونهها تغییر بزرگی توی زندگیش به وجود میآرن. کیسه رو محکم توی دستهاش نگهداشت و مسیر برگشت به باغش رو پیش گرفت.
به خونه که رسید، قبل از اینکه لباسهای خیسش رو عوض کنه، با عجله یک گلدون برداشت و کُلِش رو با خاک مفید باغش پر کرد. بعد دونهی جادویی رو با دقت کاشت. چیزی از کاشتن دونه نگذشته بود که جادو کار خودش رو کرد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی بندانگشتی |
نویسنده | مارتین پاول |
مترجم | فاطمه خانلری |
راوی | عارف امیری، نرگس داغمه چی، مبینا چیت سازان، محمد طالشیان |
ناشر صوتی | آوارسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان سرگرم کننده کودک |