معرفی و دانلود کتاب ارباب دزدها

معرفی کتاب ارباب دزدها

کتاب ارباب دزدها یکی از برترین عناوین داستانی ادبیات کودک و نوجوان در چند ساله‌ی اخیر است. کورنلیا فونکه، نویسنده‌ی پرافتخار آلمانی، در این رمان خواندنی داستان زندگی برادرانی را روایت کرده که پس از فرار از دست سرپرستانِ بی‌کفایتِ خود، به عضویت گروهی از سارقان نوجوان درمی‌آیند... گفتنی‌ست که اثر پیش رو، ضمن ثبت رکورد فروشی فوق‌العاده، جایزه‌ی معتبر School Library Journal را نیز برای خالق خود به ارمغان آورده است.

درباره کتاب ارباب دزدها

رمان ارباب دزدها (The Thief Lord) شاهکاری بی‌نظیر از کورنلیا کارولینه فونکه، نویسنده‌ی مطرح آلمانی است. این کتاب که نخستین بار در سال 2000 به انتشار رسید، امروزه، دست‌کم در ادبیات کودک و نوجوان، از شأن اثری کلاسیک برخوردار است. بسیاری از سخن‌شناسان و صاحب‌نظران، از جمله منتقد مجله‌ی نام‌آشنای «پابلیشرز ویکلی»، بر این باورند که جایگاه اثرِ کورنلیا کارولینه فونکه را تنها با جایگاه آثار بزرگی چون «پیتر پن» می‌توان قیاس نمود.

در کتاب ارباب دزدها مخاطب داستان زندگی دو برادر نوجوان آلمانی به نام‌های «پراسپر» و «بو» خواهید بود، که بر اثر بدرفتاری‌های خاله و عمویشان که سرپرستان قانونی ایشان به شمار می‌روند، زادگاه خود، هامبورگ، را به مقصد شهر زیبای ونیز ترک می‌کنند؛ یا به عبارت درست‌تر، از هامبورگ به این شهرِ باستانیِ کشور ایتالیا «می‌گریزند». سرگذشتِ تا پیش از این غم‌بارِ قهرمانانِ کوچک داستان، در ونیز به ناگهان جلوه‌ای ماجراجویانه و هیجان‌انگیز می‌یابد. پراسپر و بو در این شهر غریبه به عضویت گروهی تبهکار درمی‌آیند که اعضایش از نوجوانانی همسن‌وسالِ خود ایشان تشکیل شده است. سردسته‌ی این گروه، «اسکی‌پی‌یو» نام دارد؛ نوجوانی سرکش و یاغی که مایل است اعضای گروهش از او با لقب «ارباب دزدها» یاد کنند. دیگر اعضای گروهِ اسکی‌پی‌یو نیز، به نوبه‌ی خود کاراکترهایی دوست‌داشتنی و جذاب به شمار می‌روند. دختران و پسرانی عصیان‌زده که هر یک به نوعی، قربانیِ شرایط اسفبارِ جامعه‌ی خود شده‌اند.

اغلب حجم کتاب ارباب دزدها به روایت زندگیِ هیجان‌انگیزِ این نوجوانانِ قانون‌گریز در شهر ونیز اختصاص یافته است. البته در این بین، خرده‌ماجرایی کارآگاهی نیز در جریان است. قضیه از این قرار است که خویشاوندان پراسپر و بو، با استخدامِ کارآگاهی خصوصی به نام «ویکتور»، به یافتنِ این دو نوجوانِ فراری همت می‌گمارند. اما در این مسیر، هر بار به نحوی مضحک، شکست می‌خورند...

کتاب ارباب دزدها در اصل برای خوانندگان نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است. با این حال، شکی نیست که مطالعه‌ی آن، به علت درونمایه‌های پررنگِ انتقادیِ موجود در اثر، به مذاق مخاطبینِ سخن‌شناسِ بزرگسال نیز خوش خواهد آمد.

از کتاب ارباب دزدها ترجمه‌ی فارسی دیگری نیز، با عنوان «شاه‌دزد»، در دست است. ترجمه‌ای که هم‌اینک پیش رو دارید، توسط داوود لطف‌الله ارائه شده و از سوی انتشارات پیدایش روانه‌ی بازار کتاب گشته است.

