معرفی و دانلود کتاب تحصیلکرده

عکس جلد کتاب تحصیلکرده
قیمت:
۶۴,۵۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب تحصیلکرده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب تحصیلکرده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب تحصیلکرده

کتاب تحصیلکرده به قلم تارا وستوور، اقدامی شجاعانه و یکی از 10 کتاب برتر سال 2018 و از بهترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های اتوبیوگرافی است. این کتاب سرگذشت دختری را روایت می‌کند که با وجود رفتارهای بیمارگونه‌ی پدرش و مشقت‌های بسیاری که در زندگی دارد، راه خود را به سوی آینده‌ای روشن باز می‌کند.

تارا وستوور (Tara Westover) تاریخ نگار و نویسنده آمریکایی در کتاب تحصیلکرده (Educated) زندگی خود را به زیبایی به رشته تحریر درآورده است و از سختی‌هایی که در زندگی گذرانده سخن می‌گوید. کتابی که بلافاصله او را معروف کرد و به تشخیص بسیاری، از جمله ویراستاران آمازون، نیویورک تایمز، باراک اوباما، بیل گیتس و... در صف بهترین آثار سال 2018 قرار گرفت.

تارا سال 1986 در آیداهو و در یک خانواده متعصب پا به دنیا گذاشت. خانواده‌ای که باورهای مذهبی عجیب و غیر متعارف داشتند. پدر تارا به دلیل بی‌اعتمادی‌اش به حکومت، او را از رفتن به مدرسه منع کرد و به کار کردن وا داشت. تارا تا سن نه سالگی شناسنامه نداشت و به اجبار پدرش از ده سالگی شروع به کار در انبار آهن قراضه کرد. با اینکه کودکی بیش نبود اما با رفتار‌های پدرش از دنیای کودکی فاصله گرفت.

وقتی یکی از برادرهای تارا به کالج رفت او هم تصمیم گرفت تغییری در خود ایجاد کرده و سبک جدیدی از زندگی را امتحان کند. تلاش تارا برای کسب دانش، او را دگرگون کرد و سبب شد که این دختر پس از طی مسافت‌هایی طولانی، حضور در دانشگاه‌های هاروارد و کمبریج را تجربه کند.

کتاب دختر تحصیل کرده، شرحی جذاب و هنرمندانه از تلاش یک انسان برای ساخت خویشتنی نو برای خود است. این اثر 57 هفته‌ی متوالی رتبه اول پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز در سال 2018 را به خود اختصاص داده و به 30 زبان دنیا نیز ترجمه شده است، همچنین توانست مقام پرفروش‌ترین کتاب در سایت‌های آمازون و یو‌اس‌ای تودی و جایزه بهترین کتاب سرگذشت‌نامۀ سایت گودریدز را از آن خود کند.

برخی نظرات درباره کتاب شگفت‌انگیز تحصیلکرده:

- شرح حالی فراموش نشدنی درباره‌ی دختری جوان. (Barnes & Noble)

- اثری گیرا، شخصی، شوکه کننده و الهام بخش. (School Library Journal)

- تا وقتی کتاب تارا وستور را نخوانده بودم فکر می‌کردم استاد خودآموزی هستم؛ ولی توانایی تارا در یکّه و تنها آموختن، مرا ضربه فنّی کرد. از اینکه تازگی در مورد کتابش با هم به گفتگو نشسته‌ایم هیجان زده‌ام. (بیل گیتس)

- تحصیلکرده، سرگذشت فوق‌العادهٔ دختر جوانی است که در خانواده‌ای در آیداهو زاده و بالنده می‌گردد که برای بقا در آخرالزمان می‌کوشند. دختری که با چنگ و دندان برای تحصیل‌کردن مبارزه می‌کند و در همان حال نسبت به دنیایی که پشت سرش باقی گذاشته، درک و عطوفت عمیقی نشان می‌دهد. (باراک اوباما)

در بخشی از کتاب تحصیلکرده می‌خوانیم:

