معرفی و دانلود کتاب خود ویرانگر: هزاران قطعه ریز

معرفی کتاب خود ویرانگر: هزاران قطعه ریز

کتاب خود ویرانگر‌ رمانی زندگی‌نامه‌ای از جیمز فری درباره‌ی روزهای سخت اعتیاد و بازپروری اوست. این کتاب پرفروش ملی که در قسمت‌هایی با تخیل درآمیخته شده، مبارزه‌ای مداوم را نشان می‌دهد که مردی بیست‌وسه‌ساله علیهِ نفسِ خود و به پاس زندگی آغاز می‌کند. این داستان انگیزشی الهام‌بخش کسانی خواهد بود که در فکر بهبود و ترمیم زندگی خود هستند.

درباره‌ی کتاب خود ویرانگر

جیمز فری (James Frey) در سن بیست‌وسه‌سالگی درحالی در هواپیما از خواب بیدار می‌شود که دندان‌های جلو و بینی‌اش شکسته‌اند. او نه می‌داند مقصد هواپیما کجاست و نه چیزی از دو هفته‌ی گذشته را به یاد می‌آورد. جیمز که برای مدت ده سال الکلی و برای سه سال معتاد به کراک بوده، مدت کوتاهی پس از فرود هواپیما، به یک مرکز درمانی مراجعه می‌کند. در آنجا به او گفته می‌شود که یا باید مصرف را متوقف کند یا قبل از رسیدن به سن بیست‌وچهارسالگی می‌میرد. این روایت تحسین‌شده‌ی جیمز از دوران شش هفته‌ای بازپروری اوست. کتاب خود ویرانگر (A Million Little Pieces) ابتدا به‌عنوان خاطرات جیمز فری منتشر شد و سپس با اقرارِ نویسنده مبنی‌بر تخیلی بودنِ بخش‌های زیادی از کتاب، به‌عنوان رمانی بر اساس واقعیت به فروش ‌رسید.

جیمز بر اثر اعتیاد به الکل و کراک و برای چندین اتهام، در سه ایالت تحت تعقیب پلیس است. برادرش او را به یک کلینیک بازپروری در شیکاگو می‌برد. این اتفاق هرچند برای جیمز روندی طاقت‌فرساست، اما تحولی شگرف در زندگی او ایجاد می‌کند. جیمز فری تجربیات دردناکش در طول بستری در این کلینیک تا رسیدن به بهبودی را در کتاب خود ویرانگر تعریف می‌کند. جیمز در تمام طول رمان با خشمی قوی سروکله می‌زند. گویی خشم ضدقهرمانی است که او می‌خواهد نابودش کند. جیمز فری با افراد زیادی در کلینیک آشنا می‌شود که بر زندگی‌اش درون کلینیک و بعداً بیرون از آن، اثرگذارند. یکی از این افراد رئیس مافیایی است که نقش پررنگی در بهبودی جیمز دارد و دیگری زنی معتاد به مواد مخدر است و جیمز علی‌رغم قوانینِ سختگیرانه‌ی کلینیک، رابطه‌ای عاشقانه با او برقرار می‌کند.

رمان خود ویرانگر با زبانی صریح، ما را به درک جدیدی از ماهیت اعتیاد، اثرات مخرب آن و روند بهبودی می‌رساند. جیمز فری پس از ورود به مرکز بازپروری، پزشکان را مبهوت می‌سازد که چطور با این حد از تخریب بدنی هنوز زنده است. چالش‌های او زمانی آغاز می‌شود که باید پس از این میزان شدید از اعتیاد، مصرف مواد و الکل را کنار بگذارد. عذاب سم‌زدایی و مهار میل سیری‌ناپذیر به مصرف از یک‌سو و کناره‌گیری و انزوایی که متعاقبِ آن می‌آید از سویی دیگر جیمز را تحت فشار قرار می‌دهد. او در این فضای ایزوله توسط افرادی شبیه به خودش احاطه شده، اما اجازه ندارد با آن‌ها صحبت کند. یک قاضی، یک بوکسور که قبلاً یک بار قهرمان جهان شده و یک فاحشه در میان معتادان کمپ حضور دارند. برخلاف سیاست کمپ برای به انزوا کشاندن بیماران، جیمز بهبودی‌اش را در ارتباط با هم‌قبیله‌هایش می‌بیند.

کتاب خود ویرانگر یک مبارزه‌ی مداوم است؛ مبارزه‌ای بین اراده‌ی یک مرد جوان با سفر شیمیایی وسوسه‌انگیزی به سوی فراموشی؛ جنگیدن برای زنده ماندن و رویارویی با عواقب تصمیمات گذشته. شما را به تماشای این مبارزه‌ی نفسگیر و الهام‌بخش در نسخه‌ی انتشارات گویش نو با ترجمه‌ی مهدی قاسمی دعوت می‌کنیم. امید که جایی از زندگی راه‌گشایتان شود.

نکوداشت‌های کتاب خود ویرانگر

• هرکس که در زندگی احساس شکست کرده و در آرزوی زندگی بهتری بوده است، رمان خود ویرانگر را کتابی الهام‌بخش می‌یابد. (مجله‌ی مردم)
• یک داستان عالی. شما نمی‌توانید به جیمز فری کمک کنید، اما مطمئناً او را ستایش خواهید کرد. (لس آنجلس تایمز)

اقتباس سینمایی از کتاب خود ویرانگر

سم تیلور-جانسون (Sam Taylor-Johnson)، کارگردان انگلیسی، در سال 2018 فیلمی با نام A Million Little Pieces بر اساس رمان جیمز فری ساخت. آرون تیلور-جانسون (Aaron Perry Taylor-Johnson) در این فیلم نقش جیمز فری را بازی می‌کند.

کتاب خود ویرانگر برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان و زندگی‌نامه‌ی انگیزشی علاقه‌مندید و از دیدن اراده و موفقیت افراد متأثر می‌شوید. این کتاب انتخاب مناسبی برای شماست. کتاب خود ویرانگر همچنین به کسانی که در دام اعتیاد گرفتار شده‌اند، انگیزه‌ی بسیاری برای ترک کردن می‌دهد.

در بخشی از کتاب خود ویرانگر: هزاران قطعه ریز می‌خوانیم

به محض اینکه وارد جنگل می‌شوم متوجه می‌شوم که امروز هیچ اثری از فراموشی در کار نیست، خشم سر بر‌می‌آورد و تمامی احساسات، عواطف و افکارم را احاطه می‌کند، نمی‌توانم با احساسات، عواطف و افکارم مقابله کنم پس به خشم اجازه می‌دهم که این کار را انجام دهد، آن‌ها را می‌بلعد، حزنی که در درونم حس می‌کنم تبدیل به جنون می‌شود و آرامش به نیازی مأیوسانه می‌گراید، دوست دارم هرآنچه که می‌بینم را در هم بشکنم و هرآنچه که نمی‌توانم در هم بشکنم را ببلعم. با هر قدم که برمی‌دارم این حس افزایش می‌یابد. جنون و نیاز. جنون و نیاز. جنون و نیاز.

نیاز به الکل دارم، نیاز دارم که پنجاه بطری مشروب بخورم، دوست دارم یک بطری از ناب‌ترین،‌ سنگین‌ترین، خطرناک‌ترین و سمی‌ترین مشروب دنیا را بخورم،‌ نه، پنجاه بطری از آن می‌خواهم، نیاز به کراک دارم، هروئین و فرمالدئید،‌ اسید، یک کامیون چسب و یک استخر لبریز از بنزین،‌ آن‌قدر که در آن غرق شوم. به چیزی، هر چیزی، هرآنچه که باشد و هرچقدر که باشد، هرچه بیشتر و بیشتر نیاز دارم. خواستن نیاز، خواستن نیاز، آن‌قدر از آنچه که نیاز دارم می‌خواهم که بتوانم دردی که تاریک‌ترین تاریک‌ترین سیاه‌ترین سیاه‌ترین عمیق‌ترین عمیق‌ترین عمیق‌ترین ترسناک‌ترین خلأ را در وجودم ایجاد کرده بکشم، سرکوب کنم، فراموش کنم، لعنتی، به جهنم، مرا در خلأ رها کن.

دست از تعقیب ردپا برمی‌دارم و راهم را در میان جنگل یخ‌زده و انبوه در پیش می‌گیرم. می‌لرزم، قلبم به سرعت می‌تپد، مشت‌هایم را گره کرده‌ام و دندان‌هایم را بر هم می‌فشارم، پاهایم شاخه‌های کوچک روی زمین افتاده را در هم می‌شکند و قلمه‌های نهال‌های نورسته را له می‌کند و دستانم هرآنچه که در مقابل من است را کنار می‌زند.