معرفی و دانلود کتاب دستیار حقوقی

معرفی کتاب دستیار حقوقی

کتاب دستیار حقوقی، اثر جان گریشام، جزء پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز و از بهترین نمونه‌های ژانر جنایی به شمار می‌رود. نویسنده در این اثر نیز مانند بیشتر داستان‌هایش، از دانسته‌های حقوقی‌اش بهره برده. ماجرا درباره‌ی کایل مک‌اوی، وکیلی است که به‌تازگی از دانشگاه ییل فارغ‌التحصیل شده. زندگی چارچوب‌مند او زمانی متلاطم می‌شود که باید به اجبار دست به انتخابی بزرگ بزند: یک جاسوس شود یا اینکه به جرم تجاوز به عنف، به زندان بیفتد و زندگی کاری‌اش نابود شود.

درباره‌ی کتاب دستیار حقوقی

یکی از محبوب‌ترین ژانرهای داستانی، ژانر جنایی یا پلیسی است. این نوع از داستان‌نویسی به صورت گسترده‌، هزاران نفر را پای خواندن کتاب‌ها یا دیدن فیلم‌ها می‌نشاند. داستان جنایی، داستان کارآگاهی، رمان معمایی یا رمان پلیسی، گونه‌ای از داستان‌نویسی هستند که در طی آن‌ها، اعمالی مجرمانه صورت می‌گیرد و معمولاً تحقیقاتی، توسط یک کارآگاه آماتور یا حرفه‌ای، بر روی حل معمای یک جنایت که اغلب یک قتل است، انجام می‌شود. بیشتر این داستان‌ها به صورت تریلر جنایی نوشته می‌شوند که با تمرکز بر روند تحقیقات در دادگاه‌ها و محاکمه‌ی مجرمان همراه هستند.

دستیار حقوقی (The Associate) رمانی جنایی و مهیج، نوشته‌‌ی جان گریشام (John Grisham)، نویسنده و وکیل آمریکایی است. این کتاب بیست‌و‌یکمین رمان این نویسنده است که در سال 2009 در ایالات متحده منتشر شد. جان گریشام، که خود یک وکیل کارکشته به حساب می‌آید، به خوبی در این رمان به ریزه‌کاری‌های دنیای جرائم و محاکمه‌های قانونی می‌پردازد.

کایل مک‌اوی، سردبیر مجله‌ی حقوق دانشگاه ییل و فارغ‌التحصیل از دانشکده‌ی حقوق این دانشگاه، فردی آرمان‌گرا، جذاب و مهربان است. کایل در حالی‌ که مطمئناً از آینده‌ی حرفه‌ای بسیار درخشانی برخوردار خواهد بود، قصد دارد مانند دیگر فارغ‌التحصیلان، سه سال را به خدمت عمومی مشغول شده و پس از آن در شرکت‌های دیگر استخدام شود.

گره اولیه‌ی داستان از جایی آغاز می‌شود که دو مأمور اف.بی.ای (F.B.A) به سراغ کایل می‌روند. ماجرا مربوط به پنج سال پیش و یک مهمانی‌ است که در منزل کایل برگزار شده بود. او و سه نفر دیگر از دوستانش، به اتهام تجاوز به دختری در آن مهمانی، روانه‌ی زندان شدند. بااین‌وجود، پرونده‌ی تجاوز در همان سال با تبرئه‌ی کایل و دوستانش، مختومه اعلام شد اما اکنون، پس از پنج سال، کایل توسط دو مأمور اف.بی.ای به نام «گینیارد» و «پلنت» متوجه می‌شود مدرک جدیدی توسط دختر شاکی به دادگاه ارائه شده است. ظاهراً یکی از آن افراد مستی که در آن مهمانی حضور داشت، مدعی شده بود که تمام آن ماجرا را با دوربین موبایلش ضبط کرده ‌است‌.

