معرفی و دانلود کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار

معرفی کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار

دیر یا زود، روز نابودی دنیا فرا می‌رسد. ویروس‌های خفته بیدار می‌شوند، خورشید می‌سوزد و آدم‌ها به جان هم می‌افتند. کمتر کسی می‌داند راز بقای بشر در این آینده‌ی پر آشوب چیست! کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار روایتگر فردایی موهوم و هولناک است؛ زمانی که خورشید نیمی از مردم جهان را از بین برده و ویروسی ناشناخته نیز در پی نابودی باقی انسان‌هاست. تنها راه نجات بشر، ورود به هزارتو و پیدا کردن راه درست است. داستان جیمز دشنر، در حال‌حاضر جزو داستان‌های تخیلی است، اما چه کسی می‌داند چه‌ چیزی در آینده رخ خواهد داد؟ فرمان کشتار برای همیشه داستانی تخیلی می‌ماند یا بهتر است از حالا برای ورود به هزارتو آماده شویم؟

درباره‌ی کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار

تصورش آسان نیست، اما شاید روزی فرا برسد که مجبور باشیم برای حفظ جان خود، در تونلی که دمایش از خورشید داغ‌تر است بدویم و در میان جنگلی نیم‌سوخته با آدم‌های زنده گروه تشکیل دهیم؛ همچون مارک، لانا، الک، دارنل و تیرینا. این چند دوست نوجوان که پس از برخورد زباله‌های خورشیدی با زمین و مرگ نیمی از بشریت، تصور می‌کنند بدترین اتفاق زندگیشان را دیده‌اند و دیگر چه اتفاقی از این بدتر ممکن است رخ دهد، با سفینه‌ای عجیب روبه‌رو می‌شوند. سفینه‌ای که آمده تا فرمانی قاطعانه، غیرقابل تغییر و خونین را اجرا کند: فرمان کشتار. گفتنی‌ست این کتاب جلد چهارم از مجموعه کتاب‌های دونده‌ی هزارتو است.

کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار (Maze Runner 4: The Kill Order)، از یک روز شوم آغاز می‌شود. روزی که کسی تصور نمی‌کند، خورشیدش با دیدن چهره‌ی شهری مملو از انسان‌های گلوله‌خورده که روی زمین افتاده‌اند، پشت ابرها پناه بگیرد. اما نکته‌ی عجیب ماجرا گلوله‌ خوردن آدم‌ها نیست. مشکل اصلی اینجاست که چرا گلوله‌ها شبیه تیرهای دارت هستند و چرا خشمی ویرانگر مغز آدم‌های تیرخورده را پر می‌کند؟ یکی از آن آدم‌ها دارنل است. او دوست صمیمی مارک و تیرینا، شخصیت‌های اصلی کتاب، است. دارنل تا چند روز بعد از اصابت تیر مدام می‌گفت «آن‌ها» دارند مغز او را می‌خورند و برای اینکه از شر آن صداها خلاص شود، سر خود را به دیوار کوبید. تیرهای سمی جهان را به‌هم می‌ریزند، اما وضعیتی بدتر از این در انتظار مردم دنیاست. فاجعه‌ی اصلی هر لحظه به آن‌ها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود؛ ویروسی که از طریق گلوله‌ها وارد بدن آدم‌ها شده، در حال جهش است. قرار نیست کسی از تیغه‌ی داس مرگ بگریزد. مردمی که به ویروس مبتلا شده‌اند، حال دیگر فقط خود را نمی‌کشند، بلکه آدم‌های سالم را قتل‌عام می‌کنند.

اگر هنوز نمی‌دانید این هزارتو کجاست و چطور باید وارد آن شوید تا همه‌چیز را به حالت قبل در بیاورید، جیمز دشنر (James Dashner) شما را با توماس و ترزا آشنا می‌کند. این دو نفر تنها کسانی هستند که می‌توانند آدم‌ها را از تبدیل شدن به چیزی شبیه به زامبی در امان نگه‌دارند، اما عملیات نجات، به سادگی انجام نخواهد شد. ترزا و توماس باید وارد هزارتوی خطرناکی شوند؛ جایی که بدون شک ورود به آن عواقب هولناکی را به‌دنبال دارد. اگر از مخاطبان مجموعه‌ی دونده هزارتو هستید، می‌دانید که توماس عضو سازمان ویکند (W.C.K.D) است، اما نمی‌دانید که او از کجا آمده و نام واقعی‌اش چیست. در کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار به این نکته پی خواهید برد که نام واقعی او توماس نیست. جیمز دشنر در این داستان شما را با هویت واقعی قهرمان قصه‌هایش آشنا می‌کند.

کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار با ترجمه‌ی فارسی مینا موسوی و ملیکا خوش‌نژاد در انتشارات افق منتشر شده است و اکنون در سایت و اپلیکیشن کتابراه در دسترس خوانندگان قرار دارد.

درباره‌ی مجموعه‌ی کتاب دونده‌ی هزارتو

این مجموعه‌ی پنج جلدی، در فضایی تخیلی و آخرالزمانی روایت می‌شود. شخصیت اصلی آن نوجوانی به نام توماس است که با کمک دوستانش باید جهان را نجات دهند. آن‌ها چند سال بعد از برخورد زباله‌های خورشیدی، حافظه‌ی خود را پاک می‌کنند تا وارد هزارتویی خطرناک شوند؛ هزارتویی که راه نجات بشر از آنجا می‌گذرد. این مجموعه‌ی سرگرم‌کننده به ما نشان می‌دهد برای رسیدن به آزادی و عدالت، باید راه رسیدن به آن‌ها را پیدا کنیم، صبور باشیم و از جست‌وجو ناامید نشویم، حتی اگر لازم باشد از درون هزارتو عبور کنیم. مجموعه‌ی دونده‌ی هزارتو از زمان انتشار نخستین جلد، در میان نوجوانان محبوبیت زیادی به‌دست آورده و به یکی از پرفروش‌ترین مجموعه‌های نیویورک‌تایمز تبدیل شده است.

اقتباس‌ سینمایی از کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار

چند سال بعد از نوشته شدن کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار، آرزوی مخاطبان این اثر برآورده شد و Madison Traub، کارگردان آمریکایی، تصمیم گرفت فیلم کوتاهی را بر اساس داستان دونده‌ی هزارتو بسازد و به کارنامه‌ی کاری خود اضافه کند. این فیلم در سال 2022 اکران شده است.

افتخارات کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار

• از پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز؛
• از بهترین کتاب‌های Kirkus Reviews؛
• بهترین داستان نوجوان از نگاه ALA-YASLA؛
• کتاب پرفروش یو‌اس‌ای تودی.

نکوداشت‌های کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار

• این داستان اکشن، شگفت‌انگیز و هوشمندانه است. (نیوزدی)

• جیمز دشنر حماسه‌ای با موضوع بقا را پدید آورده که ترکیبی از سریال Lord of the Flies ،The Hunger Games و Lost است. (سایت ew.com)

• این رمان یک مجموعه سریالی اکشن عالی را به تصویر می‌کشد. (پابلیشرز ویکلی)

• در هنگام خواندن این داستان ناخن‌هایتان را خواهید جوید. (مجله‌ی Seventeen)

کتاب فرمان کشتار برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای نوجوانان مناسب است. البته اگر به داستان‌های تخیلی که زامبی‌ها نقش اصلی را در آن‌ها ایفا می‌کنند علاقه‌مندید، مهم نیست که چند سال دارید، این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های تخیلی و ترسناک جالب و خواندنی است.

در بخشی از کتاب دونده‌ی هزارتو 4: فرمان کشتار می‌خوانیم

نیمی از چوب درخت‌ها و درختچه‌ها از قبل خشک شده و مرده بودند، درست مثل آتش‌زنه‌های آماده‌ی آتش گرفتن. چند هفته‌ای هم از آخرین طوفان سیل‌آسا می‌گذشت و هر چیزی که بعد از برخورد زبانه‌های خورشید دوباره رشد کرده بود، خشک شد. پیچه‌های دود روی زمین، لای پاهایشان، می‌چرخید و بوی چوب سوخته هوا را پر کرده بود. الک فریاد زد: «این آتش شبیه آتش‌سوزی جنگل‌ها، خیلی سریع و غیر قابل‌کنترل همه‌جا پخش می‌شه.»

مارک فکر کرد الک شوخی می‌کند، ولی مرد جدی به‌نظر می‌آمد. با فریاد جواب داد: «این خودش یه آتش‌سوزی جنگله، الک!»

ولی الک در آن لحظه به طرف شعله‌های آتش راه افتاده بود و به سمت شعله‌هایی می‌دوید که ظاهراً هر لحظه بزرگ و بزرگ‌تر می‌شدند. مارک هم پشت‌سرش رفت. باید قبل از اینکه این جهنم از کنترل خارج می‌شد، خودشان را به آن طرف می‌رساندند. باید پیش تیرینا، دیدی و لانا برمی‌گشتند. هر دو از وسط بوته‌ها راه باز کردند، شاخه‌های تیغ‌دار را با پا کنار زدند و از زیر درخت‌ها و شاخه‌های آویزانشان جاخالی دادند. صدای مردمی که دنبالشان می‌کردند، هنوز از پشت سر می‌آمد، ولی‌کمتر شده بود؛ انگار این مردم مجنون هم فهمیده بودند با سر در دل آتش‌سوزی جنگل رفتن عین دیوانگی‌ است. ولی مارک می‌توانست صدای جیغ‌ها و سوت‌هایی را که میان درخت‌ها می‌پیچید بشنود. همچنان می‌دوید و تمام تمرکزش را جمع کرده بود که پیش تیرینا برگردد.

آتش ترق‌ و ‌تروق می‌کرد، به اطراف پخش می‌شد، مثل حیوانی وحشی نعره می‌کشید و همین‌طور نزدیک‌تر می‌آمد. بادی بلند شد و شعله‌های آتش الو گرفت. شاخه‌ی بزرگی از ارتفاع خیلی بالا شکست، در میان آتش یکی‌یکی روی شاخه‌های دیگر ‌افتاد و به همه طرف جرقه‌های آتش پرت ‌کرد تا بالاخره روی زمین افتاد. الک همچنان رو به مرکز بخش شعله‌ور جنگل پیش می‌رفت. سرعتش ذره‌ای کم نشده بود. انگار هدف نهایی‌اش شتافتن به سوی مرگی آتشین و تمام کردن همه‌چیز بود.