معرفی و دانلود کتاب سلام، آقای ونسان
برای دانلود قانونی کتاب سلام، آقای ونسان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سلام، آقای ونسان
رضا خاکی نژاد یکی از داستاننویسانِ توانای ادبیات معاصر ایران است. در کتاب سلام، آقای ونسان مخاطب یازده داستان کوتاه خواندنی از این نویسنده خواهید بود. داستانهای این مجموعه، غالباً رنگوبویی اجتماعی دارند و از روایتی رئالیستی (واقعگرا) برخوردارند.
درباره کتاب سلام، آقای ونسان
کتاب سلام، آقای ونسان مجموعه داستانی از رضا خاکی نژاد، نویسندهی حاذق و کارکشتهی معاصر، است. این اثر که نخستین بار در تابستان سال 1388 به چاپ رسید، از یازده داستان کوتاهِ جذاب و خواندنی تشکیل شده است. این یازده داستان کوتاه، به ترتیب عناوین پیش رو را بر خود دارند: «چه بهانهای بهتر از این؟»، «چهارشنبهسوری»، «به گردنم بیاویز»، «شیوهی عاشقکشی»، «توی تراس، روی صندلی بوریابافت»، «به چشمان ترم بنگر»، «سلام آقای ونسان»، «آخر هفتهی رؤیایی»، «هندوانه»، «مراقبتهای محسوس و نامحسوس» و «لبهی تاریکی». حتی اگر قبل از این هیچیک از داستانهای مجموعهی پیش رو را نخوانده باشیم، صرفاً با دقت به اسمِ داستانها، در قلم رضا خاکی نژاد پی به نوعی شاعرانگیِ آکنده از ظرافت میبریم. شاعرانگی البته تنها ویژگیِ ممتاز قلم نویسندهی مجموعهی سلام، آقای ونسان نیست. در کار رضا خاکی نژاد مؤلفههای نظرگیرِ دیگری نیز یافت میشود. از جمله: دقتِ نظر بالا، که خود را در توصیفات دقیق و باورپذیر نشان میدهد؛ توجه هنرمندانه به جزئیاتی که فضای یک داستان را برمیسازد؛ و شاید مهمتر از همه: چیرگی بر عناصر داستانی، از جمله شخصیت، پیرنگ، فضا و زمان و ...
در سطور نخست مطلب خویش، گفتیم که داستانهای کتاب سلام، آقای ونسان، غالباً رنگوبویی اجتماعی دارند و از روایتی رئالیستی برخوردارند. در اینجا لازم است این نکته را اضافه کنیم که واقعگراییِ مشهود در این اثر، منافاتی با ظرایفی نظیر شاعرانگیِ قلم، که در بند پیشین بدان اشاره کردیم، ندارد. شاعرانگیِ داستانهای کتاب پیش رو، از جنس شاعرانگیِ آثار آنتون چخوف، نویسندهی نامدار اهل روسیه، است. هماو که در داستانهایش، به کشف جوهر شاعرانهی زندگی نائل آمد، و این نکته را به اثبات رسانید که زندگی بشری، در معمولیترین حالات خویش نیز، واجد سویههای پررنگ زیباییشناختیست. رضا خاکی نژاد نیز، به تأسی از چخوف، در داستانهایش وجهِ شاعرانهی زندگیِ روزمرهی انسانها را ترسیم کرده است. از این رو، قصههای او در عین واقعگرا بودن، واجد سویههای پررنگ احساسی و زیباییشناختیاند.
عنوان کتاب پیش رو، به نامِ ونسان ونگوگ، نقاش پرآوازهی هلندی اشاره دارد؛ هنرمندی دردآشنا و بزرگ، که علیرغم زندگی دشواری که داشت، در نقاشیهایش همواره بارقههای شادیبخش زندگی را تصویر نمود. داستانهای کتاب سلام، آقای ونسان نیز چنیناند. در آنها نویسنده زندگی را، در تمامیت آن، تجلیل نموده، اما در عین حال، از اشاره به دشواریهای سرنوشت آدمی نیز، رویگردان نبوده است.
کتاب سلام، آقای ونسان توسط نشر چشمه در اختیار مخاطبین علاقهمند قرار گرفته است.
