معرفی و دانلود کتاب دختر کتاب فروش

معرفی کتاب دختر کتاب فروش

سیلویا بیشاپ، نویسنده‌ی محبوب نوجوانان، در داستان تازه‌ی خود یعنی کتاب دختر کتاب فروش، شما را با زندگی پرماجرای یک دخترک یازده‌ساله آشنا می‌سازد که گرچه روز و شب خود را در کنار کتاب‌ها سر می‌کند، اما هنوز نمی‌تواند کتابی بخواند! «پراپرتی جونز»، دخترک این داستان خواندنی، در یک روز از کتاب‌خانه‌ی «بتی» سردرمی‌آورد! هیچ کس نمی‌داند پدر و مادر دخترک کجا رفته‌اند! اما بتی و پسرش «مایکل» تصمیم می‌گیرند از آن روز مراقب این دختربچه‌ی بامزه باشند. گفتنی‌ست این اثر نامزد نهایی جایزه‌ی Surrey Libraries Children's Book بوده است.

درباره‌‌ی کتاب دختر کتاب فروش

گرچه «پراپرتی جونز» یک دختر کوچولوی معمولی‌ست، اما سرگذشت او با بیشتر دوست و همسالانش فرق می‌کند! کتاب دختر کتاب‌ فروش (The Bookshop Girl) داستان زندگی دختربچه‌ای‌ست که بیش از همه در این دنیا، به عطر و بوی کتاب‌ها علاقه دارد! پراپرتی لابه‌لای کتاب‌ها بزرگ‌ شده و حتی اولین خاطره‌ای که از دوران کودکی‌اش به یاد دارد، مربوط به قفسه‌های رنگارنگ کتاب‌فروشی است. اما با این‌که پراپرتی حالا یازده‌ساله شده، اما هنوز توان خواندن و نوشتن ندارد، و عجیب‌تر از همه‌چیز این‌که کسی هم از این واقعیت باخبر نیست! اما زندگی عجیب‌وغریب دختر‌بچه‌ی داستان ما، چطور با دنیای کتاب‌ها گره می‌خورد؟ سیلویا بیشاپ (Sylvia Bishop) نویسنده‌ی این رمان خوش عطر و بو، تمام داستان را برای دوستان کوچک خود، یعنی شما خواننده‌هایِ مشتاق خواهد گفت!

«بتی» صاحب یک کتاب‌فروشی دنج و دوست‌داشتنی است و همراه پسربچه‌ی پرشروشور خود یعنی «مایکل» در همان‌جا زندگی می‌کند؛ چرا که در حقیقت جای دیگری هم برای زندگی ندارد. زندگی آن‌ها کم‌وبیش به‌خوبی می‌گذرد و زمان کافی برای کار و استراحت دارند؛ اما این کتاب‌فروشی کوچک چندان هم برای پذیرش یک مهمان ناخوانده آماده نیست! پس وقتی چشم مایکل و مادرش به دختربچه‌ی رها‌شده میان قفسه‌ها باز می‌شود، حسابی تعجب می‌کنند! مادر و پسر قصه از تلاش برای پیدا کردن والدین این کودک پنج‌ساله دست نمی‌کشند؛ با‌این‌حال این عضو کوچک تازه‌وارد خیلی زود جای خود را در دل همه باز می‌کند. همه او را پراپرتی می‌نامند و او را عضوی از خانواده‌ی خود یعنی «جونز» می‌دانند. بااین‌همه وقتی پراپرتی کوچک کنار بقیه مشغول ورق زدن کتاب‌های کتاب‌فروشی می‌شود، کسی خبر ندارد که دخترک کوچک داستان هیچ‌وقت سوادی یاد نگرفته و حالا فقط دارد از رفتار بقیه تقلید می‌کند! اما کتاب دختر کتاب فروش، ماجراهایی خیلی زیادتری دارد! چراکه یک انسان نا‌به‌کار که چندان دل خوشی از کتاب‌فروشی جونز ندارد، می‌خواهد خیلی زود برای این خانواده‌ی کوچک دردسر درست کند! مخصوصاً حالا که بتی و مایکل می‌خواهند در یک مسابقه‌ی بزرگ بین کتاب‌فروشی‌ها شرکت کنند، فرصت خوبی پیش آمده تا این آدم شرور دشمنی خود را به آن‌ها ثابت کند! اما در این بین، از دست پراپرتی کوچک داستان ما چه کمکی برمی‌آید؟ مخصوصاً که او حتی سواد هم ندارد!

قلم نویسنده در کتاب دختر کتاب فروش، گرم و ماجراجویانه است. حوادث پیاپی و ضرب‌آهنگ سریع و پرهیجان قصه، هرمخاطبی را تا پایان داستان به دنبال خود می‌کشد. سیلویا بیشاپ که حالا جای خود را بین نویسندگان پرمخاطب ادبیات کودک و نوجوان دنیا باز کرده، در طی این داستان نیز به موضوعات انسانی مهمی، مثل دوستی، خانواده، مهربانی و کمک به‌ یکدیگر می‌پردازد. این اثر خواندنی اولین‌بار در سال 2017 منتشر شده و انتشارات کتاب کوله‌پشتی و آناهیتا کریمی، نشر و ترجمه‌ی آن به فارسی را بر عهده داشته‌اند.

جوایز و افتخارات کتاب دختر کتاب فروش

• نامزد نهایی جایزه‌ی Surrey Libraries Children's Book
• نامزد جایزه‌ی کتاب شگفت‌انگیز (خدمات کتاب‌خانه‌ی مدرسه‌ی لنکاوی)

نکوداشت‌های کتاب دختر کتاب فروش

• نوشتار نویسنده پر از تحرک و طنزآمیز است. (Kirkus Reviews)
• یک غوغای هوشمندانه و خنده‌آور برای بلندبلند خواندن! (گاردین)
• این اثر برنده است! داستانی پرسرعت و جذاب، بامزه و خلاقانه و ایده‌آل برای عاشقان کتاب. (Booklist)
• این اثر را از دست ندهید! این کتاب می‌تواند یک بلیط طلایی برای عشق همیشگی فرزند شما به دنیای کتاب باشد! (MinervaReads)
• صدا و لحن بیشاب گرم است اما جذابیت واقعی این اثر در تجلیل از قدرت تخیل و لذت لمس کردن کتاب‌هاست. (کتاب هفته‌ی کودک)

کتاب دختر کتاب فروش برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانانی که عاشق خواندن داستان‌های ماجرایی و پرهیجان هستند، این کتاب را یک پیشنهاد ویژه برای قفسه‌ی کتابخانه‌ی خود بدانند!

در بخشی از کتاب دختر کتاب فروش می‌خوانیم

پراپرتی نمی‌توانست بیش‌ از آن صبر کند، ولی دو مشکل پیش روی آن‌ها قرار داشت. اول آنکه هنوز از نتی خبری نشده بود؛ آن‌ها مدتی منتظر او ماندند ولی بی‌فایده بود. ازآنجا‌که بیش‌ از آن نمی‌توانستند صبر کنند، مایکل یادداشتی برای نتی نوشت که حالشان خوب است و به‌زودی برمی‌گردند و آن را در ایستگاه اتوبوس گذاشت، سپس به سمت دفتر الیوت راه افتادند.

مشکل دوم از اولی بزرگ‌تر بود، زیرا زمانی که رسیدند به کوچۀ سنگفرش‌شده‌ای که دفتر الیوت در آن جا بود، الیوت را دیدند که به سمت آن‌ها می‌آمد. آن‌ها سریع خودشان را کنار کشیدند.

مونت‌گمری زیر لب گفت: «لعنتی، اون حتماً از اون سمت اومده.» و با عجله مایکل و پراپرتی را به داخل یک مغازه‌ برد.

معلوم شد که آن جا یک مغازۀ کلاه‌فروشی است. زمان برایشان به‌کندی می‌گذشت، آن‌هم درحالی‌که زن فروشنده اصرار داشت که آن‌ها کلاه‌ها را امتحان کنند. مجبور بودند هرکدام از کلاه‌ها را چندین‌بار امتحان کنند زیرا آنجا، مغازۀ چندان بزرگی نبود. در آخر مونت‌گمری کلاه راه‌راه و پرداری برای مایکل خرید زیرا آن زن کم‌کم داشت عصبانی می‌شد.

سرانجام الیوت از جلوی آن مغازه رد شد. آن‌ها صبر کردند تا او به اندازۀ کافی از آن جا دور شود و سپس با عجله از مغازه بیرون آمدند.

فهرست مطالب کتاب

قبل از آغاز
فصل 1: خبر‌ شگفت‌انگیز
فصل 2: کتاب‌فروشی بزرگ مونت‌گمری
فصل 3: الیوت پینک
فصل 4: پراپرتی راز را کشف می‌کند
فصل 5: در میان اتاق‌ها
فصل 6: دنیای بیرون از کتاب‌فروشی
فصل 7: پینک و گیمبل
فصل 8: خانوادۀ جونز وارد عمل می‌شود
فصل 9: تجمع بسیار مهم
فصل 10: کتاب‌فروشی بزرگ جونز
و در آخر