معرفی و دانلود کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا

معرفی کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا

کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا نوشته‌ی زهره حاتمی از یازده داستان کوتاه تشکیل شده است. داستان‌های گردآمده در این کتاب طیف وسیعی از سبک‌های ادبی را شامل می‌شوند. تنهایی و نوستالژی‌گرایی دو مضمون عمده‌ و تکرارشونده در این مجموعه داستان صوتی‌اند.

درباره کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا:

زهره حاتمی در مقدمه‌ای که بر کتاب خود، «با حافظ در آلاسکا» نوشته است، داستان‌های کوتاه این مجموعه را به نقشه راهنمایی برای سیر و سیاحت در فضای تهران دهه‌‌ی پنجاه تشبیه کرده است؛ به راستی نیز چنین است. شنونده‌ی کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا با شنیدن همان نخستین سطور اثر پی می‌برد که «مکان» در داستان‌هایی که حاتمی در این مجموعه گرد آورده، برای خود شخصیتی مجزا و هویتی خاص دارد؛ تا آنجا که می‌توان، برای مثال شهر آلاسکا در داستان نخست را، به چشم یک کاراکتر داستانی نگاه کرد.

اما همانطور که پیش از این ذکر شد، بیشتر قصه‌های این مجموعه در کوچه‌پس‌کوچه‌های تهران قدیم می‌گذرد؛ آدم‌هایی که زهره حاتمی در داستان‌هایش خلق کرده، همه کم و بیش گمشده‌ای دارند و به نوعی تکاپو و جستجویی دائمی‌اند؛ در این میان فضای شهری نقش دفتر خاطراتی را ایفا می‌کند که در خیابان‌ها و بولوارهایش انبوهی یاد و خاطره به جا مانده و در انتظار بازیافته شدن است.

به طور کلی، یازده داستانی که در کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا به آنها گوش خواهید داد، در کنار هم نشان‌دهنده‌ی شناخت نویسنده از سبک‌های گوناگون ادبی‌اند. در میان این یازده داستان هم آثاری با روایت رئالیستی و هم کارهایی با روایت مدرنیستی یافت می‌شود. در مورد زبان آثار نیز وضع به همین منوال است؛ به این معنا که حاتمی از اتخاذ سبکی خاص و یکسان اجتناب کرده و اجازه داده تا بافت هر قصه به عناصری چون لحن و زبان آن شکل بدهد، و نه برعکس.

عناوین داستان‌های کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا، به ترتیب چنین است: «با حافظ در آلاسکا، آنسوی اتوبان، خانه‌ای در دلگیرترین خیابان جهان، محبوب میدان انقلاب، چیزیم نیست فقط دلم گرفته است، برف سنگین، روز اول، سوسو خانم، مادربزرگ، مردی که شهرش را گم کرده بود، سهراب».

کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به ادبیات فارسی معاصر و دوست‌داران داستان‌هایی با روایت واقع‌گرایانه، قطعا این اثر را باب سلیقه‌ی خود خواهند یافت.

در بخشی از کتاب صوتی با حافظ در آلاسکا می‌شنویم:

پیش از اینکه از ایستگاه مترو بیرون بیایم یک بار دیگر به کاغذ کوچکی که نشانی را روی آن نوشته بودم نگاهی انداختم. بولوار سن ژرمن، شماره 75. نشانی سرراستی بود؛ کاغذ را در کیفم گذاشتم و داخل کیف را با دقت نگاه کردم. کارت دانشجویی، کارت رفت و آمد ماهانه، دفترچه‌ی یادداشت، و کیف پول خردم همه سر جایش بود. با اینکه پیش از ورورد به مترو محتویات کیفم را حاضر غایب کرده بودم، و تمام مدت کیف زیر ژاکتم پنهان بود، باز باید به درجه‌ی اطمینانم درجه می‌دادم. خودم هم خنده‌ام گرفت. بیخود نبود دوستانم اسمم را گذاشته بودند نسرین پوآرو!

خروجی بولوار سن ژرمن درست روبه‌رویم بود. پایم را به دقت روی اولین پله‌ی پلکان برقی گذاشتم و دسته‌ای از چتری‌هایم را روی پیشانی ریختم. دلم می‌خواست در برخورد اول معصوم و آراسته به نظر برسم. همان دختری که خانم اعتضادی در انتظار دیدارش بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی