معرفی و دانلود کتاب ربات آدم‌ کش 1: وضعیت قرمز

معرفی کتاب ربات آدم‌ کش 1: وضعیت قرمز

مارتا ولز در کتاب ربات آدم‌ کش 1: وضعیت قرمز شما را با داستان مأموریت‌های پرچالش یک ربات منحصر به فرد که به خودآگاهی رسیده، آشنا می‌کند. رباتی که عملکردی منحصر به فرد و ذهنی خلاق دارد. این اثر از جمله پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز بوده است.

درباره‌ی کتاب ربات آدم‌ کش 1: وضعیت قرمز

در کتاب ربات آدم‌ کش 1: وضعیت قرمز (All Systems Red) داستان رباتی احساساتی را خواهید خواند که به جای انتقام‌جویی ترجیح می‌دهد به سرگرمی‌های مورد علاقه‌اش مثل گوش دادن به موسیقی، خواندن نمایشنامه و تماشای سریال‌های محبوب مشغول باشد. البته به‌شکل کاملاً پنهانی و حساب‌شده! مسلماً کسی نباید بداند که او به جای انجام دستورهایی که در قرارداد کاری‌اش آمده 35000 ساعت موسیقی و فیلم دانلود کرده. مارتا ولز به خوبی از پس ترسیم پیچیدگی‌های این شخصیت برآمده است.

با شروع ماموریت بین ستاره‌ای برخی دانشمندان، فصل تازه‌ای در زندگی ربات آدم کش آغاز می‌شود. او حالا مسئول حفاظت از جان دانشمندان در برابر هیولایی ناشناخته است. از ویژگی‌های جالب کتاب باید به توصیفات طنزآمیز ربات اشاره کرد که سبب می‌شود مخاطب با این شخصیت احساس صمیمیت و هم‌ذات‌پنداری داشته باشد.

درباره‌ی مجموعه داستان نوجوان ربات آدم‌ کش

رباتی را تصور کنید که از فرمان‌پذیری از انسان‌ها خسته شده است و روزی تصمیم می‌گیرد سیستم کنترل خود را هک کند. حدس می‌زنید چه اتفاقی بیفتد؟ بله، حالا وقت انتقام از کسانی‌ست که او را اسیر دست خود کرده بودند. ربات آدم‌کش می‌داند که به عنوان یک ماشین کشتاریِ سنگدل دارد از وظایف خودش تخطی می‌کند اما دیگر به خودآگاهی رسیده و می‌خواهد خودش تصمیم بگیرد چه کارهایی را در اولویت قرار دهد.

این جلد اول از یک مجموعه‌ کتاب علمی تخیلی است. تاکنون 4 جلد از مجموعه ربات آدم‌ کش (The Murderbot Diaries) منتشر شده که شما را در جریان روند ماموریت‌ها و دستاوردهای هیجان‌انگیز این ربات منحصر به فرد قرار می‌دهد و جهان پیچیدۀ ذهن او را برایتان ترسیم می‌کند. شاید برای درک این جهان باید خود را یک ربات تصور کنید، درست همان‌طور که شخصیت اصلی این داستان دوست دارد مانند یک انسان رفتار کند.

از دیگر کتاب‌های مجموعۀ ربات آدم کش، باید به «بحران مصنوعی»، «استراتژی خروج» و «پروتکل شورش» اشاره کرد که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده‌اند.

جوایز و افتخارات کتاب ربات آدم‌ کش 1: وضعیت قرمز

- جزو پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز
- برندۀ جایزه هوگو (2018)
- برندۀ جایزۀ نبولا (2017)
- برندۀ جایزۀ لوکوس (2018)
- نامزد جایزه فیلیپ کی دیک (2018)
- نامزد جایزۀ پرومتئوس (2019)
- نامزد منتخب گودریدز در ژانر علمی تخیلی (2017)

و...

کتاب ربات آدم‌ کش 1: وضعیت قرمز مناسب چه کسانی است؟

نوجوانانی که داستان‌های علمی تخیلی می‌خوانند و به ماموریت‌های رباتیک علاقمند هستند، این کتاب را دوست خواهند داشت.

با مارتا ولز بیشتر آشنا شویم

مارتا ولز (Martha Wells)، نویسندۀ امریکایی، اولین رمان فانتزی خود را سال 1993 منتشر کرد. او رمان‌های فانتزی، داستان‌های کوتاه و مقالات غیر داستانی متعددی دارد. آثار او در فهرست پرفروش‌ترین‌های USA Today و نیویورک تایمز قرار گرفته و بارها به زبان‌های مختلف ترجمه شده است.

در بخشی از کتاب ربات آدم‌ کش 1: وضعیت قرمز می‌خوانیم

مکالمه‌ای که بلافاصله بعد از رفتنم شروع کرده بودند، بدجوری حالم را گرفت؛ افتضاح بود. دورهمی به این نتیجه رسیده بودند که نباید به من فشار بیاورند و بیش‌ازحد از من انتظار داشته باشند و همه هم حسابی مهربان بودند، آن‌قدر مهربان که حالم داشت از صحبت‌هایشان بد می‌شد. عمراً دیگر کلاه‌خود را از سرم برمی‌داشتم. اگر قرار باشد با آدم‌ها صحبت کنم، همان یک ذره کاری را که می‌کنم هم نمی‌توانم درست انجام بدهم.

باید در نظر می‌گرفتم این‌ها اولین مشتری‌هایی بودند که قبل از من با یونیت امنیتی کار نکرده بودند. اگر کمی به قضیه فکر می‌کردم، شاید به این نتیجه می‌رسیدم که ماجرا کاملاً طبیعی است. اصلاً نباید می‌گذاشتم من را بدون زره ببینند.

خوشبختانه منساه و آرادا رأی کسانی را که فکر می‌کردند بهتر است با من درباره‌ی این قضیه بیشتر صحبت کنند، زده بودند. به‌به! عجب فکر قشنگی! بیایید همه با این ربات قاتلمان درباره‌ی احساساتش صحبت کنیم! این فکر به قدری آزاردهنده بود که توان عملکردی‌ام از ۹۸درصد به ۹۷درصد کاهش پیدا کرد. انصافاً حاضر بودم سینه‌خیز برگردم توی دهان آن موجود متخاصم.

من مشغول حرص‌ خوردن بودم و آدم‌ها یا داشتند از پنجره به حلقه‌ی سیاره نگاه می‌کردند یا در فید ویدیویی تصویر دوربین‌های هاپر از منطقه را تماشا می‌کردند و با آدم‌های باقی‌مانده در اقامتگاه حرف می‌زدند. تمرکزم را از دست داده بودم، ولی خوشبختانه وقتی خلبان خودکار از مدار خارج شد، حواسم بود.

خیلی بد بود که حواسم پرت شده بود؛ البته چون در صندلی کمک‌خلبان نشسته بودم، اوضاع آن‌قدر هم بد نبود. اگر حادثه‌ای جدی‌ رخ می‌داد، احتمالاً می‌توانستم بلافاصله کنترل اوضاع را در دست بگیرم. منساه روی صندلی خلبان نشسته بود و هرگز دستش را از روی فرمان برنمی‌داشت.