معرفی و دانلود کتاب درخت گردو
برای دانلود قانونی کتاب درخت گردو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب درخت گردو
سنجاب کوچولو نگران است. او از موجودات ترسناکی که بیرون از دره زندگی میکنند میترسد، اما حنایی مریض شده و دارویی که او را نجات میدهد، پشت کوهها پنهان است و سنجاب کوچولو میخواهد آن را پیدا کند. کتاب درخت گردو نوشتهی ایمان روح نواز، ما را در سفری هیجانانگیز با سنجاب کوچولو همراه میکند تا ببینیم او چگونه میتواند دوست بیمارش را از مرگ نجات دهد و داروی نایاب را بیابد.
دربارهی کتاب درخت گردو
«هیچ سنجابی اجازه ندارد پیش از اینکه به سن هفت گردویی برسد، برای جمعآوری گردو، بهطرف کوههای شرقی برود.» این جملهای است که مامان سنجاب به فرزندش گفت و دل کوچکِ سنجاب کتاب درخت گردو را پر از غم و ناراحتی کرد. سنجاب کوچولو و دوستش حنایی حق ندارند از درهی سبز خارج شوند. سنجابهای که بزرگتر هستند میگویند که بیرون از درهی سبز خطرات زیادی وجود دارد و ممکن است موجوداتی زشت و پلید و خونخوار به نام «باجنسها» سنجابها را بخورند و کار همه را یکسره کنند. سنجاب کوچولو و حنایی هم باوجوداینکه خیلی دلشان میخواهد از درهی سبز بیرون بروند و حتی برای یک بار هم که شده طلوع خورشید را ببینند، به حرف بزرگترها گوش میدهند. اما مشکلی جدید به وجود آمده؛ مشکلی که دیگر اجازه نمیدهد سنجاب کوچولو در درهی سبز بماند: حنایی بیمار شده؛ مانند مادربزرگش. بدن او مدام سرد و سردتر میشد و بیشتر از چند ماه تا پایان عمرش باقی نمانده است. کسی نمیداند باید چهکار کند تا حال حنایی بهتر شود. در درهی سبز هیچ دارویی برای خوب شدن حال آن کوچولوی بیمار وجود ندارد. تنها یک نفر میداند دارویی که حال حنایی را بهتر میکند کجاست و آن سنجاب پیر است. او هم اصلاً حاضر نیست به سنجاب و حنایی کمک کند. به نظر شما سنجاب کوچولو باید کجا برود؟ آیا او برای نجات جان دوست خوبش از درهی سبز خارج میشود؟ این سؤالی است که ایمان روحنواز جواب آن را به ما خواهد داد.
این قصه که به سبک «فابل» و از زبان حیوانات جنگل نوشته شده، به ما نشان میدهد دوستی و عشق به موجودات، ارزشمندترین دارایی هر آدمی است. بهترین آدمها حاضرند برای کمک کردن به کسانی که دوستشان دارند، کوهها را زیر پا بگذارند و از قلههای بلند و خطرناک عبور کنند. ایمان روح نواز این قصهی ساده را با بیانی مناسب برای کودکان و نوجوانان تحریر کرده است تا به بچهها بگوید نباید هر چیزی را که شنیدهاند باور کنند و خوب است تا جایی که برایشان خطری ندارد، اتفاقات جدید را هم تجربه کنند. این قصهی کودکانه که نامش درخت گردو است، در انتشارات جامی به چاپ رسیده و منتظر کودکان و نوجوانان کتابخوان است.
کتاب درخت گردو برای چه کسانی مناسب است؟
کودکان و نوجوانان برای زندگی خود به راهنما و الگو نیاز دارند. گاهی اوقات الگوها تاریخی و اسطورهای هستند و درک آنها برای بچهها ساده نیست، اما بعضی وقتها آن الگو، کودکی شجاع و خلاق است که بهسمت تجربههای تازه میرود و سعی میکند لحظههای شیرین و شادی را بهوجود آورد. سنجاب کوچولو در کتاب درخت گردو، میتواند به کودکان و نوجوانان نحوهی از خود گذشتگی، کمک کردن به دیگران و شیوهی کسب تجربههای شیرین را بیاموزد.
در بخشی از کتاب درخت گردو میخوانیم
«اگه به سرت بزنه کار احمقانهای بکنی، قبل از اینکه «باجِنس»ها به حسابت برسن با خود من طرفی». کار احمقانه؟! منظورش از کار احمقانه چی بود؟ شاید رفتن به درهی «باجِنس» ها؟ اما این کار که غیرممکن بود، همیشه چندین سنجاب که چندتاییشون هم از سنجابای پرنده بودن به طور شبانهروزی از بالای کوه مراقبت میکردن تا «باجنسی» به درهی سبز حمله نکنه. حالا چطور ممکن بود سنجاب کوچولو بتونه از جلوی چشمشون رد بشه و به اون طرف کوه بره؟! اما باید راهی پیدا میکرد تا دستکم شانسش رو برای کمک به حنایی امتحان کنه.
تا دم دمای صبح رو به این موضوع فکر کرد، به انواع و اقسام راههایی که ممکن بود بتونه مخفیانه به سمت دیگهی کوه شرقی بره. خورشید کم کم داشت بالا میومد ولی پلکهای سنجاب کوچولو دیگه خیلی سنگین شده بود، به آسمان نگاه کرد، هنوز چند تا ابری توی آسمون بودن، اما برخلاف انتظار، دیشب خبری از بارون نبود؛ حالا دیگه میشد خورشید رو هم دید. اما چند لحظه بعد بود که یکی از همون ابرها جلوش رو گرفت.
- پشت ابرها!
سنجاب کوچولو به یکباره روی تخت نشسته بود. منم باید خودم رو قایم کنم. باید پشت چیزی قایم بشم. اما چی؟
فکر کرد... فکر کرد. زیر چند تا برگ حرکت میکنم، آره، خودشه.
آنقدر هیجان زده شده بود که بلندبلند با خودش حرف میزد، خندهای روی لبهاش نشست و با این کار دندون بزرگش بزرگتر به نظر رسید. از ایدهی خودش خیلی خوشحال شده بود، دوباره روی تخت دراز کشید. حالا اون یک لکه ابر از جلوی خورشید کنار رفته بود و اون دوباره فرصت داشت زیبائیهاش رو به رخ همه بکشه. حق هم داشت، مسلماً هنگام طلوع زیباییش چند برابر به نظر میرسید. حنایی حتماً باید یکبار طلوع رو میدید.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب درخت گردو |
نویسنده | ایمان روح نواز |
ناشر چاپی | انتشارات جامی |
سال انتشار | ۱۳۹۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 80 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-176-035-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده کودک |