معرفی و دانلود کتاب صوتی خاطرات تابستان

معرفی کتاب صوتی خاطرات تابستان

کتاب صوتی خاطرات تابستان نوشته‌ی فاطمه اشرفی، داستانی آموزنده برای کودکان و نوجوانان است که با هدف برقراری ارتباط با خدا نوشته شده. در این قصه، بچه‌ها به همراه معلمشان به یک اردوی تابستانی می‌روند تا در دل طبیعت، نشانه‌هایی از خداوند را پیدا کنند.

درباره‌ی کتاب صوتی خاطرات تابستان

در مدرسه چیزهای زیادی از دین و خداشناسی به بچه‌ها یاد داده‌اند، اما درس‌هایی هست که بچه‌ها خارج از مدرسه و فضای درس و کلاس، بهتر آن‌ها را یاد می‌گیرند. از جمله‌ی این درس‌ها خداشناسی و برقراری ارتباط با خداوند است؛ زیرا نشانه‌های وجودی خدا در هر زمینه‌ای چنان پررنگ است که شاید جستجو در میان سطور و اوراق کتاب‌ها آن‌چنان که باید حق مطلب را ادا نکند.

فاطمه اشرفی، در قالب داستانی از یک اردوی تابستانه، تلاش کرده تا نشانه‌های وجود خداوند را به بچه‌ها یادآور شود و به آن‌ها کمک کند تا با برقراری ارتباط با طبیعت،‌ خداوند را بهتر بشناسند. این قصه، در کتاب صوتی خاطرات تابستان روایت می‌شود.

ماجرای کتاب صوتی خاطرات تابستان از این قرار است که روزی احمد که پسری نوجوان است، بنر اردوی تابستانه‌ی مسجد را می‌بیند که بر روی دیوار مسجد نصب شده. بنر از بچه‌ها دعوت کرده که برای شناخت بهتر خداوند، در این اردو ثبت‌نام کنند و به طبیعت سفر کنند. احمد برای شرکت در این کلاس مشتاق می‌شود، چون هیچ‌وقت در خانه، جواب سوال‌هایش درباره‌ی خدا را آن‌طورکه باید و شاید نمی‌گیرد. احمد تصمیم می‌گیرد تا تنهایی به این اردو نرود و به همین خاطر،‌ خواهرش مریم را هم در این اردو ثبت نام می‌کند.

اولین جلسه‌ی این اردوهای تابستانی، از سفر به یک مزرعه شروع می‌شود. بچه‌ها آزادند که در مزرعه بچرخند و به هرچه که در اطرافشان می‌بینند دقت کنند؛ چون طبیعت مخلوق خداوند است و با دقت در آن می‌توان رد و اثری از خالق بزرگ آن پیدا کرد. مریم در مزرعه، با جوی آبی مواجه می‌شود که چند غاز در آن در حال شنا کردن‌اند. اما یک جوجه غاز به همراه مادرش در کناری ایستاده و شنا نمی‌کند. مریم علت این مسئله را از معلمشان جویا می‌شود و معلم برایش توضیح می‌دهد که جوجه غاز چند روزی مریض است و مادرش برای مراقبت از او، قید شنا و آب‌تنی کردن را زده...

کتاب صوتی خاطرات تابستان کاری از نشر صوتی احسان است. این کتاب را با صدای محمد یوسف بیاتی و سارا نوری می‌شنوید.

کتاب صوتی خاطرات تابستان برای چه کسانی مناسب است؟

این قصه را به کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به خداشناسی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی خاطرات تابستان می‌شنویم

آن روز صبح که به دنبال محمدامین رفتم مادرش در را برایم باز کرد و گفت: «محمدامین امروز به کلاس نمی‌آید. او مسموم شده است و چند روزی باید در خانه استراحت کند.» من با ناراحتی به کلاس رفتم. موقع حضور و غیاب آقای رحمانی پرسید: «محمدامین چرا امروز به کلاس نیامده؟» من در جواب گفتم: «آقا امروز که به دنبال محمدامین رفتم مادرش گفت که بیمار است.» دو روز گذشت و محمدامین به کلاس نیامد. روز بعد آقای رحمانی گفت: «بچه‌ها، دوستتان محمدامین مسموم شده است. من هم دلم برایش تنگ شده. از طرفی عیادت مریض در دین اسلام سفارش شده است. خداوند متعال در حدیثی می‌فرمایند: «ای فرزند آدم، مریض شدم و تو به عیادتم نیامدی.» انسان در جواب می‌گوید: «پرورگارا، چگونه تو را عیادت کنم درحالی‌که تو پروردگار جهانیانی؟»»

فهرست مطالب کتاب صوتی