معرفی و دانلود کتاب دوبار بدرود بر دون‌پایگی: حقیقت‌هایی درباره‌ی زنان، توانمندی و محل کار

معرفی کتاب دوبار بدرود بر دون‌پایگی: حقیقت‌هایی درباره‌ی زنان، توانمندی و محل کار

ماریسا اور در کتاب دوبار بدرود بر دون‌پایگی با رویکردی انتقادی به کتاب بدرود دون‌پایگی اثر شریل سندبرگ نظر انداخته تا از زاویه‌ی دیگری به شکاف جنسیتی و مقوله‌ی توانمندسازی زنان در محیط کار بپردازد. این کتاب پیشنهاد می‌دهد به‌ جای تشویق زنان به تقلید رفتارهای به اصطلاح مردانه و تلاش برای جا افتادن در این ساختار مردسالارانه، بهتر است همگی برای از بین بردن این سیستم در محیط‌های کاری تلاش کنیم.

درباره‌ی کتاب دوبار بدرود بر دون‌پایگی

در سال 2014 شریل سندبرگ نویسنده‌ی کتاب بدرود دون‌پایگی، با راه‌اندازی کمپینی اعلام کرد که در طول حرفه‌اش بارها به او گفته‌اند که رئیس‌بازی درمی‌آورد. بسیاری از زنان همکارش که مدیران موفق و قدرتمندی هستند، نیز با چنین برچسبی مواجه شده‌اند. این در حالی است که اگر مردان از خود رفتار قاطعانه نشان دهند مورد توجه و تحسین قرار می‌گیرند اما این رفتار از سوی زنان نکوهیده و ناپسند تلقی می‌شود. ماریسا اور (Marissa Orr) در کتاب دوبار بدرود بر دون‌پایگی (Lean Out: The Truth About Women, Power, and the Workplace) استدلال می‌کند، استراتژی سندبرگ در مورد این مسئله به‌خوبی عمل نمی‌کند.

اگرچه کمپین سندبرگ این نکته را به درستی آشکار می‌کند که انتظارات فرهنگی متفاوت در جامعه، شیوه‌ی تربیت دختران و پسران را از یکدیگر متمایز می‌کند و همین موضوع رفتار مردان و زنان را در محیط کار شکل می‌دهد. به‌طوری که از زنان همیشه انتظار می‌رود همدل، مهربان و صبور باشند و مردان نیز باید از ویژگی‌های به اصطلاح مردانه مثل رهبری، قاطعیت و حتی پرخاشگری برخوردار باشند. چون در غیر این صورت هر دو جنس برچسب خواهند خورد.

با این حال پس از شناسایی درست این کلیشه‌ها، به گفته‌ی ماریسا اور، سندبرگ راهکاری منطقی ارائه نمی‌دهد، او می‌گوید زنان باید از برچسب خوردن نترسند و برای پیشرفت، به تقلیدِ ویژگی‌هایی که مردانه شناخته می‌شوند، ادامه دهند. رویه‌ای که باعث می‌شود زنانی که از کلیشه‌های زنانه تبعیت نمی‌کنند، مورد تنبیه جامعه قرار گیرند و از سوی دیگر زنانی که کلیشه‌های سنتی مردانه را تقلید نمی‌کنند از سوی طرفداران این کمپین مؤاخذه شوند.

به همین خاطر است که مریسا اور اعتقاد دارد، وقتی زنان برای پیشرفت، به رفتارهای سنتی مردانه تکیه می‌کنند، عاملیتی در تغییر پیدا نمی‌کنند و نه تنها محیط کاری بهتری را برای همه‌ی زنان فراهم نمی‌آورند، بلکه باعث ایجاد یک گروه متمایز می‌شوند که بعید نیست محرومیت زنان دیگر را رقم بزند.