در روز سال نو، مادر مرا با اتومبیلش به سوی زندگی جدیدم برد. چیزهای زیادی با خودم نبرده بودم: دوازده تا شیشه از هلوهایی که کنسرو کرده بودیم، رختخواب و یک کیسه زبالۀ پُر از لباس. همچنان که به سرعت در جادّه پیش می‌رفتیم به منظره‌های اطرافم نگاه می‌کردم: از قلّه‌های سیاهِ کوه‌های بِرریور رَد می‌شدیم و به کوه‌های نوک تیز راکی می‌رسیدیم. دانشگاه در قلب کوهستان واساچ قرار داشت. کوهستانی که کوه‌های سفیدش از دل خاک بیرون آمده بودند. همۀ این منظره‌ها زیبا بودند، امّا زیبایی آن‌ها در ذهن من تهدید‌آمیز بود و گویی همۀ آن زیبایی‌ها به من حمله‌ور شده بودند.

آپارتمانی که اجاره کرده بودیم در یک مایلی جنوب دانشگاه واقع شده بود. آشپزخانه، یک اتاق نشیمن و سه اتاق خواب داشت. اتاق خواب‌ها کوچک بودند. دخترهایی که در آن آپارتمان زندگی می‌کردند-می‌دانستم همۀ آن‌ها دخترند زیرا در بی وای یو خانه‌های دانشجویانِ پسر و دختر از هم جدا بودند-هنوز از تعطیلات برنگشته بودند. چیزهایی که با خود آورده بودم را از داخل اتومبیل به داخل خانه آوردم. من و مادر چند لحظه با دستپاچگی در آشپزخانه ایستادیم سپس مادر مرا در آغوش گرفت و سوار اتومبیلش شد و به راه افتاد.

سه شب را به تنهایی در آن آپارتمانِ ساکت سَر کردم. گرچه کسی به غیر از من در آپارتمان نبود و سکوت بود، امّا صداهای شهر آرامشم را بَر هم می‌زد. قبلاً بیشتر از چند ساعت در شهر نمانده بودم و تقریباً غیرممکن بود که از خودم در برابر صداهای عجیبی که دَم به دقیقه به من حمله‌ور می‌شدند، دفاع کنم.

فهرست مطالب کتاب

یادداشتِ نویسنده
مقدمه
بخش اول
فصل اول: انتخاب خوبی
فصل دوم: قابله
فصل سوم: کفش‌های کِرِم رنگ
فصل چهارم: زنانی از قبیلۀ سرخ پوست
فصل پنجم: دستان شرافتمند
فصل ششم: او خودش را سِپَر تو خواهد کرد
فصل هفتم: خداوند خودش کارها را درست خواهد کرد
فصل هشتم: روسپی‌های کوچک
فصل نهم: بهترین در نسل خود
فصل دهم: سپری از پَر
فصل یازدهم: غریزه
فصل دوازدهم: چشم ماهی
فصل سیزدهم: سکوت در کلیساها
فصل چهاردهم: پاهایم به زمین نمی‌رسد
فصل پانزدهم: خداحافظ کودکی
فصل شانزدهم: بندۀ ناسپاس و خداوند سرکش و نافرمان
بخش دوّم
فصل هفدهم: آن را مقدّس بدار
فصل هجدهم: خون و پَر
فصل نوزدهم: آغاز
فصل بیستم: تک‌نوازیِ پدرها
فصل بیست و یکم: عرقچین
فصل بیست و دوّم: آنچه نجوا کردیم و آنچه فریاد زدیم
فصل بیست و سوّم: من اهل آیداهو هستم
فصل بیست و چهارم: شوالیۀ آواره و سرگردان
فصل بیست و پنجم: عملکرد گوگرد
فصل بیست و ششم: انتظار
فصل بیست و هفتم: اگر زن بودم
فصل بیست و هشتم: پیگمالیون
فصل بیست و نهم: فارغ‌التحصیلی
بخش سوّم
فصل سی‌ام: دست قادر مطلق
فصل سی ویکم: غم و شادی
فصل سی و دوّم: داد و بیداد زن در خانۀ بزرگ
فصل سی و سوّم: جادوی فیزیک
فصل سی و چهارم: ذات و جوهر هر چیز
فصل سی و پنجم: دیوانۀ عاقل
فصل سی و ششم: چهار بازوی بزرگِ چرخان
فصل سی و هفتم: قمار برای رستگاری
فصل سی و هشتم: خانواده
فصل سی و نهم: تماشای بوفالوها
فصل چهلم: تحصیل‌کرده
قدردانی

