معرفی و دانلود کتاب ذبیح

معرفی کتاب ذبیح

آیا تصور می‌کنید از تمامی حوادث تاریخ معاصر کشورتان باخبر هستید؟ کتاب ذبیح رمانی تاریخی و اجتماعی به قلم احمد بیگدلی است که سال‌های 60 تا 70 هجری شمسی را داستان‌گونه و با زبانی گیرا روایت می‌کند. با ورود به دنیای شخصیت اصلی این رمان، وجه دیگری از تاریخ معاصر را می‌بینیم.

درباره کتاب ذبیح:

روایت یک دوستی از روزهای جنگ تا سال‌های اصلاحات...

رمان ذبیح که در فضایی کاملا ایرانی توصیف می‌شود، روایتگر نوعی از خودبیگانگی است. اساسا مفهوم دوستی را می‌توان به عنوان موتیفی ثابت در آثار احمد بیگدلی قلمداد کرد. بر اساس آن چه که گفته شده، این رمان یکی از آثار منتشر نشده‌ی بیگدلی بود که او برای انتشارش اصرار و تلاش فراوانی کرد؛ زیرا به تعبیر خودش، این رمان با سایر آثار او تفاوت دارد. این تفاوت را می‌توان بیشتر در تکنیک داستان‌نویسی او جست تا درونمایه‌ای که به آن پرداخته است.

اهمیت و علاقۀ بیگدلی به داستان ذبیح را می‌توان از تعداد دفعات بازنویسی آن متوجه شد. او در واپسین روزهای عمرش آخرین ویرایش این رمان را انجام داد. کتاب ذبیح، داستان دو دوست را به تصویر می‌کشد که یکی از آن‌ها راوی زندگی دوست دیگر است. سیر خطی روایت این کتاب برشی از روزگاران گذشته و سال‌های جنگ تحمیلی است که تا دوران اصلاحات نیز ادامه می‌یابد. شخصیتی به نام ذبیح روی دیگری از تاریخ معاصر را روایت می‌کند.

زبان گیرا و جذاب این اثر که به دور از هرگونه تکلف و لفاظی است، شما را تا آخرین صفحه با خود همراه می‌کند.

خواندن کتاب ذبیح به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی علاقمندان ادبیات داستانی فارسی معاصر را به خواندن کتاب ذبیح دعوت می‌کنیم. همچنین دوستداران رمان‌های کوتاه اجتماعی از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

با احمد بیگدلی بیشتر آشنا شویم:

او داستان‌نویس سرشناس و خوش‌استعداد ایرانی است که در سال 1324 در شهر اهواز متولد شد. وی پس از ازدواج و گذراندن دوران سربازی، به استخدام ورازت آموزش و پرورش درآمد و در سال 1347 داستان‌نویسی را به طور جدی و حرفه‌ای آغاز نمود. در کارنامه درخشان این نویسنده، رمان «اندکی سایه» توانست افتخار کسب جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را برایش به ارمغان آورد. بیگدلی از همان آغاز جوانی در کنار نویسندگی، علاقه‌اش به هنرهای نمایشی را پیگیری کرد و فعالیت‌هایی به صورت تله تئاتر در تلویزیون آبادان و اهواز داشت.

وی که در نهایت در سال 1376 از شغل معلمی بازنشسته شد، مدتی به تدریس فیلمنامه‌نویسی در دانشگاه پیام‌نور پرداخت. از دیگر کتاب‌های احمد بیگدلی می‌توان به «شبی بیرون از خانه»، «من ویران شده‌ام» و «نخستین شب راوی» اشاره کرد. شوربختانه او در سال 1393 بر اثر سکته قلب دیده از جهان فرو بست.

در بخشی از کتاب ذبیح می‌خوانیم:

پا به اتاق‌مجلسی که می‌گذارند، خونیار دوزانو می‌نشیند و از زیر کتش یک بقچه‌ی کوچک بیرون می‌آورد که تنها نظرعلی است که می‌داند آخرین دست‌ساخت خونیار است. «او را که هفت هشت ده‌ساله بوده به اتاق راه نمی‌داده‌اند. آن‌چه به یاد دارد (با آن حافظه‌ی کم‌نظیر) از پشت پنجره دیده است.» می‌داند آن‌چه در آن دستمال یزدی پیچیده یک کلنگ چاه‌کنی است که کوچک است و یک سر بیشتر ندارد، که یک هفته‌ی تمام رویش کار کرده‌اند، که خونیار نقش عقرب را رویش حک کرده و اسمش را هم نوشته است نه مثل همیشه؛ جدا از هم: خون یار.

فاطمه‌کریم، داستان آن شب را به‌روشنی شهربانو در یاد ندارد. فقط می‌داند خونیار، با آن کت‌و‌شلوار و آن بوی خوش، از آستانه که می‌گذرد و می‌آید توی حیاط، زن‌ها برایش کِل می‌کشند و خاور روی سرش نُقل می‌پاشد. دخترها می‌روند تا زیر بغل پری‌نازخانم را بگیرند و به همراه ماه‌سلطان، سرپا نگه دارند تا پیش از آن‌که خونیار از ایوان بگذرد و وارد اتاق‌مجلسی بشود، محبوبش را ببیند. «حالا آن‌قدر جان دارد که بایستد و تماشا کند و آن‌قدر نفس دارد که همان جا بنشیند و منتظر خبرهای خوب، چشم از دهان این‌وآن برندارد.»

اولین ستاره‌ی شب طلوع کرده است و در نورِ واپسینِ آفتاب، در آن زردی کم‌رنگ، هلالِ نازک ماه هم خودش را بالا کشیده است. خونیار، پیش از آن‌که از آستانه‌ی اتاق‌مجلسی بگذرد و دوزانو بنشیند روبه‌قبله، همان جا روی ایوان برمی‌گردد؛ اول به پری‌نازخانم و سپس به ماه و ستاره‌ی پیشاهنگ نگاه می‌کند و یک لیوان آب می‌نوشد که شهربانو برایش آورده. خاور مشتی اسپند دور سرش تاب داده است تا بریزد روی آتشِ منقل که گل انداخته برای دم کردن چای که معلوم نیست دریاقلی از کجا گیر آورده است.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت
بخش اول
بوی سدر زیر باران
بی‌بی دل
نقطه‌ی صفر مرزی
مه‌لقا
فصل اول
فصل دوم
نازبانو
بخش دوم
خنجی بر آب
فصل اول
فصل دوم
فصل سوم
روز دوشنبه‌ای از آخرین ماه پاییز 65 سالِ پیش
بخش سوم
... و ناتوانی این دست‌های سیمانی