معرفی و دانلود کتاب دانشجویان کهکشان نیو: سفر به دنیای موازی - جلد سوم

معرفی کتاب دانشجویان کهکشان نیو: سفر به دنیای موازی - جلد سوم

کتاب دانشجویان کهکشان نیو: سفر به دنیای موازی - جلد سوم نوشته‌ی آتوسا حسینی، به شما نشان می‌دهد که در نهایت آنیتا و دوستانش با تلاش‌های بسیار توانستند زمین را از دست بیگانگان نجات دهند و سیاره‌ی زمین را بازسازی کنند.

درباره‌ی کتاب دانشجویان کهکشان نیو: سفر به دنیای موازی - جلد سوم:

داستان این کتاب چند جلدی از سیاره زمین آغاز می‌شود. حدود 299 سال است که انسان‌های زمینی تحت سلطه موجوداتی فضایی به نام سارسارها قرار گرفته‌اند. این موجودات با میکروتراشه‌ای که روی پیشانی انسان‌ها می‌گذارند، آن‌ها را به طور کامل کنترل می‌کنند. آنیتا دختری هجده ساله اهل زمین است که درست در روز انتخاب (روزی که هم میکروتراشه کنترل‌کننده بر پیشانی فرد بالغ گذاشته شده و هم شغلی برایش انتخاب می‌شود)، توسط انسان‌های آزاد ربوده می‌شود.

انسان‌های آزاد بعد از حمله سارسارها از طریق کرمچاله به سیاره‌ای در کهکشانی دیگر سفر کرده و در آن جا زندگی می‌کنند. آن‌ها در یکی از سیاره‌های آن کهکشان دانشگاهی درست کرده‌اند و در آن نوابغ را آموزش می‌دهند. آنیتا به دانشگاه برده می‌شود و آن جا می‌فهمد که انسانی خاص است.

جلد اول این کتاب در مورد آنیتا و دوستانش در سال اول تحصیلی‌شان در دانشگاه است و در آن به شرح مختصری از نحوه تدریس استادان، کهکشان و سیاره‌هایش و موجودات فضایی آن می‌پردازد. در آخر سال تحصیلی بچه‌ها سفر‌هایی به فضا و در زمان دارند و حوادث مختلفی برایشان اتفاق می‌افتد.

داستان در جلد دوم با سفر آنیتا و دوستانش به یک پایگاه تحقیقاتی شروع می‌شود. در طی داستان آن‌ها سر از سیاره زمین در می‌آورند و درست زمانی که می‌فهمند راه پیروزی بر سارسارها چیست با شارون‌ها روبه‌رو می‌شوند و ...

در جلد سوم این کتاب با عنوان دانشجویان کهکشان نیو: سفر به دنیای موازی، زمین از دست بیگانگان رهایی یافته و آنیتا و دوستانش درگیر عملیات بازسازی سیاره زمین می‌شوند. راه ارتباط با کهکشان نیو بسته شده و از طرفی دستگاه زمان را از دست داده‌اند.

آن‌ها برای به دست آوردن دوباره دستگاه زمان و نجات موجودات اسیر دست شارون‌ها به دنیای موازی سفر می‌کنند و آن جا درگیر مبارزه با شارون‌ها می‌شوند و با ماجراهای زیادی مواجه می‌شوند، با اربابان زمان ملاقات می‌کنند و به طور اتفاقی سر از دنیای موازی سوم در می‌آورند، دنیایی بسیار متفاوت با دنیای خودشان و دنیای موازی دوم، به دنبال علت اختلاف می‌گردند و... .

کتاب دانشجویان کهکشان نیو: سفر به دنیای موازی - جلد سوم برای چه کسانی مناسب است؟

افرادی که به رمان‌های علمی - تخیلی علاقه دارند، خواندن این کتاب برایشان لذت‌بخش خواهد بود.

در بخشی از کتاب دانشجویان کهکشان نیو: سفر به دنیای موازی - جلد سوم می‌خوانیم:

اریک و دوستانش بعد از خداحافظی با مردم سیارۀ زمین، به غار زیفر رفتند. آن‌ها ابتدا به‌کمک دستبند ارتباطی جاش با دیوید تماس‌گرفتند و از وی خواستند که به ‌پرفسورکلین خبردهد تا برایشان سفینه‌ای به غار بفرستد. سپس وارد راهروی‌آبی شدند...

وقتی درغار ‌اوپاکس به‌هوش آمدند، سفینه منتظرشان بود. پس به‌سمت پایگاه تحقیقاتی پروازکردند و به محض اینکه به پایگاه‌ رسیدند، مستقیماً نزد پروفسور کلین رفتند و به وی اطلاع‌دادند که می‌خواهند برای نجات دکتر جاش و انسان‌های اسیر دست شارون‌ها به دنیای موازی سفر کنند.

پروفسور کلین به نظر موافق نمی‌آمد و نگران بچه‌ها بود. ولی چاره‌ای نبود. به آن‌ها گفت که ابتدا باید دانشمندان و فرماندهان و رؤسای کهکشان در جریان تصمیمشان قرار بگیرند و پس از آن هم ‌ باید وسایل و تجهیزات موردنیاز برای سفر پرخطری که در پیش رو داشتند، فراهم شود.

در جلسه‌ای که پروفسور و رؤسای کهکشان نیو با حضور اریک و دوستانش برگزار کردند، اریک با سعی و تلاش فراوان توانست تمام مخالفانشان را متقاعدکند و قرارشد که هفتۀ بعد، آن‌ها با بهترین سفینه‌ای که در منظومۀ بست موجود بود و با کامل‌ترین تجهیزات و سلاح‌های لیزری پیشرفته و غذا و آب و اکسیژن کافی، به دنیای موازی سفرکنند.

آن شب بچه‌ها در همان آپارتمان پایگاه تحقیقاتی اوپاکس ماندند.

اریک همۀ دوستانش را دورهم جمع کرد و گفت:"بچه‌ها از شما خواهش می‌کنم، هرکدام که مایل به سفر به دنیای موازی نیستید، بدون تعارف و احساس گناه بگویید. همان‌طور که می‌دانید این سفر بسیار خطرناک است و احتمال زیادی دارد که سفری بی‌بازگشت باشد."

بچه‌ها همگی بدون کوچک‌ترین تأمل و تردید بلافاصله جواب دادند که او را در این مأموریت همراهی می‌کنند. اریک که تحت‌تأثیر شجاعت دوستانش قرارگرفته و قلبش مملو از حس قدردانی شده بود، از همه تشکر کرد.

در این موقع زنگ آپارتمان به صدا درآمد و آلبرت به آن‌ها پیوست. او که به نظر بی‌طاقت می‌آمد، هنوز سلام و احوال‌پرسی نکرده گفت:"بچه‌ها می‌دانم که چه نقشه‌ای دارید و کجا می‌خواهید بروید و واقعاً مایلم شمارا همراهی کنم."

اریک به آلبرت گفت:"آلبرت برای ما هم باعث خوشحالی و افتخار است که تو همسفرمان باشی. ولی ازآنجایی‌که این سفر بسیار خطرناک است، بعید می‌دانم که پدرت به تو اجازۀ سفر بدهد."

آلبرت با شنیدن حرف اریک، به فکر فرورفت و صورتش درهم رفت، بعد از کمی تفکر، سرش را به نشانۀ تأیید تکان داد و گفت: "راست می‌گویی، مطمئناً با سفرمن مخالفت ‌می‌کند، فکر می‌کنم پیش‌بینی تصمیم او آن‌قدر واضح است که من حتی نباید به خودم زحمت دهم و از او درخواست کنم. بهتر است اصلاً پیشنهادم را فراموش کنید."

فهرست مطالب کتاب

قسمت اول: بازسازی راه ارتباطی دو کهکشان
قسمت دوم: سفر به دنیای موازی
قسمت سوم: زمین (دنیای موازی)
قسمت چهارم: اردوگاه شین
قسمت پنجم: برنامه ریزی مرحلۀ اول
قسمت ششم: منظومۀ بست دنیای موازی
قسمت هفتم: سیارۀ شیزست
قسمت هشتم: سیارۀ یوردریم (دنیای موازی)
قسمت نهم: درگاه دنیای موازی
قسمت دهم: دنیای موازی در موازی
قسمت یازدهم: برنامه ریزی مرحلۀ دوم
قسمت دوازدهم: مبارزۀ نهایی با شارون‌ها
قسمت سیزدهم: پاکسازی اردوگاه‌ها
قسمت چهاردهم: خیانت
قسمت پانزدهم: انسان‌هایی با سرنوشت‌های متفاوت
قسمت شانزدهم: زمین در سومین دنیای موازی
قسمت هفدهم: روز وداع
قسمت هجدهم: روز قرار
قسمت نوزدهم: قسمت پایانی