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب تحصیلکرده
نویسنده
مترجمرعنا موقعی
ناشر چاپینشر ستاک
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات468
زبانفارسی
شابک978-600-8883-26-5
موضوع کتابکتاب‌های اتوبیوگرافی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب تحصیلکرده

نگین وکیلی نیا
۱۴۰۱/۰۲/۱۶
من با خوندن این کتاب یاد گرفتم که خوبه درباره روان شناسی یه حداقل‌هایی رو بدونم و مثل مادر تارا بیماری دو قطبی شوهرم را به اینکه مثل آفتاب گردون می‌مونه و با آفتاب اوکی میشه اشتباه نکنم چون مسئله خیلی جدی تر از این حرف هاست و من اگه حق قضاوت داشته باشم به نظرم پدر بزرگ و مادر بزرگ‌های تارا مقصر که اصلی هستن دو تا بچه بیمار که‌ پدر مادر تارا باشن رو تحویل جامعه دادن؛ مامان بزرگ پدری تارا بچه‌اش رو پیش شوهر زود جوش و عصبانی می‌ذاشته می‌رفته سرکار و مامان بزرگ مادری تارا انقدر وسواس به خرج می‌داده تو ظاهر مادر تارا و انقدر اضطراب به بچه می‌داده که مادر تارا همش از بچگی یاد گرفته راضی نگه داره همه رو و چون آزادی نداشته فرار می‌کنه به کوهستان که دور از مردم باشه و اینکه واقعا برام باعث ناراحتیه که چطور بعضی‌ها که خودشون در زندگی اوضاع مناسب و استقلال مالی و سلامت روانی ندارن به صورت خواسته اقدام به فرزند آوری می‌کنن اونم نه یکی بلکه چند تا مثلا مثل لوک برادر تارا و اینکه این کتاب حاوی جملاتی ناب‌ بود ولی من عاشق آخرین پاراگرافی شدم که مضمونش این بود که شما می‌تونین اسم این فردیت رو هر چیزی بذارین‌ ولی من اسمشو تحصیلات می‌ذارم و اینکه این کتاب برام تلنگری بود که قدرت اراده انسان رو بار دیگه بهم یادآوری کرد و اینکه چه خارق العاده است که انتخاب کنیم تلاش کنیم و یاد بگیریم و با اینکه میدونیم کیا تو زندگی مون در حق مون ستم کردن به جای اینکه فقط بشینیم غصه اونو بخوریم گامی برای پیشرفت خودمون برداریم و در آخر اینکه هرچی درس بخونیم کتاب بخونیم کمه چون دانش لایتناهی است و مرهم و شفایی است برای جهل و نادانی‌های ما فرزندان آدم
Ryhne Rh
۱۴۰۰/۰۸/۲۶
جهل و خرافات خیلی مخربه و بدتر از اون سکوت کردن دربرابر کسیه که بیماری روانی داره و با توهم خودش داره باعث نابودی خانواده‌اش میشه؛ کاری که مادر تارا کرد و دست آخر خودش و بچه‌هاش هم به این بیماری دچار شدن. اون میتونست جوری دیگه زندگی کنه یا اون آدم احمق رو درمان کنه تا اینطور به بچه‌هاش آسیب نزنه‌.
خیلی جاها قلبم درد میگرفت از دست کارای پدر تارا. مخصوصا اونجایی که از تک تک بچه هاش استفاده ابزاری میکرد و اصلا براش مهم نبود این کار چه قیمتی داره و بچه هاش آسیب جسمی میبینن. چه برسه به آسیب روحی که تارا و خواهر برادرهاش مدام ازش رنج میبردن.
و یه نکته‌ی دیگ اینکه این کتاب ثابت میکنه جهل و خرافات مختص یه گوشه دنیا نیست و این خود آدم‌ها هستن که تعیین میکنن به دنیای خرافی‌شون ادامه بدن. ایران و آمریکا و آفریقا و افغانستان هم نداره. کسی که بخواد میتونه موجب تغییر خودش و خونوادش بشه، بدون محدودیت جغرافیایی.
فهیمه
۱۴۰۳/۰۸/۱۰
