معرفی و دانلود کتاب با ترسهایت روبرو شو
برای دانلود قانونی کتاب با ترسهایت روبرو شو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب با ترسهایت روبرو شو
کتاب با ترسهایت روبرو شو به قلم زهرا بوزار، واژهی ترس و راههای مقابله با آن را مورد مطالعه قرار داده، سپس داستانهای واقعی افرادی را به تصویر میکشد که ترسهایی را تجربه کردهاند اما به مقابله با آن پرداختند.
این کتاب میتواند راهگشای همهی افراد جامعه باشد تا بتوانند به باور برسند و بدانند که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد، وقتی خدا با شماست، اوست تنها تکیهگاه شما در این دنیای پر رمز و راز.
ترس واژهی سیاه رنگی است که یا افسردگی به همراه دارد و یا باعث میشود از هر مسئلهای که هراس در دلتان میاندازد فرار کنید. تمام افراد از کودکی تا بزرگسالی، ترس و وحشت را در حالات مختلفی در زندگیشان تجربه کردهاند. این حس میتواند از کودکی آغاز شود و تا سنین بالا همراه فرد بماند و یا بر اثر یک حادثه در وجودش نهادینه شود.
البته لازم به ذکر است که ترس در حالت کلی بد نیست و میتواند به نحوی مفید نیز باشد. ترس حالت پیچیده و نیرومندی تلقی میشود که با علائم اضطراب و استرسی مانند ضربان قلب، نبض، عدم تمرکز اندیشه و موارد این چنینی همراه است.
جملات برگزیده کتاب با ترسهایت روبرو شو:
- انسان شجاع کسی نیست که احساس ترس نمیکند، بلکه کسی است که بر ترس چیره میشود.
- هنگامیکه ازچیزی میترسی، خودت را در آن بیفکن. زیرا آگاهی ترسیدن ازچیزی، ازخود آن سختتر است.
- عقب راندن ترس کمتر ترسناک است تا زندگی کردن با ترس نهفتهای که ناشی از احساس درماندگی است.
- بزرگترین اشتباهی که ما میکنیم این است که همواره در ترس هستیم که شاید یک اشتباه مرتکب شویم.
- افراد بسیاری دوست دارند که داستانی، شعری، یا حتی کتابی بنویسند، ولی هیچوقت این کار را نمیکنند. چرا؟ آنها از شروع کردن میترسند.
در بخشی از کتاب با ترسهایت روبرو شو می خوانیم:
مدتی بود که در یک شرکت مشغول کارشده بودم. از اینکه کار خوبی پیداکرده بودم، خوشحال بودم. روابط عمومیام بالا بود. با همهی کارمندان شرکت رابطه خوبی داشتم. همه از دانش من استفاده میکردند و برایم احترام خاصی قائل بودند؛ اما من خیلی محافظهکار بودم. زیاد از زندگی خصوصیام برای دیگران صحبت نمیکردم؛ اما گاهی از بعضی مسائل فرار میکردم.
حتی آدرس خانهام را هم به کسی نمیدادم. زود به شرکت میآمدم، کارهایم را به نحو احسن انجام میدادم و دیر به خانه میرفتم. بعضی از همکاران به من پیشنهاد ازدواج میدادند، اما من هر بار طفره میرفتم و میگفتم که قصد ازدواج ندارم. من دریکی از محلههای پایینشهر بهاتفاق خانوادهام زندگی میکردم.
پدرم معتاد بود و این مسئله من را رنج میداد. دلم نمیخواست که این کار را از دست بدهم. برای همین زیاد به خواستگارهایم رو نمیدادم. همیشه میترسیدم که نکند به خاطر اعتیاد پدر و محلهای که در آن زندگی میکنم، کارم را از دست بدهم.
این ترس تمام وجودم را فراگرفته بود و حتی گاهی اوقات اگر یکی از همکارانم اصرار میکرد تا من را به خانه برساند قبول نمیکردم و بهانهای میآوردم و ازآنجا تاکسی میگرفتم و به خانه میرفتم. اصلاً نمیخواستم کسی در موردم زیاد بداند. تا اینکه سروکلهی یک خواستگار سمج پیدا شد.
هرچه او را دستبهسر کردم او دستبردار نبود تا اینکه یک روز این خواستگار سمج مرا تا خانهمان تعقیب کرد. روز بعد که به شرکت آمدم آقای امینی روبرویم ایستاد و گفت: «ببخشید خانم کلانتری من میخواهم امشب با خانوادهام برای خواستگاری بیاییم.» تعجب کردم و گفتم: «اما من قصد ازدواج ندارم» و او آرام گفت: «دیروز هم آدرستان را پیدا کردم.»
فهرست مطالب کتاب
مقدمه مؤلف
فصل اول
ترس چیست
عکسالعمل افراد مختلف در هنگام روبرو شدن با ترس
اقدامات ساده برای غلبه بر ترس
راههای مقابله با ترس از دیدگاه قرآن
فصل دوم
ترس از رانندگی
ترس در جمع
ترس از مادر شوهر
ترس از ازدواج
ترس از حقیقت
ترس از راه انداختن کسبوکار جدید
ترس از بیماری
ترس از تصادف
ترس از تاریکی
ترس از امتحان
ترس از عدم توانایی
ترس از رئیس
ترس در محیط کار
ترس از مدرسه
ترس از حرف مردم
ترس از اتفاق
ترس از ارتباط با جنس مخالف
ترس از آسانسور
ترس از آنژیوگرافی
فوبیای موش
ترس از واقعیت
ترس از نه گفتن
ترس از دست دادن
ترس از هواپیما
ترس از گناه
ترس از اتاق عمل
ترس از پلیس
ترس از خرید کردن
ترس از بیپولی
ترس از زخم زبان
منابع
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب با ترسهایت روبرو شو |
نویسنده | زهرا بوزار |
ناشر چاپی | انتشارات اندیشه طلایی |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-893168-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |