معرفی و دانلود کتاب با برنامه ریزی همه‌ کارها ردیف می‌شود!: تمرین برنامه ریزی برای تقویت مغز

معرفی کتاب با برنامه ریزی همه‌ کارها ردیف می‌شود!: تمرین برنامه ریزی برای تقویت مغز

کتاب با برنامه ریزی همه‌ کارها ردیف می‌شود! نوشته‌‌ی جولیا کوک یک داستان آموزنده برای کودکان است که به شیوه‌ای مؤثر و خلاقانه، اهمیت برنامه‌ریزی را گوشزد می‌کند و شیوه‌ی اجرای برنامه را به آنان می‌آموزد. کوک در این کتاب داستان پسری به نام تام را روایت می‌کند که کمی بی‌نظم است و همیشه در کارها سردرگم می‌شود. تام در لحظه زندگی می‌کند و دوست ندارد به آینده فکر کند، اما باید یک چیزهایی را از پسرعمویش بیاموزد!

درباره‌ی کتاب با برنامه‌ریزی همه‌ی کارها ردیف می‌شود!

کتاب با برنامه‌ریزی همه‌ی کارها ردیف می‌شود! (Planning Isn't My Priority… and Making Priorities Isn't In My Plans) نوشته‌ی جولیا کوک (Julia Cook) داستانی است که حول محور موضوع برنامه‌ریزی و سازماندهی ذهن طراحی و نگاشته شده است. نویسنده قرار است با روایت کردن این داستان، ذهن خواننده‌ی کودک را به برنامه‌ریزی عادت دهد.

جولیا کوک داستان پسری به نام تام را روایت می‌کند که کمی بی‌نظم است. برای تام خیلی دشوار است که درباره‌ی ترتیب کارهایش فکر کند و برای انجام آن‌ها برنامه‌ بریزد. به همین سبب، همیشه کارهایش به هم گره می‌خورند و از پس هیچ کاری به صورت موفقیت‌آمیز برنمی‌آید. او فقط به همین حالا فکر می‌کند و اصلاً دوست ندارد به این بیندیشد که بعد از هرکاری باید کدام کار دیگر را پیش ببرد. تام پسرعمویی به نام جیم دارد. جیم، برعکس تام بسیار منظم است و برای همه‌ی کارهایش، حتی نفس کشیدنش، هم برنامه دارد. او کارهایش را اولویت‌بندی می‌کند و هرکدام را در زمان خودش انجام می‌دهد. حالا جیم و تام باید با همدیگر تحقیقی را برای نمایشگاه علوم انجام بدهند. برخورد این دو شخصیت، بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

داستان کتاب با برنامه‌ریزی همه‌ی کارها ردیف می‌شود!، از طرفی اهمیت برنامه‌ریزی و سازماندهی کارها را مشخص می‌کند و شیوه‌ی آن را به خواننده می‌آموزد و از طرفی بر مسئله‌ی تمایزهای فردی و شخصیتی تمرکز دارد. این کتاب که داستانی جذاب دارد و با تصویرهای رنگارنگ و خلاقانه‌ی میشل هیزلوود هید (Michelle Hazelwood Hyde) نیز تزئین شده، برای خوانندگان کودک بسیار لذت‌بخش خواهد بود.

کتاب با برنامه‌ریزی همه‌ی کارها ردیف می‌شود! نوشته‌ی جولیا کوک توسط دکتر لیلا کاشانی وحید ترجمه شده و در انتشارات مهرسا به چاپ رسیده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی باشگاه مغز

مجموعه‌ی باشگاه مغز که در انتشارات مهرسا طراحی و منتشر شده، شامل کتاب‌هایی است که به پرورش مهارت‌های ذهنی و فکری کودکان کمک می‌کند. کتاب‌های این مجموعه، خوانندگان را با توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و کارکردهای شگفت‌انگیز مغز و ذهن آشنا خواهد کرد. برخی از عناوین این مجموعه عبارت‌اند از:

• عاشق مغزت باش، نوشته‌ی لئان بوچرگیل؛
• سیم‌پیچی مخصوص مغز من، نوشته‌ی جولیا کوک؛
• فکرهای ناگهانی، برایان اسمیت.

همچنین کتاب با برنامه‌ریزی همه‌ی کارها ردیف می‌شود! به همراه دو کتاب دیگر، مجموعه‌ی عملکرد اجرایی (Functioning Executive) را تشکیل می‌دهند. هرسه جلد این مجموعه‌ به قلم جولیا کوک نوشته شده‌اند. دوجلد دیگر این مجموعه نیز در مجموعه‌ی باشگاه مغز ترجمه شده و به چاپ رسیده‌اند:

• نمی‌توانم چیزمیزهایم را پیدا کنم؛
• انجمن دوستداران امتحان.

در نکوداشت کتاب با برنامه‌ریزی همه‌ی کارها ردیف می‌شود!

• کتابی که خواندنش برای همه‌ی دانش‌آموزان ضروری است! این کتاب به مهارت‌های بنیادین سازماندهی، تعیین هدف و نحوه‌ی پرداختن به هر کاری با ذهنیت مثبت می‌پردازد. نویسنده راهکارهای پیشگیرانه‌ای را به شکلی جذاب به خوانندگان ارائه می‌کند. مهارت‌های اساسی زندگی که در این داستان ارائه شده، دانش‌آموزان را قادر می‌سازد تا در طول مدت تحصیل و زندگی حرفه‌ای بزرگسالی خود، موفق باشند. معلمان و والدین منتظر این کتاب بودند! (مونیکا تیلور، مشاور مدرسه‌ی تگزاس)

کتاب با برنامه‌ریزی همه‌ی کارها ردیف می‌شود! برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای کودکان 6 تا 12 سال مناسب است.

در بخشی از کتاب با برنامه ریزی همه‌ کارها ردیف می‌شود!: تمرین برنامه ریزی برای تقویت مغز می‌خوانیم

جیم ظرف کرم‌ها را به طرف من گرفت و گفت: «مادرم اجازه نمی‌دهد کرم‌ها را به خانه ببرم. به همین علت کرم‌ها مهمان خانه‌ی شما هستند. من به خانه‌مان می‌روم، تکالیفم را انجام می‌دهم، عصرانه می‌خورم و ساعت 6:32 به خانه‌ی شما می‌آیم تا تحقیق علوم را شروع کنیم. این کرم‌ها خیلی برشتوک و ذرت دوست دارند. آن‌ها را در جعبه نگه دار و حواست باشد که آن‌ها را دور از آشپزخانه قرار دهی تا کسی آن‌ها را نخورد و سر از شکم کسی در نیاورند.» (جیم می‌داند که من و پدرم عاشق، عاشق، عاشق برشتوک هستیم.)

ساعت 6:32 جیم به خانه ما آمد... اما من نبودم. چون فراموش کرده بودم قرار است با جیم روی تحقیق نمایشگاه علوم کار کنیم و با پدرم به بستنی‌فروشی رفته بودم. جیم وقتی فهمیده بود که من خانه نیستم و قرارمان را فراموش کرده‌ام، خیلی عصبانی شده بود، به مادرم اخم کرده بود و از خانه ما تا خانه خودشان پاهایش را با عصبانیت به زمین کوبیده بود.