نویسنده سرگذشت خودش را سعی کرده از کودکی به خاطر بیاره و نوشته. وقتی این کتاب را خوندید متوجه میشید در جامعه‌ی سنتی و بعضا افراطی خودمون در زمینه مذهب، این اتفاقات بسیار زیاد هست و خیلی هم طبیعی خانواده‌ها از کنارش رد میشن. چه بسا دخترانی که توسط برادرها یا پدرانشون به خاطر تعصبات بیجا حتی از روی و زمین محو شدن. چه خانواده‌هایی که پدر یا مادر خانواده دچار مشکلات روانی از جمله شخصیت دوقطبی و... هستند بچه‌هایی که آسیب دیده و همین بیماری و مشکلات را مثل زنجیر به نفرات بعد از خودشون منتقل میکنند. این خانواده‌ها مثل خانواده تارا وستوور خودشون را قانع میکنن که بهترین کار همین است و به صلاح خانواده دارسم تصمیم میگیریم.
خود من در همچین خانواده‌ی متعصبی بزرگ شدم و بهای سنگینی پرداخت کردم اما رهایی رو انتخاب کردم. اگر چه کلنجارهای ذهنی همچنان با من هست مثل تارا، اما تمام تلاشم را کردم و میکنم تا بچه‌های من چنین عذابی نکشند. تا جای ممکن باید از روانشناس کمک گرفت و مطالعه کرد. تارا وستوور نمونه یک مبارز به تمام معناست. مبارزه با خانواده و مبارزه با خودش. و اینکه بالاخره مثل ققنوس دوباره متولد شده بسیار زیباست. این کتاب را پیشنهاد میکنم حتما بخونید نه به عنوان داستان، که به عنوان خاطرات پردردی که خیلی‌ها هنوز در همین جامعه به اشکال مختلف دارن تجربش میکنن. و حتی الامکان کمکشون کنید تا دوباره متولد بشن. مثل تارا وستوور.
زهرا امینی
۱۳۹۸/۱۲/۲۸
با خوندن کتاب هر لحظه از دست پدر تارا و شن و همینطور مادر تارا عصبی میشدم. پدر و مادر با تعصباتشون زندگیه بچه‌ها رو خراب میکنن. واینکه تارا چه قدر خوب تونست خوش رو متقاعد کنه که مهمترین آدمهای زندگیشو چون حاضر به پذیرفتن تغییرات مثبت زندگیش نبودن کنار بزاره. و مثل خواهرش تسلیم اون زندگیه برده وار و نشد. شاید خنده دار باشه ولی با خوندن کتاب هر لحظه می‌گفتم خدا لعنت کنه آدم متعصب رو. حرف راجب این کتاب خیلی زیاده. بخونید تحلیل کنید. تحلیلش ذهن آدم رو دنیای جدیدی باز میکنه. من جدا از شخص تارا، از پدر و مادرها میخوام نقش پدر تارا رو بازی نکنن و به بچه هاشون حق انتخاب و هویت یابی بدن. هررررچه قد متفاوت از خودشون باشه... خیلی از ما جرات این همه تغییر رو نداشتیم و نداریم با تشکر از تیم موفق کتابراه
S R
۱۳۹۸/۱۰/۱۱
کتاب خیلی خوبی بود. کسی که عملا نشون داده با همه سختی‌هایی که داشته تونسته در امر تحصیل و تغییر نگرش هاش موفق باشه. البته برای من توضیح رفتار "شون" به والدینش لزومی نداشت اونم والدینی که خودش خوب میدونستن و در جریان رفتارهاش بودن. و این که با همه بدی‌هایی که در حقش داشتن هنوزم این همه احساس تعلقی و که نسبت بهشون داره برام جالب بود. این که بیمار روانی داشته باشی اصلا ندونی اون شخص مشکل روانی داره چیزیه که بنظرم تو جامعه خودمون زیاد داریم ازین موارد. مطیع بودن مادرش هم تو مادرهای جامعه‌ی ما بازم متاسفانه زیاده. ترجمه ش هم خوب بود دستشون درد نکنه. چند فصل اول متن اصلی رو خوندم توصیفات زیاد داشت اومدم ترجمه رو خوندم. فقط بعضی جاها ترجمه ایراد داشت مثلا کلمه گاهی رو بی‌دلیل بکار برده بود. اصل متنم در چند مورد نگاه کردم دلیل این مسئله رو متوجه نشدم.
shayan dehestani
۱۴۰۱/۰۸/۰۴
زندگی نامه جالبی بود در آن سعی شده داستان‌ها همانگونه که واقعا رخ داده‌اند روایت شوند. سرگذشت دختری روایت شده که برای هر قدم کوچک و عادی در زندگی بسیار تلاش کرده بود، برای من انگیزه بخش و کاربردی بود. اینکه گاهی تاثیر والدین و محیطی که در اون بزرگ میشیم حتی بعد از موفقیت‌های تحصیلی و اجتماعی شایان توجه، باز هم از بین نمی‌روند. فرایند رشد و آگاهی برای همه سخت هست و چقدر خوب این کتاب آن را توصیف کرده. درسی که از این کتاب گرفتم تلاش، تلاش و امیدواری بود. اینکه همیشه سعی کنیم تا بهتر از قبل عمل کنیم و به شناخت بهتری از دنیا و خودمون برسیم فارغ از قالب ذهنی ایجاد شده خودمون.
آنیتا مقدم
۱۴۰۱/۰۶/۱۷
آدم فکر می‌کنه که بعضی چیزا مختص ایرانه. مثل جهل و خرافات‌های مذهبی و سر جنگ داشتن با دولت ولی با خواندن این کتاب فهمیدم اونور هم از این چیزا داره صرفا نه همه آدمای اون کشور و نمیگم آسمون همه جا یه رنگه اون ور زمین تا آسمون با این ور فرق داره ولی اگه فکر میکنین با مهاجرت از شر جنگیدن با دولت و راحت خرافات‌های مذهبی میشیم باید بگم که این کتاب رو بخونین. این کتاب انگیزشی هم هست تارا خیلی جاها زندگیش از من و شما بدتره. همین مدرسه‌ای که من و شما براش اه و پیف میکنیم اون نداره. اون خیلی امکانات رو نداشت ولی آدم موفقی شد پس هروقت فکر کنین بهانه هاتون زیاد شده این کتابو بخونین💖✨
سین ب
۱۳۹۹/۰۹/۰۶
حداقل ۱۵۰ صفحه اول کتاب رو باید صبر و حوصله به خرج داد بعد از اون کتاب پرکشش و جالب میشه... اگر این حجم تحجر و زن ستیزی و عقب ماندگی در کشوری اسلامی بود، همش رو به پای اسلام می‌نوشتم ولی همه اینها در قلب یک کشور دموکراتیک اتفاق افتاده... برعکس نویسنده کتاب من فکر می‌کنم پدر تارا واقعا در متقاعد و و کردن اعمال نفوذ روی دیگران، استعداد خاصی داشته.
برای اینکه به عمق دیدگاه پدر تارا پی ببرید متوجه بشید که خیلی هم مقصر نبوده باید بدونید که مادر ترزا هم همچین اعتقاداتی در درمان بیماران داشته. توی ویکی پدیا در موردش نوشته.
مریم بابایی
۱۳۹۹/۰۶/۱۷
کتاب بسیار عالی است خوندنش را توصیه میکنم نمیدونم واقعی هست یا نه ولی این حجم از مصیبت وخشونت برای یک نفر خیلی زیاده واینکه چنین فرد برجسته‌ای از کار در بیایی واقعا قابل تقدیر است وبه زحمت زیادی نیاز داره وقتی نگاه میکنیم خیلی از ماها هم شرایط زندگی‌های سختی ولی علیرغم ان شخصیت‌های قابل تقدیر وبدرد بخوری برای جامعه شده ایم نه روانی وپارانوئید ولی جالبه که عدم صحت روانی پدر یا مادر چه غولهای بی شاخ ودمی تربیت میکنه وحتی سالها طول میکشه تا در وحود افراد تحصیلکرده ان باورها تغییر کنه
mitra.mh. 46
۱۴۰۱/۰۷/۲۸