ماجرای اصلی با ورود «بنی رایت» آغاز می‌شود. فردی که ادعا می‌کند پنج سال پیش، مسئول رسیدگی به پرونده‌ی تجاوز بوده است. رایت با یک معامله به ملاقات کایل مک‌اوی می‌رود. کایل وکیل زیرک و باهوشی است. از همین رو، بنی رایت به او پیشنهاد می‌دهد یا به‌عنوان جاسوس در یکی از شرکت‌های بزرگ وال‌استریت مشغول به کار شود یا این‌که تبعات جبران‌ناپذیر ماجرای تجاوز را به جان بخرد. اینجاست که کایل متوجه می‌شود نه بنی رایت و نه گینیارد و پلنت، هیچکدام مأمور واقعی اف.بی.ای نیستند و ماجرا پیچیده‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد.

اکنون کایل مک‌اوی، فارغ‌التحصیل باهوش یکی از بزرگترین دانشگاه‌های حقوقی کشور، فرزند مردی که خود یکی از حاذق‌ترین وکلای شهر یُرک است، باید با انتخاب بهترین گزینه، خود را از این مخمصه نجات دهد.

فریده مهدوی دامغانی، یکی از برجسته‌ترین مترجمان ایرانی، این اثر را به فارسی برگردانده. کتاب دستیار حقوقی در سال 1388 از سوی انتشارات کتاب‌سرای نیک منتشر شد.

جوایز و افتخارات کتاب دستیار حقوقی

• پرفروش‌ترین کتاب از سوی نیویورک تایمز
• نامزد جایزه‌ی گودریدز برای رمان معمایی و هیجان‌انگیز (2009)

نکوداشت‌های کتاب دستیار حقوقی

• دستیار حقوقی سریع خواننده را به چنگ می‌گیرد و خواننده هم تا کتاب تمام نشود، نمی‌تواند آن را زمین بگذارد. (نیویورک تایمز)

• کتابی که ضرورتاً باید خوانده شود! (مجله‌ی تایم)

• در این داستان نیز مانند دیگر آثار گریشام، شاهد کاربرد ماهرانه‌ی «تعلیق» هستیم. (مجله‌ی پیپِل)

• گریشام مدت‌هاست که استعداد خود را در داستان‌نویسی ثابت کرده. او اکثراً داستان‌های خود را با نثری حرفه‌ای می‌نویسد. (واشنگتن پست)

• در سرتاسر داستان، گریشام گره‌های روایت خود را با سرعتی استادانه باز می‌کند و باعث می‌شود خوانندگان به سوی داستانش جذب شوند. (بوستون گلوب)

اقتباس سینمایی از کتاب دستیار حقوقی

در سال 2015، فیلمی براساس رمان دستیار حقوقی، با همین نام و حضور درخشان زک افرون به‌عنوان بازیگر و تهیه‌کننده تولید شد.

کتاب دستیار حقوقی مناسب چه کسانی است؟

این کتاب را به علاقه‌مندان داستان‌های پلیسی، حقوقی و جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

با جان گریشام بیشتر آشنا شویم

جان ری گریشام، رمان‌نویس، وکیل آمریکایی و عضو سابق مجلس نمایندگان می‌سی‌سی‌پی است که در سال 1955 در آرکانزاس به دنیا آمد. او از پرفروش‌ترین نویسندگان آمریکایی محسوب می‌شود که 28 کتاب پرفروش داستانی را در کارنامه دارد. 300 میلیون نسخه از کتاب‌های او در سراسر جهان به فروش رسیده و به 50 زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده‌اند. او دارای مدرک دکتری حقوق از دانشگاه می‌سی‌سی‌پی است.

«زمانی برای کشتن» اولین رمان جان گریشام است که موجب شهرتش در سرتاسر ایالت متحده شد. رمان دوم او «شرکت»، به مدت 47 هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز باقی ماند. او علاوه بر داستان‌های جنایی، تریلرهایی برای کودکان و رمان‌های ورزشی نیز نوشته است. بیشتر رمان‌های او مورد اقتباس فیلم‌های سینمایی قرار گرفتند.

جایزه‌ی گلکسی بریتانیا در سال 2007، لوح طلایی آکادمی موفقیت آمریکا در سال 1993 و جایزه‌ی دستاورد خلاقانه برای داستان از طرف کتابخانه‌ی کنگره، بخشی از جوایز وی هستند. در ادامه به بهترین کتاب‌های جان گریشام اشاره می‌کنیم:

کتاب‌های «وصیت‌نامه»، «برادران»، «خانه نقاشی شده»، «سوداگر»، «جزیره کامینو»، «ردیف درختان افرا» و...

کتاب دستیار حقوقی، اثر جان گریشام، جزء پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز و از بهترین نمونه‌های ژانر جنایی به شمار می‌رود. نویسنده در این اثر نیز مانند بیشتر داستان‌هایش، از دانسته‌های حقوقی‌اش بهره برده. ماجرا درباره‌ی کایل مک‌اوی، وکیلی است که به‌تازگی از دانشگاه ییل فارغ‌التحصیل شده. زندگی چارچوب‌مند او زمانی متلاطم می‌شود که باید به اجبار دست به انتخابی بزرگ بزند: یک جاسوس شود یا اینکه به جرم تجاوز به عنف، به زندان بیفتد و زندگی کاری‌اش نابود شود.

در بخشی از کتاب دستیار حقوقی می‌خوانیم

در شهر کوچک گیلفرد، در کنار یک فروشگاه خواربارفروشی توقف کرد و سرانجام‌، یک قوطی قرص تایلنُل برای سردردش یافت‌. او آن را با آب میوه‌ای به ‌پایین فرو داد و در شرف رانندگی و بازگشت به سوی نیوهون بود که ناگهان ‌رستورانی در آن سوی خیابان‌، توجهش را به خود جلب کرد. از روز گذشته که ‌ناهار خورده بود، دیگر هیچ چیزی نخورده بود. ناگهان به شدت احساس گرسنگی‌ کرد. او حتی می‌توانست بوی ژامبون سرخ‌شده‌ی صبحانه را به خوبی در اطرافش ‌استشمام کند.

رستوران‌ پر از مردان محلی بود که به طور معمول‌، برای صرف صبحانه به آن‌جا می‌آمدند. کایل میزی یافت و یک بشقاب املت و ژامبون و تست و قهوه و آب‌پرتقال سفارش داد و در سکوت صبحانه‌اش را خورد، در حالی که خنده و غیبت‌گویی‌های اطرافیانش‌، او را محصور می‌کرد. سردردش به سرعت از میان‌ رفت‌ و او دیگر بار شروع به برنامه‌ریزی مابقی روزش کرد. شاید دوست ‌دخترش برایش مشکل‌آفرین بشود: آخر در طول دوازده ساعت گذشته‌، هیچ خبری از خود به ‌او نداده بود و بدتر از همه آنکه شب را هم در آپارتمانش سپری نکرده بود... و این نوع رفتار، برای کسی به مانند کایل که فردی بسیار منضبط و دقیق و مرتب بود، می‌توانست همچون رفتاری غیرمعمول در نظر گرفته شود. او به راستی نمی‌توانست حقیقت امر را به دوست ‌دخترش بازگو کند، نه‌؟ نه‌. حقیقت‌، چیزی بود که دیگر به ‌دوران گذشته‌اش تعلق داشت‌. زمان حال کنونی و آینده‌، قرار بود آکنده از انواع ‌دروغ‌ها و پنهان‌کاری‌ها و دزدی‌ها و سرقت‌ها و جاسوسی‌ها و دروغ‌های بازهم ‌بیشتری شود...

الیویا، دانشجوی سال اول دانشکده‌ی حقوق در دانشگاه ییل و از اهالی کالیفرنیا بود. او همچنین‌، پیش از آمدن به آنجا، از دانشگاه یو. سی‌. ال‌. ای. فارغ‌التحصیل‌شده بود. او دانشجویی بی‌اندازه باهوش و درخشان و جاه‌طلب بود، و به هیچ‌وجه به ‌دنبال یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی جدی که همراه با تعهدی درازمدت باشد، نبود. آن‌ها چهار ماه بود که با هم رفت‌و‌آمد داشتند و دوست هم بودند، و رابطه‌شان‌، دارای ماهیتی بیشتر معمولی و دوستانه بود تا احساساتی و عاشقانه‌. با این حال‌، کایل به هیچ‌وجه دوست نداشت که ناگزیر از گفتن افسانه‌ای خیال‌پردازانه از شبی باشد که ‌دیگر محو شده و ناپدید گردیده بود...