اقتباس سینمایی از کتاب ارباب دزدها

کتاب ارباب دزدها در سال 2006 به فیلمی سینمایی با همین عنوان بدل شد. کارگردانی اثر مذکور بر عهده‌ی ریچارد کلاس، فیلمساز مطرح آلمانی، بوده است.

جوایز و افتخارات کتاب ارباب دزدها

- حضور در لیست پرفروش‌ترین عناوین یو. اس. آ. تودی
- حضور در لیست پرفروش‌ترین عناوین نیویورک تایمز
- برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب سال «مجله‌ی کودکان»
- برنده‌ی جایزه‌ی School Library Journal
- برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال Book Sense
- برنده‌ی جایزه‌ی ادبیات نوجوان سوئیس
- برنده‌ی جایزه‌ی Child Magazine
- برنده‌ی جایزه‌ی زیلورن گریفل
- برنده‌ی جایزه‌ی Batchelder
و...

نکوداشت‌های کتاب ارباب دزدها

- رمانی درخشان... خوانندگان جوان و نوجوان احتمالاً کتاب ارباب دزدها را به اندازه‌ی مجموعه‌ی پرطرفدار هری پاتر، اثر جی. کی. رولینگ، دوست خواهند داشت. (نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز)

- کتاب ارباب دزدها، اثر درخشان کورنلیا کارولینه فونکه، داستانی ماجراجویانه با طرحی بدیع و روایتی بی‌نظیر است. مطالعه‌ی این کتاب با چنان شوق و ذوقی همراه خواهد بود که زمین گذاشتن آن را غیرممکن می‌سازد! (یو. اس. آ. تودی)

- رمانِ بی‌نظیر ارباب دزدها از کورنلیا کارولینه فونکه را می‌توان هم‌رده‌ی آثار کلاسیکی چون «الیور تویست» و «پیتر پن» قلمداد نمود. (پابلیشرز ویکلی)

- کاوش ماهرانه‌ی کورنلیا کارولینه فونکه در موضوعی کهن، مخاطبین جوان و بزرگسال را به یک اندازه شیفته و مبهوت می‌سازد. (نشریه‌ی مردم)

کتاب ارباب دزدها مناسب چه کسانی است؟

نوجوانانِ علاقه‌مند به داستان‌های مهیج و ماجراجویانه و دوست‌داران آثار ادبیات آلمان، دو گروه از مخاطبین اصلی کتاب ارباب دزدها از کورنلیا کارولینه فونکه هستند.

با کورنلیا فونکه بیشتر آشنا شویم

کورنلیا فونکه (Cornelia Funke) متولد سال 1958 و اهل کشور آلمان است. این نویسنده‌ی توانا که بیش از همه با رمان مطرح «ارباب دزدها» شناخته می‌شود، پس از اتمام تحصیلات آکادمیک خود، مدتی در کسوت مددکار اجتماعی مشغول به کار شد و در زمینه‌ی بزهکاریِ نوجوانان تجاربی ارزنده کسب نمود. پس از آن نیز به تحصیل در زمینه‌ی تصویرسازی روی آورد و بیش‌وکم تمام وقت خود را به فعالیت در این حیطه، و البته، به نوشتن داستان‌های کوتاه و بلندِ کودک و نوجوان، اختصاص داد.

اغلب آثار کورنلیا کارولینه فونکه، از جمله سه‌گانه‌ی خواندنی او با عنوان «سیاه‌قلب»، داستان فانتزی «اژدهاسوار» و کتاب «گیس پنجول»، به بیشتر زبان‌های مهم دنیا ترجمه شده و آمار فروشی فوق‌العاده را به ثبت رسانده‌اند.

جوایز و افتخارات کورنلیا کارولینه فونکه

- برنده‌ی جایزه‌ی Indies Choice Book for Children's Literature
- برنده‌ی جایزه‌ی Corine Literature for Children's Book
- برنده‌ی جایزه‌ی Audie for Spanish Language
- برنده‌ی جایزه‌ی Bambi - Culture
و...

در بخشی از کتاب ارباب دزدها می‌خوانیم

همان‌طور که پراسپر، موسکا و اسکی‌پی‌یو وارد کلیسا می‌شدند، ویکتور از خودش پرسید آن‌ها در کلیسا چه کار دارند؟ خیلی بعید بود که فقط برای تماشای کاشیکاری‌های داخل کلیسا رفته باشند. ویکتور فکر کرد، امیدوارم قصد دزدیدن کیف توریست‌ها را نداشته باشند وگرنه مجبور می‌شوم پراسپر را تحویل پلیس بدهم. البته برای استر هارت‌لیب مهم نیست. تا آن جا که به او مربوط می‌شود، فقط می‌رود تا ثابت کند درباره‌ی پسر بزرگ خواهرش درست فکر کرده است. اما اگر پسر کوچک‌تر موقع دزدی دستگیر شود، به احتمال زیاد برایش یک فاجعه خواهد بود.

پسر کوچک‌تر... ویکتور دزدکی از بالای روزنامه‌اش به شیر فواره‌ای نگاه کرد. پراسپر بو را با آن دختر و جوجه‌تیغی تنها گذاشته بود. حتماً به آن‌ها اعتماد داشت وگرنه برادر کوچک‌ترش را هیچ‌وقت پیش آن‌ها نمی‌گذاشت. دختر مشغول حرف زدن با بو بود. معلوم بود که تلاش می‌کند او را بخنداند، هر چند که بو کاملاً ناراحت و غمگین به نظر می‌رسید، درست مثل جوجه‌تیغی. این یکی طوری به فواره خیره شده بود که انگار می‌خواهد خودش را در آن غرق کند.

ویکتور فکر کرد، حالا چه کار کنم؟ روزنامه‌اش را تا کرد. می‌توانم پسر کوچک‌تر را بدزدم، اما قبل از اینکه فرصت نشان دادنِ کارت کارآگاهی‌ام را پیدا کنم، تکه تکه خواهم شد. نه. آدم‌های زیادی در میدان بودند. ویکتور دوست نداشت این مسئله را قبول کند، ولی دلیل دیگری هم وجود داشت که به خاطر آن نمی‌خواست پسرک را بدزدد. خنده‌دار بود اما او به خاطر پراسپر این کار را نمی‌کرد، تا او مجبور نشود بعد از بیرون آمدن از کلیسا دنبال برادرش بگردد.

ویکتور سرش را تکان داد و نفس عمیقی کشید. نباید این پرونده را قبول می‌کرد. به خودش گفت، بعدش چی؟ نمی‌توانی وقتی قایم باشک و یا بدتر از آن، گرگم به هوا بازی می‌کنی، دلسوزی و ترحم کنی. دست از نگرانی بردار!

فهرست مطالب کتاب

درباره‌ی نویسنده
1. مشتری‌های تازه‌ی ویکتور
2. سه بچه
3. قصر ستاره
4. ارباب دزدها
5. بارباروزا
6. یک تصادف ناخوشایند
7. بدشانسی ویکتور
8. جواب اسکی‌پی‌یو
9. هرکسی در شب کوچک است
10. پیغام
11. ویکتور انتظار می‌کشد
12. ملاقات در جایگاه اعتراف
13. به دست آوردنِ اطلاعات
14. دلواپسی‌ها
15. شکستی برای ویکتور
16. نامه‌ی کنت
17. کشف ویکتور
18. اعلام خطر
19. گرفتار
20. ملاقات شبانه
21. سردرگم
22. خانه‌ی‌ اسپاونتو
23. جر و بحث
24. ‌ ماسی‌موی جوان
25. قول شرف
26. دزدی
27. یک قصه‌ی قدیمی
28. اسکی‌پی‌یوی دروغگو
29. یک ملاقات دیگر
30. دروغ‌های ناامید کننده
31. بدون بو
32. جزیره
33. فقط یک یادداشت
34. پدر و پسر
35. مهمانان ویکتور
36. پناهگاه
37. پرورشگاه
38. پراسپر
39. از دست رفته
40. جزیره‌ی سِگِرتا
41. یک تلفن دیر هنگام
42. امنیت
43. کنت
44. چرخ‌و فلک
45. چند دور زیادی
46. تنبیه بارباروزا
47. مهمانان عجیب و غریب
48. یک فکر احمقانه
49. حالا چی؟
50. تله
51. استر
52. همه‌چیز درست می‌شود یا نه؟
53. و سرانجام...
پی‌نوشت