معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی افشین قهرمان

معرفی کتاب صوتی افشین قهرمان

کتاب صوتی افشین قهرمان اثری از صفیه پرماس از مجموعه ماجراهای افشین و دایی به‌روز است. پرماس در این داستان ماجرای افشین و بازی جدیدی که تمام وقتش را با آن می‌گذراند، برای ما نقل کرده است. افشین آن‌قدر در این بازی جدید غرق شده و با قهرمانِ آن‌، همذات‌پنداری می‌کند که دیگر تفاوتِ میان فضای بازی و دنیای واقعی را تشخیص نمی‌دهد.

درباره‌ی کتاب صوتی افشین قهرمان

صفیه پرماس در کتاب صوتی افشین قهرمان از ماجراهای ادامه‌دار افشین و بازی‌ بی‌رویه‌ی او با وسایل الکترونیکی برای ما گفته است. ماجرای این داستان از این قرار است که افشین یک بازی جدید در تبلت مادرش پیدا کرده و حتی وقتی با مادر به پارک هم می‌رود، سرسبزی درختان و وسایل بازیِ پارک هم او را سر شوق و ذوق نمی‌آورند. افشین مدام مشغول این بازی جدید است و نه از محیط اطراف و نه از دور هم بودن با خانواده‌اش لذتی نمی‌برد. کارهای او کم‌کم باعث نگرانی پدر و مادرش شده است. افشین آنقدر در بازی غرق شده که فکر می‌کند مانند ژان، قهرمان این بازی، قوی و پر زور است و به همین خاطر، به کارهای عجیب‌وغریب دست می‌زند. روزی که افشین با مادرش، به خانه‌ی مادربزرگ می‌رود، به تقلید از ژان، در اوج تابستان، لباس قرمز پشمی می‌پوشد، مثل ژان می‌خندد و دقیقا مانند ژان، حرکات رزمی اجرا می‌کند! همه از کارهایش تعجب می‌کنند، اما افشین اهمیتی به این موضوع نمی‌دهد تا اینکه بالاخره بی‌احتیاطی‌اش باعث بروز دردسر برای خودش و بقیه می‌شود!

امروزه کمتر کودکی را پیدا می‌کنید که به انواع و اقسام بازی‌های ویدئویی علاقه نداشته باشد و این بازی‌ها، به بخشی از زندگیِ روزمره‌ی آن‌ها تبدیل نشده باشد. اغلب والدین با نگرانی به این موضوع می‌نگرند و از نظر آن‌ها این امر آزاردهنده است که فرزندشان به جای بازی با هم‌سالان خود در فضای بیرون از خانه یا پرداختن به تکالیفش، ساعت‌ها وقت خود را به بازی‌های ویدئویی اختصاص دهد. این درست است که بازی‌های ویدئویی از مزایای مختلفی برخوردارند: آن‌ها باعث تقویت هماهنگی میان چشم و دست شده و سرعتِ نشان دادنِ واکنش به محرک‌های گوناگون را در افراد بالا می‌برند. این بازی‌ها همچنین به دلیل پیچیدگی‌هایی که دارند، به پرورش قابلیت‌های هوشی و مهارت حل مسئله در فرد کمک می‌کنند و اگر به صورت گروهی انجام شوند، مهارت‌های مشارکت و کارهای گروهی را نیز در وی، رشد می‌دهند اما در مقابل، معایب بسیاری نیز در این بازی‌ها و پرداختنِ طولانی‌مدت به آن‌ها وجود دارد. از افزایش اضطراب، پرخاشگری، رفتارهای خشونت‌آمیز و ضد اجتماعی و افسردگی در افراد گرفته تا مشکلات حرکتی و جسمانی و اعتیاد! از این رو توصیه می‌شود که در ابعاد مختلف این بازی‌ها، از محتوای بازی گرفته تا مدت زمانی که کودک مشغول آن است، نظارت والدین وجود داشته باشد تا کودک و نوجوان در عین سرگرم شدن و بهره بردن از مزایای این بازی‌ها، از آسیب‌های آن در امان بمانند. صفیه پرماس در کتاب صوتی افشین قهرمان تلاش کرده است تا با زبانی دوستانه و آشنا، کودکان و والدین را از چنین آسیب‌ها و خطراتی آگاه کند.

کتاب صوتی افشین قهرمان به همت پلیس فتا و در همکاری با نشر عترت‌نو، با قلم صفیه پرماس و خوانش پیمان قریب‌پناه و شیوا نظری در اختیار عموم علاقه‌مندان و مخاطبان کودک قرار گرفته است.

درباره‌ی مجموعه ماجراهای افشین و دایی بروز

ماجراهای افشین و دایی بروز، محصولی به سفارش معاونت امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات با همکاری پلیس فتا ناجاست. در این مجموعه داستان‌های کوتاه، با زبانی صمیمانه و کودکانه، آسیب‌هایی که فضای مجازی و بازی‌های رایانه‌ای و استفاده‌ی کنترل‌نشده و بیش از اندازه از ابزارهای الکترونیکی برای کودکان و همین‌طور بزرگسالان در بر دارند، به افراد یادآوری می‌شوند. هدف از انتشار مطالبی از این دست توسط پلیس فتا، افزایش آگاهی و سطح سواد مجازی میان کاربران است. از جمله آثار منتشر شده از این مجموعه می‌توان به «کارآگاه کوچولو»، «سفر به موزه» و «افشین قهرمان» اشاره کرد.

کتاب صوتی افشین قهرمان برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ کتاب صوتی کارآگاه کوچولو برای کودکان بین شش تا دوازده سال که وقت زیادی را صرف بازی کردن و خیره شدن به صفحات مانیتور گوشی‌های تلفن همراه، تبلت و رایانه می‌کنند، مفید و آگاهی‌دهنده است.

در بخشی از کتاب صوتی افشین قهرمان می‌شنویم

افشین و مادرش به پارک رفته بودند. آن‌ها در محله‌شان پارک زیبایی داشتند؛ اما افشین حال و حوصله‌ی بازی نداشت و دلش می‌خواست بازی مورد علاقه‌اش را با تبلت بازی کند. برای همین به‌جای بازی در پارک، کنارِ مادر روی نیمکت نشسته بود. مادرش گفت: «افشین جان نمی‌خوای بری بازی کنی؟»

افشین جواب داد: «نه مامان، اصلاً حوصله‌ی بازی ندارم.» بعد کمی مکث کرد و گفت: «... مممم مامان جون می‌تونم با تبلت شما بازی کنم؟»

مادر با تعجب به افشین نگاهی کرد و جواب داد: «پسرم اینجا پر از درخت و وسایل بازیه، بهتر نیست از این طبیعت لذت ببری و بری با وسایل پارک بازی کنی؟»

افشین اخم‌هایش در هم رفت و گفت: «مامان من چندبار همه‌ی این پارک را دیدم. الان دلم می‌خواد بازی کنم؛ اما قول می‌دم زیاد بازی نکنم... اجازه می‌دی؟»

مادر جواب داد: «باشه؛ اما بهتره بریم خونه و اونجا بازی کنی.»

آن‌ها بلند شدند و به‌سمت خانه حرکت کردند. چون صبح بود، تازه باغبان به درختان و گل‌ها آب داده بود و بوی نم خاک در فضای پارک پیچیده بود. افشین در حالی که داشت با خودش فکر می‌کرد، لبخندی روی لبانش نشست.

فهرست مطالب کتاب صوتی