برای من خیلی جالب بود که دختر بچه‌ای با سن کمی که داره اینقدر دقیق به جزئیات توجه کند و بتواند بیشتر اتفاقات زندگی را بخاطر بسپارد. نکته‌ی دیگر پدر دیکتاتور و بیمار تارا است که با استفاده از قدرت، افکار پوسیده‌ی خودش را بر خانواده‌اش تحمیل می‌کند و عجیب آنکه از طرف حکومت مورد بازجویی قرار نمی‌گیرد گویا این خانواده در صفحه‌ی روزگار وجود ندارند. پسران بزرگتر خانواده عصیان میکنند و از سیطره‌ی پدر بیمارشان نجات پیدا می‌کنند. در کل کتابی جذاب بود. با تشکر از مترجم محترم
Debora
۱۴۰۱/۱۲/۱۳
موضوع جالبی داشت. کاش آدمهای بیشتری شجاعت نوشتن اتوبیوگرافی رو پیدا کنن، تا ادمهای بیشتری با رنجها و سختی‌ها آشنا بشن شاید اینجوری تحمل مشکلات براشون آسانتر بشه. کتاب خوبی بود چون حس کردم واقعیتو داره میگه یک نگاه جدید از آمریکا و مردمش به من داد. چقدر مردم در هر کجای دنیا وقتی غرق در خرافه و جهل و بیسوادی باشن شبیه ایران میشن، پس این نشون میده که اغلب ایرانی‌ها در جهل و نادانی هستن. فرقی نداره آمریکایی باشی یا شرقی... بسیار کتاب آموزنده و جالبی بود
صدیقه محمدی
۱۴۰۱/۱۰/۰۸
برای نظر دادن، بین بد نیست و خوب بود تردید داشتم، خود داستان و ماجراهاش خوب بود، ولی روایت کردنش خسته کننده بود، و توصیفات زیاد از چیزهای غیر ضروری خسته می‌کرد آدم رو،
من عشق آمریکا و غرب نیستم، ولی تا حالا هرچی زندگی نامه از افراد آمریکایی خوندم، از هیچ به همه چی رسیدن میان بر زیاد داره، و نیاز
نیست مسیر طولانی طی کنی کمی اراده میخواد، چون دولت ازت خوب حمایت می‌کنه تا حق ت رو از زندگی بگیری، بر عکس اینجا که توانت رو می‌گیرن اینقدر مانع برات درست می‌کنند
Azar
۱۴۰۲/۰۵/۱۵
عاااااااااااالی به معنای واقعی این کتاب به شما میگه گاهی بایید باور‌های غلط رو بریزید دور و با دید وسیع تری به جهان نگاه کنید این کتاب میگه که میشه محدودیت‌ها رو کنار زد و مسیر پیشرفت رو در پیش گرفت. این کتاب تنها یه رمان ساده نیست همینقدر کوتاه بگم که ارزش خوندن داره و به راحتی ازش نگذرید اگر یه و دختر تحصلکرده هستید بد نیست که داستان این دختر رو هم گوش بدید دختری که با دست پنجه نرم کردن تحصیل کرد
مریم دلایلی
۱۴۰۱/۰۸/۲۹
با سلام. نویسنده خیلی مطالب را توضیح داده بود. و بنظر من از نظر روانشناسی کلا رفتار نا مناسب هم با خودش و هم با اطرافیان داشته. وقتی تشخیص میده که پدرش به بیماری دوقطبی مبتلاست بایست از طریق دیگری سعی در بهبود وی می‌کرد و این مساله ریشه در تنفر او و عدم علاقه به پدرش داره. با نوشته او افراد بجای با همدردی افراد با این نوع اختلالات از آن‌ها فاصله بیشتر می‌گیرند. این برداشت شخصی من بود. ممنون از نظر خواهی.
نازنین شریفی
۱۴۰۱/۰۷/۰۲
بیگاری گرفتن از فرزندان، تعصب کور و بدون پشتوانه منطقی نسبت به باورهای خرافی و پافشاری کردن روی آن باورها، ظلم به فرزندان وخواستار تابعیت محض آنان از والدین چیزی بود که تاسف بار بود
ولی با اینهمه محدودیت اینکه پدر ومادر با تحصیل کردن فرزندان مشکلی نداشتن جالب و تامل برانگیز بود، باور کردنش سخته
که در آمریکا هنوز چنین افراد متعصبی وجود داشته باشن
من خیلی کتاب رو دوست داشتم ممنون از مترجم عزیز وسایت خوب کتابراه
مشاهده همه نظرات 73

راهنمای مطالعه کتاب تحصیلکرده

برای دریافت کتاب تحصیلکرده و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.