معرفی و دانلود کتاب خدا با توست

معرفی کتاب خدا با توست

کتاب خدا با توست نوشته‌ی جی پی واسوانی، به شما کمک می‌کند تا ندای پروردگار مهربان را بشنوید و عشق، ایمان و اشتیاق به خداوند را در زندگی‌تان بیابید. این اثر فوق‌العاده انرژی مثبت شما را آزاد ساخته و زندگی‌تان را دگرگون می‌کند.

درباره کتاب خدا با توست

کتاب حاضر از همدمی می‌گوید که از بدو تولد همراه انسان است؛ رنجی که در همه دوران‌ها همراه ماست و لحظه‌ای رهایمان نمی‌کند؛ ترس از تنهایی و بی‌پناهی در این دنیا! جی پی واسوانی (J. P. Vaswani) به درستی از این رنج آدمی مطلع است و از احساس ناخوشایند تنهایی آگاهی دارد. او درمان این درد را می‌داند؛ رو آوردن به خداوند بزرگ که درمانِ هر درد است.

واسوانی در کتاب خدا با توست (You are not alone God is with you) با داستان‌هایی جذابی که روایت می‌کند به ما می‌گوید که هیچ‌گاه تنها نبوده‌ایم و نخواهیم بود. با خواندن این اثر درمی‌یابیم خالقی که ما را آفریده، هرگز ما را به حال خود رها نکرده بلکه پیوسته راهنما و همراه ماست. واسوانی که تعلیم دهنده‌ی آموزه‌های معنوی است از طریق بنیاد معنوی خود تلاش دارد تا آگاهی را در هر نقطه از دنیا گسترش دهد؛ او هیچ‌گاه دست به قلم برای نوشتن کتاب نبرده بلکه دوستدارانش این آثار را از سخنرانی‌های او گردآورده‌اند.

در اینجاست که جاذبه‌ی کلام واسوانی نمایان‌تر می‌شود؛ هوادارانی که پیام او را شنیده و از تاثیر شگرف آن در تحول زندگی انسان‌ها مطلع‌اند، نمی‌توانند بی‌تفاوت بنشینند و دیگر مردم جهان را از این آموزه‌ها آگاه نکنند. کتاب خدا با توست ما را دعوت می‌کند تا صدای پروردگار مطلق را بشنویم؛ آنگاه درمی‌یابیم که تفکر در مورد لذت‌های انسانی، قدرت و... افکار و احساسات ما را محدود و پریشان کرده و از همه مهم‌تر قلبمان را سخت می‌کند.

کتاب حاضر مجموعه‌ای از نوشته‌های واسوانی‌ست که حقایقی ژرف را درون خود دارند. آموزه‌های این اثر با بیانی زیبا و آمیخته به تمثیل بیان شده‌اند و حکایات و الهاماتی تاثیرگذار و سودمند را روایت می‌کنند. واسوانی ما را از انرژی مثبتی آگاه می‌کند که با ایمان و اراده‌ای محکم رها می‌شود. کتاب خدا با توست به ما کمک می‌کند تا این انرژی مثبت را آزاد سازیم و زندگی‌مان را دگرگون کنیم.

واسوانی با کلام قدرتمند خود آرامش و شادی را به ما هدیه می‌کند تا راهگشای ما باشد تا زمانی که شکست خورده‌ایم، رانده شده‌ایم و احساسات تلخ گوناگونی را چشیده‌ایم امید خود را از دست ندهیم و زندگی خود را از نو بسازیم. این کتاب به ما می‌گوید تا چگونه از لاک تنهایی و عزلت خود خارج شویم و با چه نگاهی به دنیا بنگریم تا احساس والای همراهی با پروردگار را تجربه کنیم.

کتاب خدا با توست مناسب چه کسانی است؟

اگر در زندگی احساس تنهایی و درماندگی می‌کنید و از رویارویی با واقعیات زندگی وحشت دارید، کتاب خدا با توست برای شماست. همچنین این اثر برای افرادی که عزیزی را در زندگی از دست داده‌اند و در تنهایی و افسردگی فرو رفته‌اند، بسیار کمک کننده خواهد بود؛ چرا که با این کتاب نیرویی قدرتمندتر از این جهان را پیدا می‌کنند و سرچشمه‌ی امید را می‌یابند.

جی. پی. واسوانی را بیشتر بشناسیم

جی پی واسوانی در هندوستان چشم به جهان گشود. او به عنوان یکی از آموزگاران برجسته‌ی معنوی هندو شناخته می‌شود که در عرصه سیاسی نیز فعال است؛ یک کرسی از مجلس نمایندگان انگلیس در اختیار اوست و در تالار سخنرانی در سازمان ملل متحد نیز جایگاهی دارد. وی در مرکز سادو واسوانی تدریس می‌کند که شعبه‌های مختلفی در کشور زادگاهش و دیگر کشورها دارد.

جملات برگزیده کتاب خدا با توست

- غم و اندوه به عوامل بیرونی بستگی ندارد، بلکه مربوط به درون ماست.

- خداوند عاشقانش را مسحور می‌کند. و انسان‌های برگزیده را همچون طلایی که محک می‌خورد، می‌آزماید.

- عشق به خدا، یعنی تسلیم ارادۀ او بودن! خدا فقط از ما می‌خواهد به همۀ همنوعان خود عشق بورزیم، همان گونه که او به آن‌ها عشق می‌ورزد.

- در این دنیای فانی که همه چیز زودگذر است و هیچ چیز پایدار نیست، آیا پدیده‌ای وجود دارد که ارزش نگران شدن داشته باشد؟ بهتر است آن را رها کنی! هر چه بیش‌تر رها کنیم، بیش‌تر می‌توانیم انرژی‌ خویش را برای کارهای سازنده و مبتکرانه حفظ نماییم.

در بخشی از کتاب خدا با توست می‌خوانیم

در دهکدۀ کوچکی در سند، مرد مقدسی را ملاقات کردم و شور و شعفی خاص مرا فراگرفت. چهره‌ای معصوم همچون کودکان داشت و چشمان درشت و پرفروزش با نوری از آرامش می‌درخشید. حضورش لذتی خاص به محافل می‌بخشید و با نزدیک شدن به او تمامی ناراحتی‌ها و دلواپسی‌های زندگی دنیوی فراموش می‌شد.

او مردی ساده و فقیر با لباس‌هایی کهنه بود که آشنایان اندکی داشت و مدت‌ها غذای کاملی نخورده بود؛ با این وجود لبخند می‌زد. آن انسان وارسته به راستی شادمان، سرشار از حکمت و معنویت بود. کم سخن می‌گفت، اما وقتی زبان می‌گشود، حقایق ژرفی را بیان می‌کرد.

روزی گفت: «تلاش برای لذت و قدرت مانند چشیدن عسل روی لبۀ تیغ است؛ شاید شیرین باشد، اما در نهایت زبان را به دو نیم خواهد کرد!»

روزی از او خواستم تا اندرزی به من بدهد و او آن را در سه واژه بیان کرد: «پیش به سوی خدا! دنیا استراحتگاه نیست؛ باید حرکت کنید. آرمیدن، یعنی سقوط. هنگامی که گاوی سنگین از باتلاق عبور می‌کند، نباید لحظه‌ای درنگ کند، چرا که در این صورت به درون آن فرومی‌رود. دنیا نیز همانند مرداب است. اگر می‌خواهید به سلامت از آن بگذرید، باید حرکت کنید! هرگز دست از کوشش برندارید!»

آن مرد، شخصیت جذابی داشت. نیرویی در وجودش بود که انسان‌های بسیاری را به خود نزدیک می‌کرد. او یکی از مردان خدا بود و راز زندگی‌اش در چهار کلمۀ ساده خلاصه می‌شد: «خداوند، پناه من است!»

کلام بانفوذش بر دل‌ها می‌نشست. تا مدت‌ها آن واژه‌ها در گوشم طنین‌انداز بود و هر روز آن‌ها را مانند یک مانترا تکرار می‌کردم: «خداوند، پناه من است! خداوند، پناه من است.»

فهرست مطالب کتاب

یادداشت ناشر
بخش یکم: بلیت بهشت
بخش دوم: به خدا بسپار!
بخش سوم: معجزاتی در زندگی
بخش چهارم: خدا مرده است؟
بخش پنجم: ایمان زن نابینا
بخش ششم: برگزیدۀ خدا
بخش هفتم: زائران آرامش
بخش هشتم: پیش به سوی خدا
بخش نهم: غلبه بر رنج
بخش دهم: خدایا! دوستت دارم
بخش یازدهم: منبع ایمان
بخش دوازدهم: نمونه‌هایی از ستایش