درواقع او در تلاش است تا از طریق کتاب دوبار بدرود دون‌پایگی این پیام را منتقل کند که ابهت و قاطعیت مردانه چیزی نیست که باید آن را تحسین یا تقلید کرد. او معتقد است زنان به جای اینکه از خود بپرسند «چطور می‌توانم در این سیستم شرکتی موفق شوم»، بهتر است به این سؤال پاسخ دهند که «چگونه می‌توانم این سیستم‌ را از بین ببرم؟»

در همین راستا ماریسا اور در این کتاب به واکاوی مسائل مختلفی می‌پردازد تا دریابد چرا تلاش‌ها برای کاهش فاصله‌ی جنسیتی به بهای از دست رفتن رفاه زنان تمام شده؟ او نیاز به بازتعریف موفقیت و تغییر در نحوه‌ی انتخاب مدیران را مطرح می‌کند و از این واقعیت پرده برمی‌دارد که اغلب کتاب‌های مشاوره‌ی شغلی برای زنان، تلاش می‌کنند رفتار زنان را تغییر دهند، نه سیستم را.

مریسا اور که سابقه‌ی سال‌ها کار در شرکت‌های بزرگی مثل گوگل و فیس‌بوک را داشته است، در کتاب دوبار بدرود دون‌پایگی، با طنز تلخ خود تلاش می‌کند صدای نسل جدید زنان در محیط‌های کاری باشد. اثری تأمل‌برانگیز که با ترجمه‌ی فرزان فروهری و تلاش انتشارات راوشید روانه‌ی بازار کتاب شده است.

نکوداشت‌های کتاب دوبار بدرود بر دون‌پایگی

• این کتاب برای درک تأثیر معکوس کردن تعصبات جنسیتی سیستمی در جهت ایجاد محیط‌های کاری متنوع‌تر و سالم‌تر برای زنان و مردان، ضروری است. (ژوان هارل، از مدیران ارشد مایکروسافت)
• برای اولین بار پس از مدت‌ها کتابی خواندم که واقعیت‌های واضحی را درباره‌ی مسائل جنسیتی بیان می‌کند. این کتاب را تمامی مدیران در هر سطحی باید بخوانند، چراکه این اثر دیدگاهی تازه ارائه می‌کند و ارزشمندی فرد را بدون شرم و سرزنش نشان می‌دهد و او را برای مسیر شغلی آماده می‌سازد. (بتی اوریبه، معاون اجرایی بانک کالیفرنیا و نویسنده)
• کتابی بسیار خواندنی که شاید بتوان گفت به صدای اکثریت زنان در محیط کار گوش فرا داده است. اگر شما زنی شاغل هستید، این کتاب را بخوانید تا احساس اعتبار، همدلی و انگیزه‌ی بیشتری برای تلاش‌های خود علیه کلیشه‌های جنسیتی پیدا کنید. (مارک گولستون، روان‌درمانگر و نویسنده‌ی آمریکایی)
• ای کاش زودتر در حرفه‌ام به شفافیتی که در این کتاب ارائه شده، دست می‌یافتم. این کتاب قوانین بازی را تغییر می‌دهد و خواندنش برای هر زن و مرد جوانی که وارد عرصه‌ی کار می‌شود، ضروری است. (علی اسپین، از مدیران اجرایی مایکروسافت)

کتاب دوبار بدرود بر دون‌پایگی برای چه کسانی مناسب است؟

زنان شاغلی که در تلاشند در محیط کاری توانمندتر عمل کنند، مدیرانی که می‌خواهند با شناخت بهتر کارمندان به بهبود عملکرد سازمان کمک کنند و تمامی زنان و مردانی که برای مقابله با کلیشه‌های جنسیتی تلاش می‌کنند، با مطالعه‌ی این کتاب به نگاهی تازه دست خواهند یافت.

در بخشی از کتاب دوبار بدرود بر دون‌پایگی: حقیقت‌هایی درباره‌ی زنان، توانمندی و محل کار می‌خوانیم

سلسله مراتب رقابتی، صرفاً ساختاری است که مردان، در عصر صنعتی شدن و به جهت ایجاد هیجان و سازماندهی مردان دیگر و همچنین به دلیل اندک بودن تعداد زنانی که به عنوان نیروی کار مشغول بودند، آن را ایجاد کرده‌اند. به علاوه این سلسله مراتب از عصری سرمنشاء یافته‌اند که اکثر کارکنان، اشیای ملموسی نظیر قطعات، قطار یا هر چیزی که از فولاد تشکیل شده بود را تولید می‌کردند. در چنین شرایطی، عملکرد کارکنان، قابل‌ مشاهده، عینی و به راحتی مقیاس‌پذیر بود و روندی مشابه این روایت را در بر داشت: جانی54 ساعت ورود زد، او پنج ماشین را بیرون برد و ساعت خروج زد.