کتاب سلام، آقای ونسان مناسب چه کسانی است؟
دنبالکنندگان ادبیات روز ایران، و علاقهمندان به داستانهای کوتاهِ رئالیستی، دو گروه از مخاطبین اصلی کتاب سلام، آقای ونسان از رضا خاکی نژاد به شمار میروند.
با رضا خاکی نژاد بیشتر آشنا شویم
رضا خاکی نژاد (متولد سال 1328) نویسندهی کارکشتهی ایرانی است. او کار خود را به عنوان روزنامهنگار آغاز کرد، اما در ادامه به حرفهی داستاننویسی روی آورد و با خلقِ آثاری چند، دل از مخاطبین عام و منتقدان ادبی ربود. کتاب سلام، آقای ونسان مشهورترین اثر منتشرشده از این نویسندهی توانا به شمار میرود.
در بخشی از کتاب سلام، آقای ونسان میخوانیم
کنار خیابان، انگشت اشارهاش را بلند کرد تا بگوید «تاکسى»... اما منصرف شد. به آپارتمان بازگشت. توى راهپله ساختمان، بوى خون به مشام مىرسید. در آپارتمان را که باز کرد، سرماى جسد به صورتش خورد، دخترک، زانو در بغل، از توى کیسه بزرگ پلاستیکى با چشمهاى گشوده و شیشهاى، او را که پشت به دیوار مىسایید تا به اتاق خواب برود، تعقیب مىکرد. آقاى نویسنده پیش از آنکه نفسش به شماره بیفتد، گره کراواتش را باز کرد. کتش را به چوبرختى آویخت. کاپشن قدیمىاش را از توى کمد بیرون کشید، پوشید و به خیابان بازگشت. حالا در میان ازدحام گیجکنندهاى که پاى ویترین کافه نادرى میخکوبش کرده بود، داشت از ترس مىمرد. گلویش چنان دردناک شده بود که دیگر نمىتوانست با دهان بسته، نفس بکشد. پشت به ویترین، نگاهى به چپ و راست انداخت. آنها توى کافهاند. حتماً زودتر از من آمدهاند... آه خداى من!
در آستانه انصراف از رفتن به داخل کافه بود که تنه محکمى خورد. دلش مىخواست گریه کند. در همهى زندگىاش، چنین تجربهى هولناکى را از سر نگذرانده بود. تجربهى از ترس مردن. اما چارهاى نبود. اگر نمىرفت...؟! باز هم تماس مىگیرند... آنها دستبردار نیستند. کاش مىدانستم درگیر چه ماجرایى شدهام. شاید موضوع شکایتى در میان باشد. اما چرا و از طرف چه کسى؟
آقاى نویسنده با احتیاط روى پاشنه کفشش چرخى زد. همیشه شیرینى دوست داشت. یک تکه بزرگ شیرینى شکلاتى با کافهگلاسه، در قنادى فرانسه. آن هم پس از یک پرسه طولانى در کتابفروشىهاى جلو دانشگاه. یا لمیده روى صندلى بوریابافت، توى تراس آپارتمان، در پایان بازنویسى فصلى از یک قصه، همراه با نسکافه داغ و یک تکه بزرگ شیرینى شکلاتى. اما حالا از دیدن شیرینى، حالش بد مىشد. از هر چه شیرینى بود، بیزار شده بود. تنها آرزو مىکرد کاش به جاى یکى از آدمهاى توى پیادهرو بود که سرخوش یا سر در گریبان، چپ و راست تنهاش مىزدند و کفش تازه واکس خوردهاش را لگد مىکردند. سمت چپ گردن، زیر لاله گوشش، قلب یک چکاوک به دام افتاده و ترس خورده، مىجهید و مىتپید. خون از چهرهاش گریخته بود. احساس مىکرد نوک انگشتهاى هر دو دستش به زمین رسیده است و زانوهایش ریزریز مىلرزد. اما چارهاى نبود. اگر نمىرفت...؟!
فهرست مطالب کتاب
چه بهانهاى بهتر از این؟
چهارشنبهسورى
به گردنم بیاویز
شیوه عاشقکشى
توى تراس، روى صندلى بوریابافت
به چشمان تَرَم بنگر
سلام، آقاى ونسان
آخر هفته رؤیایى
هندوانه
مراقبتهاى محسوس و نامحسوس
لبهى تاریکى
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سلام، آقای ونسان |
نویسنده | رضا خاکی نژاد |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۸۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-362-621-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |