معرفی و دانلود کتاب حصیرباف و راهزنها
برای دانلود قانونی کتاب حصیرباف و راهزنها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حصیرباف و راهزنها
کتاب حصیرباف و راهزنها به نویسندگی مجید راستی، روایتگر جوانیاست به نام بهادر که دوستانش از او سوء استفاده میکردند، اما پدر بهادر تصمیم میگیرد پسرش را پیش حصیرباف فرستد تا از او حصیر بافی یاد بگیرد.
حصیرباف و راهزنها یکی از داستانهای جذاب و آموزندهی مجموعه «شکرستان و یک داستان» است که با روایتی ساده و روان و تصاویری رنگی و جالب برای کودکان ارائه شده.
ماجراهای شکرستان در شهری قدیمی و خیالی با بیش از ۱۰۰ شخصیت روی میدهد. این قصهها بر اساس داستانها، ضربالمثلها و قصههای قدیمی و عامیانهی ایرانی-شرقی انتخاب و سپس با رویکردی مدرن و به روز به رشته تحریر در آمدهاند. در این شهر باستانی، هیچکس در جایگاه خود نیست. تلاش شده تا با تغییر شکل تصویری و دراماتیک، شیوهای اتخاذ شود که کوچک و بزرگ پس از خندیدن به طنز داستانها، عمیقاً به فکر فرو روند و آینه رفتارهای اجتماعی و فرهنگی خود را بازنگری کنند.
در بخشی از کتاب حصیرباف و راهزن میخوانیم:
پدر بهادر، آدم خوش خیالی بود. توی دکانش با دوستش حرف میزد که چند جوان با سر و صدا از جلوی دکان دویدند و رفتند.
دوستش گفت: «امان از دست این جوانهای بیکار.» پدر بهادر گفت: «باید پدر و مادرها را سرزنش کرد که فرزندانشان را خوب تربیت نمیکنند.» جوانها برگشتند و دوباره از جلوی دکان رد شدند.
دوستش پرسید: «این که رد شد، بهادر بود، ها!» پدر بهادر خندید و گفت: «چه شوخی بامزهای دوست من! امکان ندارد پسر من مثل آن جوانها باشد!» اما مثل آنها شده بود. پدر خوب که نگاه کرد، بهادر را شناخت و داد زد: بهادررررر! بهادر صدای پدرش را شنید و آمد. پدر گفت: آبرویم را بردی! تا شب گوشه دکان مینشینی، نه من با تو حرف میزنم، نه تو با من. حرفهامان هم باشد برای شب توی خانه.» بهادر با دلخوری تا شب گوشه دکان نشست و حرف نزد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حصیرباف و راهزنها |
نویسنده | مجید راستی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 30 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-0114-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده کودک |