امّا امروزه، اقتصاد به شیوه‌ای کاملاً متفاوت نسبت به گذشته عمل می‌کند و برون‌دادها یا خروجی‌های آن بیشتر از جنس اندیشه، تفکّر انتقادی، خلّاقیّت و تخیّل هستند. این مسائل امّا قابل مشاهده و ملموس نبوده و بنابراین، بیان اینکه چه کسی کارش را خوب انجام می‌دهد، امری دشوار است. در این شرایط ابهام‌آمیز و بدون ابزارهای عینی برای اندازه‌گیری خروجی، مغز ما آنچه را که بیشتر قابل مشاهده است، یعنی مشاهداتی مانند پرخاشگری، بزرگنمایی و خودتبلیغ‌گری را به عنوان پیش‌فرض، واسطه قرار می‌دهد تا از این طریق بتواند تعیین کند که چه چیز یا چه کسی شایستگی دارد. ممکن است این واسطه‌ها، بیش از آنکه شامل حال زنان شود، به مردان مرتبط باشد، امّا آن‌ها با مفهوم شایستگی، همبستگی ندارند.

ما اکنون، در یک نقطه عطف فوق‌العاده خطیر قرار گرفته‌ایم؛ نظام‌های سازماندهی کارکنان، ارزیابی عملکرد و ایجاد انگیزه در افراد را مردان ساخته و پرداخته‌اند، این نظام‌ها جهان‌بینی مردانه داشته و قصدشان این است که کارکنان مرد را بهره‌ور تر سازند. آن‌ها برای خدمت به نوعی از اقتصاد ساخته شده‌اند که مدّت‌هاست از بین رفته است. این در حالی است که کلّ جهان و سراسر بافت اقتصادی و ترکیب نیروی کار ما، از آن زمان تاکنون، دچار دگرگونی شده اند، امّا سیستم‌های سازمانیِ ما، تقریباً به همان شکل سابق باقی مانده‌اند. این ناکارآمدی، موجب سرکوب خلّاقیّت و نوآوری شده و رفاه را در میان نیروی کار، کاهش می‌دهد.

فهرست مطالب کتاب

سخن ناشر
سخن مترجم
نکوداشت‌ها
دربارۀ نویسنده
یادداشت نویسنده
مقدّمه - مجموعه‌ای از رخدادهای فرخنده
پیشگفتار
فصل یکم - سکوت برّه‌ها
«هر یک از شما که خانم رئیس خطاب می‌شود، دستش را بالا ببرد»
چشم‌اندازِ مردِ نابینا
فاصله از مردان کور تا نقاط کور
فصل دوم - شما آزادید که دقیقاً همانند من باشید
حقارت ما تقصیر جامعه است!
شکاف جاه‌طلبی در خانواده
تئاتر رهبری
فصل سوم - شکاف اعتمادبه نفس
اعتمادبه‌نفس و موفّقیّت
اعتمادبه‌نفس در مردان
عدم اعتمادبه‌نفس در زنان
اعتمادبه‌نفس چیست؟
اعتمادبه‌نفس بر هر چیزی رجحان دارد
آیا مردان اعتمادبه‌نفس بیشتری دارند؟
آیا اعتمادبه‌نفس، مردان را به مذاکره کنندگان بهتری بدل می‌کند؟
فصل چهارم - مردان، مربّی هستند
فصل پنجم - مدرسه در برابر کار
رستاخیز کالیبراسیون
فصل ششم - #تأسّف_بی_تأسّف
ما، زنان موفّق را نمی‌پسندیم
مورد پسند واقع شدن در تجارت
فصل هفتم - پاداش قدرت
رقابت در برابر مشارکت
فصل هشتم - نظام احمق!
فصل نهم - مسیر جدید و روبه پیشرفت
صداقت و اعتماد
فرهنگ سازی اعتماد و ایجاد سیستم اعتماد-محور
موازنۀ قدرت
انگیزه و پاداش
رفاه در برابر سوء مدیریت
اعتماد و بهره وری
خلّاقیّت و نوآوری
صداقت و فاجعه
نتیجه گیری
فصل دهم - رفاه در برابر برنده شدن
شکاف دستمزد جنسیّتی
پول و احساسات
برنده شدن در برابر رفاه
داستان‌های زندگی ما
دوریس
قدردانی