معرفی و دانلود کتاب شامگاه فلسفه: مروری بر رکود تفکر فلسفی در ایران
برای دانلود قانونی کتاب شامگاه فلسفه: مروری بر رکود تفکر فلسفی در ایران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شامگاه فلسفه: مروری بر رکود تفکر فلسفی در ایران
بهروز عباسپور در کتاب شامگاه فلسفه: مروری بر رکود تفکر فلسفی در ایران، به موضوع رکود فلسفه پس از ملاصدرا در ایران میپردازد و این دوره تقریبا چهارصد ساله را به دو دوره ماهوی متفاوت تقسیم میکند.
یکی از پرسشهایی که مدتها ذهن نگارنده را به خود مشغول داشته و علیرغم کنکاش بسیار هیچگاه پاسخ روشن و قانع کنندهای نیافته این است که چرا در چند سدهی اخیر یعنی حدوداً پس از جنبش رنسانس در حالی که تفکر فلسفی غرب تحرک شگفتانگیز و بیسابقهای را آغاز کرده و همچنان ادامه میدهد به طوری که هر از گاهی شاهد حضور نحلهای جدید با آراء و افکاری متفاوت هستیم، اما در همین زمان یعنی تقریباً پس از ملاصدرا، گویی تفکر فلسفی در ایران رو به خاموشی و زوال گذاشته است؟
شاید بتوان این پرسش را به نحو ملموستری چنین بیان کرد که چرا دانشجوی فلسفهی ما در بررسی تاریخ فلسفهی اسلامی، حکمت متعالیه ملاصدرا را به عنوان آخرین مبحث مطالعه میکند اما مجبور است سیر تاریخ فلسفه غرب را اگر نگوییم تا فوکو و دریدا و گادامر، حداقل تا هیدگر و برگسون دنبال نماید؟
البته میپذیریم که چنین پرسشی ضرورتاً پیشفرضهایی را در خود دارد. پیشفرضهایی از این دست که: پرسشهای مذکور نتیجه خودباختگی و مقهور شدن پرسنده در برابر تمدن و فرهنگ غرب نیست و متفکرینی چون اسپینوزا، لایبنیتس، کانت، هگل، شوپنهاور، نیچه، هیدگر و... فی نفسه در عرصهی فلسفه جایگاه بلندی دارند.
بدیهی است که در حال، نمیتوانیم به اثبات صحت چنین پیشفرضهایی بپردازیم. نه به این دلیل که چنین اعتقادی، صرفاً امری باطنی و شهودی است و هیچ معیار و سنجهی دقیقی برای بررسی صحت و سقم آن وجود ندارد بلکه از آن جهت که پرداختن به این موضوع، هدف اصلی نگارش کتاب شامگاه فلسفه را مخدوش خواهد نمود. مضافاً اینکه به قاطعیت میتوان گفت هیچ نوشتهای نیست که پیش فرضی در خود نداشته باشد. لذا اصرار بر تعقیب مبانی، صرفاً سلسلهای نامتناهی در پیش روی محقق کنجکاو میگذارد که نهایتاً به هیچ نتیجه محصّلی نخواهد رسید.
آن که بیش از همه از پیشفرضها وحشت داشت و همواره با خود میگفت: «هیچگاه هیچ چیز را حقیقت نپندارم جز آنچه درستی آن بر من بدیهی شود» و «به همین جهت میبایست یکبار در زندگی تصمیمی قاطع بگیرم و خود را از قید تمام آرایی که تا آن زمان پذیرفته بودم وارهانم و اگر میخواستم بنای استوار و پایداری در علوم تأسیس کنم لازم بود کار پیریزی را یکسره از نو آغاز کنم» در نهایت به اصل واضح و بدیهیاش دست یافت: «میاندیشم پس هستم.» اما بسیاری در پاسخ او گفتند که این قضیّه، «وجودِ» گویندهاش را به عنوان پیشفرض در خود دارد.
گذشته از این باید در نظر داشت که هدف غایی شخصی همچون دکارت، ایجاد ریاضیات عام بود به نحوی که با یقینی هندسی، تمام معارف و علوم را از نو پایهریزی کند و در همان هندسه که کعبه آمال او بود روزی اقلیدس گفته بود: «کوتاهترین فاصله بین دو نقطه، یک خط راست است» و ما اکنون در پسِ این قضیه، جمله دیگری را نیز میبینیم: «اگر فضای هندسی ما مسطّح باشد!»
با این همه، شرط ورود به هر بحثی شفافیت و وضوح مفاهیم مورد استفاده در آن است. ما ناگزیریم برای درک سخن کسی که میگوید: «فلسفه، تفکر پیر و فرتوت است و به پایان تاریخ خود رسیده است.» مقصودش را از واژهی «فلسفه» دریابیم و بدانیم که طبق چه شواهد و آثاری، حکم به پایان عمر فلسفه – بدانگونه که او میفهمد - داده است. البته باید تلاش کنیم تا در دام تعریف فلسفه نیفتیم زیرا همانگونه که توضیح خواهم داد، این کار یکسره بیفایده است و تنها بر پیچیدگی مطلب میافزاید بیآنکه به نتیجه دلخواه نیز برسد.
خواندن این کتاب شما را علاوه بر چالشی که عباسپور مطرح کرده است با چالشهای گوناگون و لذتبخش دیگری در فلسفه نیز روبهرو خواهد کرد و شاید یکی از آنها این باشد که آیا واقعا فلسفه در ایران به رکود رسید یا به کمال؟
در بخشی از کتاب شامگاه فلسفه میخوانیم:
کاملاً طبیعی است که هر فیلسوفی بر اساس نظام فلسفی خویش، تعریفی از فلسفه ارائه میدهد و این بدان معنی است که فیلسوف پیش از آنکه به تعریفی تفصیلی از فلسفه دست یابد به تفکر فلسفی میپردازد. در واقع تمام تعاریفی که فلاسفه از فلسفه میدهند مؤخر بر خود تفکر فلسفی است. البته در تدوین و تنظیم تفکرات فیلسوف، تعریف فلسفه میتواند – و حتی به تعبیری باید – پیش از هر بحثی قرار گیرد اما آنچه که به واقع در ذهن فیلسوف و در ساحت تفکر سیّال و غیرمقیّد او رخ میدهد خلاف این امر است. به این ترتیب، تعابیر متفاوتی از فلسفه وجود دارد که شاید بعضاً ضد هم نیز باشند. چنانکه بهعنوان مثال هیدگر معتقد است:
فلسفه در ماهیت یونانی است؛ یونانی در این مورد به معنای آن است که ماهیت فلسفه در اساس چنان است که نخستین بار مناسب دنیای یونانی بود.
و در مقابل، راداکریشنان –متفکر و مورخ هندی– میگوید:
بررسی تاریخ فلسفه ما را به این نتیجه انکارناپذیر رهنمون میشود که تفکرات فلسفی در هند زودتر از یونان آغاز شد. قرن ششم قبل از میلاد نمودار آغاز فلسفه در یونان است، حال آنکه در هندِ این عصر، فلسفه پیشرفت چشمگیری کرده بود. به این ترتیب، در تاریخ عمومی فلسفه باید داستان را با هند آغاز کرد، نه با یونان.
باید توجه نمود که این بحث صرفاً جدالی بر سر افتخار داشتن اولین فیلسوف تاریخ نیست بلکه ریشهی چنین بحثهایی را باید در تعابیری که هر یک از طرفین از واژه «فلسفه» دارند جستجو کرد. اگر از دید فیلسوف غربی، تفکر آسیایی تفکر عرفانی است نه فلسفی؛ از دید متفکر شرقی «درست نیست که فلسفهی اوپانیشاد را به این دلیل که عرفانی است از گزارش عمومی فلسفه خارج کنیم. اگر چنین کنیم مجبور میشویم قسمت اعظم فلسفهی یونانی را نیز از این گزارش عمومی کنار بگذاریم» و طبیعی است که نتیجهی چنین تسویهای، حذف متفکرینی چون فیثاغورت، افلوطین، ژان اسکات اریژن و... از تاریخ فلسفهی غرب خواهد بود.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
بخش اول: کلیّات
فلسفه چیست؟ فیلسوف کیست؟
رکود تفکر فلسفی در ایران
مشکلات پژوهشهای متکی بر دادههای تاریخی
بخش دوم: عوامل رکود
فصل اول: از آغاز تا جنبش مشروطه
عوامل سیاسی
عوامل دینی و مذهبی
عوامل فرهنگی
فصل دوم: پس از جنبش مشروطه
منابع و مآخذ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شامگاه فلسفه: مروری بر رکود تفکر فلسفی در ایران |
نویسنده | بهروز عباسپور |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 104 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-833-3 |
موضوع کتاب | کتابهای فلسفه |