معرفی و دانلود کتاب خواب با چشمان باز

معرفی کتاب خواب با چشمان باز

مجموعه‌ای از 14 داستان کوتاه که در عالم خواب و بیداری می‌گذرند! ندا کاووسی فر در کتاب خواب با چشمان باز از شخصیت‌هایی می‌گوید که در جهان خود تنها مانده‌اند. مجموعه‌داستان پیش رو از کتاب‌های پرافتخار سال‌های اخیر است و موفق شده جایزه‌ی بنیاد گلشیری، مهرگان ادبی و هفت اقلیم را از آن خود کند.

درباره‌ی کتاب خواب با چشمان باز:

داستان «شصت دالی» نتیجه‌ی کار روی نقاشی‌های سالوادور دالی در جلسه‌ی داستان شیراز است و داستان «آکواریوم» حاصل کار روی فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم. داستان «نامت را به من بگو» ماحصل علاقه‌ی نویسنده به اسطوره‌های یونان و علم فیزیک است و الهام‌بخشِ داستانِ «سبز نارنج» که کار در فضای بیمارستانی است. هر یک از داستان‌های کتاب خواب با چشمان باز از تجربه‌ای آمده‌اند و به این دلیل است که بر مخاطب اثری خاص دارند.

ندا کاووسی‌فر در کتاب حاضر مجموعه‌ای از 14 داستان کوتاه را گرد آورده که بین سال‌های 82 تا 86 نوشته شده‌اند و جملگی بیانگر دغدغه‌های ذهنی نویسنده‌اند و از تجربه‌های زندگی او الهام گرفته‌اند.

کتاب خواب با چشمان باز، که از پرافتخارترین کتاب‌های سال‌های اخیر بوده، فضایی اجتماعی و انتقادی دارد و با بهره‌گیری از عناصر داستانی و قدرت تخیل، تعارض‌ها و تناقض‌های درونی انسان‌ها را به عرصه‌ی ظهور می‌آورد و آن‌ها را با زبانی ادبی نقد می‌کند.

افتخارات کتاب خواب با چشمان باز:

- برنده‌ی جایزه‌ی بهترین مجموعه داستان اول سال‌های 1388-1389 از بنیاد گلشیری
- کتاب برگزیده‌ی جایزه‌ی ادبی هفت اقلیم
- کتاب تحسین‌شده‌ی هیئت داوران جایزه‌ی ادبی مهرگان ادب در سال 1389

کتاب خواب با چشمان باز برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به ادبیات فارسی معاصر ایران علاقه‌مندید و دوست دارید یکی از کتاب‌های پرافتخار سال‌های اخیر را مطالعه کنید، کتاب حاضر مناسب شماست.

با ندا کاووسی فر بیشتر آشنا شویم:

نویسنده‌ی کتاب حاضر در سال 1366 در شیراز متولد شده است. اولین اثر چاپ‌شده‌ی ندا کاووسی‌فر رمان «سه ترکه بر دوچرخه من، میمون، پدرم» است که برای مخاطب نوجوان نوشته شده است و حاصل شرکت در جلسات انجمن داستان شیراز است. این رمان موفق شد جایزه‌ی گام اول کتاب سال را از آن خود کند.

کاووسی‌فر که نویسنده‌ای گزیده‌کار است، دو کتاب بزرگسال نیز به رشته‌ی تحریر درآورده که «پیراهن بی‌درز مریم» و «خواب با چشمان باز» نام دارند و کتاب اخیر جوایز معتبری را از آن خود کرده است.

در بخشی از کتاب خواب با چشمان باز می‌خوانیم:

شوهرش جلو تلویزیون نشسته بود و از یک کانال به کانال دیگر می‌رفت. گفت: «بچه شیر می‌خواست‌.»

گفت: «سرلاک‌ می‌دادی.»

«دیلینگ‌دیلینگت مهم‌تره، یا شیر بچه‌ت؟!»

پوشک بچه خیس و مچاله کنار ظرفشویی افتاده بود.

بارها به شوهرش گفته بود این‌ها را این‌جا نگذارد. آلوده بود، مثل خون. اما او حالا روی مبل خوابیده بود و به ساندویچش‌ با ولع‌ گاز می‌زد. گفت: «این سریاله رو می‌بینی؟ زنه عینه توئه. ددری، تو عالم هپروت، الکی‌خوش!»

مکعب‌های رنگارنگ خانه‌سازی را با پا زیر میز ریخت.

شوهرش کتاب شش تمرین برای نواختن باتمرکز را ورق می‌زد: «مادرم همیشه زنایی مث تو رو که می‌دید، یه چیزی، یه جمله‌ی خوبی، می‌گفت که حالاهاست که آدم می‌فهمدش...»

زن خیلی دلش خواست چیزی را که در‌باره‌اش گفته شده یا حتماً بعدها گفته می‌شود، بشنود...

فهرست مطالب کتاب

ایستگاه هشتم
بدیل
بستنی گل یخ
چهل‌ستون
خواب با چشمان باز
سبز نارنج
شست دالی
فصل شکار
لاک پشت
مُحاق
نامت را به من بده
خوشبختی ذوزنقه‌ای
کلید
آکواریوم